هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابهها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.
متن مکتوب این خطابهها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت میکنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا میکنند ولی زود از آن دست میکشند و به وبسایتمان مراجعه میکنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت میکند. متن دستنویس خطابهها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه میشود. این خطابهها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین میتوانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظههای دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور میتوانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی مینویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net میباشد.
جواب دادن به سوالاتANSWERING QUESTIONS دکتر ر. ل. هایمرز سرود خوانده شده پیش از درس: |
اگر کسی از شما سوالی بپرسد، آیا اینکار باید شما را برنجاند؟ البته که نه. پطرس رسول گفت،
"بلکه خداوند مسیح را در دل خود تقدیس نمایید و پیوسته مستعد باشید تا هر که سبب امیدی را که دارید از شما بپرسد، او را جواب دهید، لیکن با حلم و ترس" (اول پطرس ۳:۱۵؛ ص. ۱۳۱۴ از کتاب اسکافیلد).
پرسشهای رایج
1. من اعتقادی به کتاب مقدس ندارم.
پولس رسول کلام خدا را به یونانیانی که اعتقادی به آن نداشتند نقل میکرد. پولس سعی نمیکرد کسانی را که به آنها شهادت میداد متقاعد کند. در زمان شهادت دادن، کار اصلی ما اعلام کردن کلام است و نه حالت تدافعی گرفتن.
+ + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + +
خطابههای ما حالا از تلفن همراهتان قابل دسترس هستند.
به این آدرس مراجعه کنید WWW.SERMONSFORTHEWORLD.COM.
روی دکمه ی سبزی که رویش نوشته "APP" کلیک کنید.
دستورالعملهای بعدی را دنبال کنید.
+ + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + +
پیام اصلی کتاب مقدس این است که چطور یک فرد میتواند به حیات جاودانی برسد. اگر او بگوید که اعتقادی به حیات جاودانی ندارد، میتوانید بگویید، "از آنچه کتاب مقدس درباره این موضوع میگوید چه برداشتی میکنی؟ درک تو از تعلیم کتاب مقدس درباره این موضوع چیه؟"
حدود ۹۸ درصد مواقع، آنها میگویند، "رعایت کردن ده فرمان یا تقلید و پیروی از مسیح." بعد شما میگویید، "من هم از همین میترسیدم. تو کلام خدا را بدون فهمیدن پیام اصلی آن رد میکنی، چون نه تنها جوابت درست نیست، بلکه کاملا برخلاف چیزی است که کتاب مقدس تعلیم میدهد. فکر نمیکنی که حالا عکسالعمل منطقی این باشد که اجازه بدهید من بهت بگویم کتاب مقدس در خصوص این موضوع چه تعلیمی میدهد؟ بعد میتوانی یک تصمیم منطقی بگیری که آن را بپذیری یا رد کنی."
من حالا ۱۰ تا پیشگویی درباره عیسی را برای تو میخوانم.
(1) مسخره شد،
"مرا برای خوراک زردآب دادند و چون تشنه بودم مرا سرکه نوشانیدند" (مزامیر ۶۹:۲۱؛ ص. ۶۳۲).
(2) بخاطر دیگران رنج کشید
"لکن او غمهای ما را بر خود گرفت و دردهای ما را بر خویش حمل نمود... و حال آنکه به سبب تقصیرهای ما مجروح و به سبب گناهان ما کوفته گردید... و خداوند گناه جمیع ما را بر وی نهاد" (اشعیا ۶-۵۳:۴؛ ص. ۷۶۰).
(3) معجزات انجام داد
"آنگاه چشمان کوران باز خواهد شد و گوشهای کران مفتوح خواهد گردید" (اشعیا ۳۵:۵ – ۷۱۳ قبل از میلاد؛ ص. ۷۴۳).
(4) دوستش به او خیانت کرد
"و آن دوست خالص من که بر او اعتماد میداشتم که نان مرا نیز میخورد، پاشنه خود را بر من بلند کرد" (مزامیر ۴۱:۹؛ ص. ۶۱۸).
(5) بخاطر سی سکه نقره فروخته شد
"... مزد مرا بدهید... پس به جهت مزد من، سی پاره نقره وزن کردند" (زکریا ۱۱:۱۲ – ۴۸۷ قبل از میلاد؛ ص. ۹۷۵).
(6) آب دهان بر او انداختند و تازیانهاش زدند
"پشت خود را به زنندگان... و روی خود را از رسوایی و آب دهان پنهان نکردم" (اشعیا ۵۰:۶ – ۷۱۲ قبل از میلاد؛ ص. ۷۵۸).
(7) به صلیب کشیده شد
"... دستها و پایهای مرا سفتهاند" (مزامیر ۲۲:۱۶؛ ص. ۶۰۹).
(8) خدا او را ترک کرد
"ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا ترک کردهای؟" (مزامیر ۲۲:۱؛ ص. ۶۰۸).
(9) از مردگان قیام کرد
"... و قدوس خود را نخواهی گذاشت که فساد را بیند" (مزامیر ۱۶:۱۰؛ ص. ۶۰۵).
(10) امتها به او خواهند گروید
"اینک بنده من... تا انصاف را برای امّتها صادر سازد" (اشعیا ۴۲:۱ – ۷۱۲ قبل از میلاد؛ ص. ۷۵۰).
اینها فقط ۱۰ تا از پیشگوییهای مربوط به عیسی هستند. بیش از دو هزار پیشگویی ویژه در کتاب مقدس هست که قبلا به انجام رسیدهاند.
چندین سال پیش، مجله نشنال انکوایرر (National Enquirer) فهرست ۶۱ عدد از پیشگوییهای "پیامبران" پیشرو معاصر را نوشته بود. آن ۶۱ پیشگویی قرار بود که در شش ماهه آخر همان سال اتفاق بیافتند. نتیجه چه شد؟ نمیدانم باور میکنید یا نه، ولی هیچکدام از آن ۶۱ پیشگویی به انجام نرسید! از جمله آنها این بود که پاپ پل دوم بازنشسته میشود و کلیسای کاتولیک رم به دست کمیتهای از افراد غیر روحانی میافتد؛ جرج فورمن تاج قهرمانیاش را در مسابقهای با محمد علی در آفریقا همچنان نگه خواهد داشت؛ و تد کندی کارزار ریاست جمهوری به راه میاندازد! تنها تفاوت بین نبوتهای معاصر و نبوتهای زمان کتاب مقدس این است که "نبوتهای" معاصر همیشه اشتباه و انبیای کتاب مقدس همیشه حرفهایشان درست از آب درآمدند!
2. آیا فرضیه تکامل نادرست بودن آفرینش را اثبات نمیکند؟
دکتر آ. و. توزر گفته، "ما که به کتاب مقدس ایمان داریم میدانیم که جهان آفریده شده است. ابدی نیست چون آغازی دارد. نتیجه توالی یکسری تصادفات خوشایندی هم نیست که مثلا یک تعداد از بخشهای سازگار بطور اتفاقی همدیگر را پیدا کرده باشند، در جای خودشان قرار گرفته باشند و شروع به کار کنند. چنین باوری خاص بعضی افراد ساده لوح و زودباور است."
جوانی پرسید، "چه شواهدی شما را مجاب کرده که تکامل درست است؟" او پاسخ داد، "شباهت میان انسان و حیوان. برای من این امر درست بودن تکامل را ثابت میکند."
در دهه ۱۹۵۰ جیمز واتسون و فرانسیس کریک توانستند مولکول کلیدی حیات یا دیانای را کشف کنند – کشفی که باعث شد تا آنها جایزه نوبل را بدست بیاورند. بدن انسان بیش از یک تریلیون مولکولهای دیانای دارد. این بدن یک سیستم پیچیده باورنکردنی است.
کریک که منکر وجود خدا و پیرو فرضیه تکامل بود، تصمیم گرفت که احتمال جهش خودبخود یک ملوکول دیانای را در مدت ۴.۶ میلیارد سالی که پیروان فرضیه تکامل میگویند عمر زمین است محاسبه کند. شانس یک مولکول دیانای برخاسته از یک سلول واحد در طول تاریخ زمین چه بود؟ میدانید نتیجه چه بود؟ صفر. حتی در ۴.۶ میلیارد سال چنین اتفاقی نمیتوانست رخ بدهد!
آیا در آنموقع بود که فرانسیس کریک گفت پس خدا باید اینکار را کرده باشد؟ متاسفانه او چنین کاری نکرد.
عجیب نیست که هیچکدام از دانشمندان بعد از چنین نتیجهای هنوز قبول نکردند که فرضیه آنها درست نبود؟ هیچکدامشان نگفت، "از زمان داروین، ما یک مسئله نادرست را تعلیم میدادیم. ما میگفتیم که حیات از یک مایع مخاطی اولیه نشات گرفته یعنی به شکل آمینو اسیدهایی که به هم پیوستند و یک سلولی را تشکیل دادند. و بعد از میلیاردها سال، ما بوجود آمدیم. ما فکر میکردیم که جریان به این شکل بوده است. اما نادرست بودن فرضیه ما به اثبات رسیده است. متاسفیم که شما را هم گمراه کردیم."
میدانید فرانسیس کریک چکار کرد؟ به یک فرضیه عجیبتری را مطرح کرد. فرضیه جدیدش این بود که موجودات پیشرفتهای از یک سیاره دور دست، اسپرمهای خودشان را با فضاپیماهایی فرستادند و سیارات مختلفی را بذرافشانی کردند. و ما از آنجا ناشی شدیم. کمی شبیه فیلم جنگ ستارگان است!
حیات نمیتواند از یک چیز بیجان ریشه بگیرد. به این دلیل است که کتاب مقدس میگوید، "در ابتدا، خدا آسمانها و زمین را آفرید" (پیدایش ۱:۱؛ ص. ۳).
سه گواه و نشانهای که به من کمک کردهاند تا به وجود خدا ایمان بیاورم، عبارتند از:
(1) قانون کنش و واکنش.
چون در جهان هستی عمل و عکسالعملهایی میبینم که از لحاظ منطقی باعث میشوند نتیجه بگیرم که یک عامل نامرئی عظیمی هست که من ایمان دارم همان خداست.
(2) نشانهای از طراحی.
اگر به سیاره مریخ میرفتید و یک ساعت مچی طراحی شده دقیق آنجا پیدا میکردید، منطق حکم میکرد که نتیجه بگیرید یک ساعت سازی وجود داشته. پس در نتیجه یک جهانی که به شکلی عالی طراحی شده هم به یک سازنده و خالقی اشاره میکند، یعنی طراحی که من او را خدا مینامم.
(3) نشانه شخصیت.
ما به نقاشی معروف مونا لیزا نگاه میکنیم. نشانهای از شخصیت را در آن میبینیم. این نقاشی نمیتواند نتیجه یک عامل غیرشخصیتی باشد. این نشانه سوم مهم است چون یک عامل یا نیرویی نمی تواند مسئولیت کاری را برعهده ما بگذارد، اما کسی هست که میتواند و اینکار را خواهد کرد که ما را در قبال گناهانمان مسئول قرار بدهد.
3. خدای من چنین نیست.
زندگی جان وسلی که بنیانگذار کلیسای متدیست بود، به روشنی اهمیت اعتماد به عیسی مسیح فقط از طریق نجات را ترسیم میکند. برای پنج سال او به مدرسه الهیات آکسفورد رفت و بعد خادم کلیسای انگلستان شد و ده سال در آنجا خدمت کرد. اواخر آن زمان بود، حدود سال ۱۷۳۵، که از طرف انگلستان برای گرجستان یک میسیونر شد.
او تمام عمرش در رسالت کلیسایاش ناکام بود، اگرچه از دریچه نگاه ما، یک زاهد و پاکدامن بود. ساعت چهار صبح بلند میشد و برای دو ساعت دعا میکرد. بعد کلام خدا را برای یکساعت مطالعه میکرد قبل از اینکه به زندانها و بیمارستانها برود و همه نوع از آدمها را به راه راست هدایت کند. تا اواخر شب دعا میکرد و به دیگران دست یاری میداد. سالها اینکار را ادامه داد. در واقع، کلیسای متدیست عنوان خودش را از زندگی قاعدهمند و پارساگونهای گرفته که وسلی و دوستانش بنا نهادند.
در راه برگشت از آمریکا توفان بزرگی در دریا رخ داد. کشتی کوچکی که بر روی آن بودند در حال غرق شدن بود. موجهای بزرگی به عرشه کشتی میخورد و باد هم بادبانها را تکه پاره کرده بود. وسلی میترسید که جانش را در آن ساعت از دست بدهد و خیلی وحشت کرده بود. هیچ اطمینانی نداشت که بعد از مرگش چه اتفاقی برای او میافتاد. با وجود تمام تلاشش برای خوب بودن، مرگ برای او یک علامت سوال بزرگ سیاه و ترسناک بود.
در طرف دیگر کشتی گروهی از مردانی بودند که آواز میخواندند. از آنها پرسید، "چطور میتوانید در شبی که قرار است بمیرید آواز میخوانید؟" آنها جواب دادند، "اگر این کشتی غرق بشود، ما به آسمان میرویم تا همیشه با خداوند باشیم."
وسلی در حالیکه سرش را تکان میداد از آنجا دور شد و با خودش فکر کرد، "آنها از کجا میدانند به کجا میروند؟ آنها چکار کردند که من نکردهام؟" بعد فکر کرد، "من آمدم تا غیرمسیحیان را به راه راست هدایت کنم. ولی چه کسی باید من را هدایت کند؟"
به خواست خدا، آن کشتی به انگلستان رسید. وسلی به لندن رفت و در راه به خیابان آلدرزگیت و یک کلیسای کوچک رسید. در آنجا شنید که یکنفر خطابهای را میخواند که دو قرن پیش از آن توسط مارتین لوتر نوشته شده بود و عنوان آن "مقدمه لوتر بر کتاب رومیان" بود. این خطابه میگفت که ایمان حقیقی چه بود. یعنی اعتماد یا ایمان فقط به عیسی مسیح – و نه به کارهای خیر خودمان – برای نجات.
وسلی ناگهان متوجه شد که تمام عمرش در مسیر اشتباهی بوده. آن شب این جملات را در دفترچه خاطراتش نوشت: "حدود یکربع به ساعت نه، وقتی که آن واعظ داشت تغییری که خدا از طریق ایمان به مسیح در قلب انسان ایجاد میکند را بیان میکرد، من بطور عجیبی احساس کردم که قلبم گرم شد. حس کردم که برای نجات فقط و فقط به مسیح اعتماد پیدا کردم و بس؛ و اطمینانی به من داده شد که او گناهان من را برداشته، حتی گناهان کسی مثل من را، و از قضاوت گناه و موت نجات داده بود."
بفرمایید. این ایمان، یک ایمان نجات بخش است. با توبه از گناهانش، فقط برای نجات به عیسی مسیح ایمان آورد. حالا میگویید که وسلی قبل از آن شب به عیسی مسیح ایمان نیاورده بود؟ البته که ایمان داشت. او شخصی فرهیخته در کتاب مقدس بود و درباره مسیح به زبانهای انگلیسی، لاتین، یونانی و عبری مطالعه کرده بود. به تمام این زبانها به مسیح ایمان آورده بود. اما برای نجاتش، به خودش یعنی به جان وسلی اعتماد کرده بود.
بعد از این واقعه، به بزرگترین واعظ قرن هیجدهم تبدیل شد. اما شروع آن وقتی بود که برای نجات، ایمانش را تنها بر عیسی مسیح قرار داد و او را بعنوان خداوندش پذیرفت. (Dr. D. James Kennedy, Evangelism Explosion, fourth edition, Tyndale House Publishers, 1996, pp. 183-184).
معرفت شناسی شاخهای از فلسفه است که با این پرسش سر و کار دارد – از کجا میدانیم؟ دو راه برای جواب به این سوال برای مردم وجود دارد که درباره خدا چه فکر میکنند.
1. فلسفه عقل یا خردگرایی. بکارگیری این فلسفه انسان را در مسیرهای مذهبی عجیب و غریبی قرار داده است.
2. مکاشفه. یک کلیسای مسیحی همیشه اعتقاد داشته که خدا خودش را از طریق کتاب مقدس و بالاتر از آن از طریق فرزندش عیسی مسیح مکشوف میکند. پس حالا سوال این نیست که هر کدام از ما چی فکر میکند. سوال این است، "خدا در کتاب مقدس و از طریق پسرش عیسی مسیح چه گفته است؟"
4. آیا غیرایمانداران گمشده هستند؟
میگویید، "کاری که ما اینجا انجام میدهیم و در حال حاضر خیلی مهمتر از این است که به یک مبحث الهیاتی رسیدگی کنیم."
ممکن است بگویید، "باب، این سوال خوبی است، ولی ما میتوانیم که غیرایمانداران آفریقا را به دست خدایی بسپاریم که رحمتش و عظمتش نامحدود است. امروز میخواهم که به یقین بدانید شما حیات جاودانی دارید. شاید بعدها بتوانیم آنچه خدا گفته درباره کسانی که هیچوقت مژده انجیل را نمیشنوند ببینیم... پرسش پیرامون این سوال است، 'آیا خدا غیرایمانداران را به جهنم میفرستد فقط بخاطر ایمان نداشتن به مسیحی که هیچوقت دربارهاش نشنیدند؟'
کلام خدا میگوید که مسیح نیامد تا کسانی را که از پیش محکوم شدهاند محکوم کند. انسانها فقط بخاطر یک چیز محکوم میشوند – گناهانشان."
5. من به حیات پس از مرگ اعتقادی ندارم.
(1) افلاطون. این فیلسوف بزرگ نشان داد که اگر قرار باشد دانهای رشد کند و به درختی تبدیل بشود و میوههای خوش طعم ببار بیاورد، باید روند متلاشی شدن و مردن را طی بکند. افلاطون نتیجه گرفت که بدن انسان باید بمیرد تا بتواند در دنیای دیگر و حیات دیگری سر بلند کند. افلاطون چهار قرن پیش از پولس رسول و مسیح زندگی میکرد. با اینحال همان نشانه و گواه حیات پس از مرگ را تعلیم میداد که پولس و مسیح در اول قرنتیان ۳۶-۱۵:۳۵ (ص. ۱۲۲۷) و یوحنا ۱۲:۲۴ (ص. ۱۱۳۲) اشاره کردند.
(2) فیلسوف دیگری به نام عمانوئل کانت مشاهده کرد که تمام انسانها نگران کارهای درست و نادرست هستند که یک حس وظیفه شناسی اخلاقی است. او گفت، "چرا وقتی عدالتی حاکم نیست باید کار درست انجام داد؟" به عبارت دیگر، او استدلال کرد برای اینکه حس وظیفه شناسی معنی داشته باشد، باید عدالتی وجود داشته باشد، در غیر اینصورت چرا وقتی عدالتی حالم نباشد، باید کار درست انجام داد؟ او استدلال کرد که چون عدالت در این زندگی حاکم نیست، پس باید جای دیگری وجود داشته باشد که در آنجا عدالت حاکم باشد. به عبارت دیگر، کانت فیلسوف استدلال کرد که عدالت مستلزم حیات پس از مرگ است. این مطلب شبیه آن چیزی است که کتاب مقدس در عبرانیان ۹:۲۷ (ص. ۱۲۹۹) توصیف میکند.
بنابراین برای عمانوئل کانت، اخلاقیات کاربردی مستلزم حیات پس از مرگ است و داوری که بسیار شبیه خدای کتاب مقدس است.
(3) اولین قانون ترمودینامیک، به شکلی که انشتین آن را مطرح کرد. این قانون عنوان میکند که انرژی و ماده از بین نمیرود و بوجود هم نمیآید. اگر انسان از هستی محو بشود، تنها چیزی در جهان خواهد بود که چنین اتفاقی برایش میافتد. کتاب مقدس در اول قرنتیان ۵۱-۱۵:۴۹ (ص. ۱۲۲۷) توصیف میکند که چطور بدن فرد مسیحی پایا خواهد بود. بنابراین انیشتین یک ملحد نبود.
(4) آخرین عبارات افراد در حال مرگ.
گیبون ملحد، در بستر مرگش، فریاد زد، "همه چیز تاریک است." یک فرد دیگر منکر خدا به نام ادمز در وقت مرگش، دیگران شنیدند که، فریاد میکشید، "ارواح پلید در این اتاقند و میخواهند من را به زیر بکشند."
برعکس، توپلادی که یک سرودنویس مسیحی بود فریاد زد، "همه جا نور است، نور، نور!" اِوِرِت، برای ۲۵ دقیقه قبل از مرگ، میگفت، "جلال، جلال، جلال." هزاران نفر فرصت این را داشتهاند که طرف دیگر را ببینند، یعنی حیاتی که به آن گذر میکردند.
6. آنچه افراد مستحضر از مرگ به یاد میآورند.
خوب است بدانید که به تازگی تعدادی از دانشمندان غوغایی در محفل علمی به پا کردهاند و نتایج تحقیقاتشان باعث شده باور کنند که حیات بعد از مرگ ادامه پیدا میکند. من درباره دانشمندان معروفی شنیدهام که طعم بهشت یا جهنم را هم چشیدهاند. این تجربیات سوالات بیجوابی پشت سر میگذارند. اما شهادت جالبی را ارائه میدهند.
الیزابت کوبلر-راس ظاهرا یک مسیحی نبود، ولی این سخنان از او بود، "شواهد حالا قانع کننده است. بعد از مرگ حیات وجود دارد." دکتر کوبلر-راس گفته که این تجربههای نزدیک به موت از لحاظ علمی تایید شدهاند. او گفته "ما فقط میترسیدیم که در موردش صحبت کنیم."
دکتر ریموند مودی گفته، "در لحظه مرگ یک صدای زنگ یا طنینی شنیده میشود." آنها همه گزارش دادند که بصورت شناور از بدنشان خارج شده و از بالا به تمام دکترها و کارکنان اتاق عمل نگاه میکردند. اینها تعداد کمی نبودند بلکه حدود پانصد نفر از اقصی نقاط جهان. هر کدام از آنها گزارش دادند که شخصی مذهبی را دیدهاند. بخصوص این مسئله درمورد غیرایمانداران صادق است.
دکتر کوبلر-راس به صدها پزشکی که سخنان او را میشنیدند گفت، "من عادت داشتم بگویم، 'من به حیات بعد از مرگ اعتقاد دارم.' ولی حالا میگویم که این را میدانم."
وقتی صحبتهای او تمام شد، یکهزار متخصص پزشک و دانشمند به افتخار او سرپا ایستادند و دست زدند.
7. درباره تناسخ روح چطور؟
این اعتقاد در مذهب هندوها و بوداییها وجود دارد، اما نه در مسیحیت! جواب من این است، "کتاب مقدس میگوید، 'چنانکه مردم را یک بار مردن و بعد از آن جزا یافتن مقرر است'" (عبرانیان ۹:۲۷؛ ص. ۱۲۹۹).
تمام این ایدهها کفاره عیسی مسیح و نیکویی کامل او را نادیده میگیرند. او با مرگش بر روی صلیب، یکبار برای همیشه، تمام گناهان ما را برداشت. پس وقتی به عیسی ایمان میآوریم، با خون او که بر روی صلیب ریخته شد پاک میشویم!
8. جهنم حقیقت ندارد.
گاهی میشنویم که، "از لحاظ روانشناسی این یک حقیقت است که ما قاطعانه چیزهایی را که خیلی از آنها میترسیم انکار میکنیم. فکر میکنم دلیل اینکه شما جهنم را باور ندارید این است که در عمق وجودتان میترسید اگر چنین جایی وجود داشته باشد، ممکن است به آنجا بروید." اغلب اوقات جواب این است، "حدس میزنم حق با شماست."
ولی شما باید بروید و به فرد مورد نظرتان بگویید، "من نمیخواهم که شما به جهنم اعتقاد داشته باشید. شما یقین داشته باشید که به آنجا نمیروید. تمام مژده انجیل همین است. من به جهنم اعتقاد دارم، ولی میدانم که بخاطر وعده خدا آنجا نمیروم. این خیلی بهتر از این است که بگوییم، 'میدانم به جهنم نمیروم چون باور نمیکنم که چنین جایی هم وجود داشته باشد.'"
9. جهنم همین جا روی زمین است.
در واقع کمی حق با شماست. من با افراد معتادی روبرو شدهام که روی زمین انگار در جهنم زندگی میکردند. با الکلیهایی آشنا شدهام که برده الکل شده بودند.
کشیش مارک باکلی درباره استفاده از مواد مخدر گفته و همینطور وقتی کارش به تیمارستان کشید. کشیش باکلی با ایمان به عیسی از جهنمِ روی زمین نجات پیدا کرد. عیسی کشیش باکلی را از اعتیاد به مواد مخدر نجات داد – که جهنمی روی زمین است. میتوانید یک نسخه از گرویدن خارقالعاده او به عیسی را سفارش بدهید – که درباره نجات زندگیبخش او در عیسی مسیح است. از آمازون دات کام کتاب مارک را سفارش بدهید. عنوان آن این است، "سفر من: از تاریکی به نور" نوشته کشیش مارک باکلی. اگر چند صفحه اولش را بخوانید، تا آخر کتاب را تمام نکنید از آن دست نمیکشید. من خودم دو بار آنرا خواندهام.
ما اعضای کلیسای سبت (شنبه) نیستیم، ولی با کشیش باکلی هم عقیده هستیم که گفت،
"وقتی به خدا اعتماد میکنیم و در او آرامش مییابیم، او میتواند به ما بصیرت و درکی دهد که در دراز مدت در ما ثمر آورد... من تبلیغ فلسفه رستگاری از طریق نیکوکاری را نمیکنم. من شما را تشویق میکنم که زمانی را در نظر بگیرید که بتوانید کمی بخاطر سلامتیتان استراحت کنید" (From Darkness to Light: My Journey, by Mark Buckley).
بایستید تا سرودمان را بخوانیم!
وای که هزاران زبان میخوانند
ستایش از آن منجی عظیمم،
فر و شکوه خدا و پادشاهم،
ظفر و پیروزیهای فیضش.
خداوند و خدای مهربانم،
یاری ده تا اعلام نمایم،
در پهنه زمین بگسترانم،
افتخارات نام و نشانت.
عیسی! نامی که ترسمان بزداید،
که غمهایمان باز دارد؛
این آهنگی است در گوش گناهکاران،
این حیات است و سلامتی و آرامش.
میشکند قوت گناه ملغی را،
میسازد آزاد اسیر را؛
پاک میسازد خونش اشرار را؛
مهیاست خونش برایم.
(“O For a Thousand Tongues” by Charles Wesley, 1707-1788).
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی می نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را برای ایشان قید بفرمایید، در غیر اینصورت نمی تواند به شما جواب بدهد. اگر این خطابه شما را برکت داد، دکتر هایمرز می خواهد اینرا از طرف شما بشنود، ولی وقتی برای دکتر هایمرز می نویسید به او بگویید که اهل چه کشوری هستید. ایمیل دکتر هایمرز این است (اینجا را کلیک کنید) rlhymersjr@sbcglobal.net می توانید به هر زبانی برای دکتر هایمرز بنویسید، اما اگر می توانید به زبان انگلیسی بنویسید. اگر می خواهید با پست برای او بنویسید، آدرس او چنین است: P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. می توانید با شماره تلفن ۰۴۵۲-۳۵۲ (۸۱۸) با او تماس بگیرید.
( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.
متن دستنویس این خطابه ها از حق چاپ برخوردار نیست. شما می توانید بدون اجازه دکتر هایمرز از آنها استفاده
کنید. اما تمام پیامهای ویدیویی دکتر هایمرز و تمام ویدیوهای دیگر کلیسای ما، از حق چاپ برخوردارند و فقط با
گرفتن اجازه قابل استفاده هستند.