هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابهها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.
متن مکتوب این خطابهها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت میکنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا میکنند ولی زود از آن دست میکشند و به وبسایتمان مراجعه میکنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت میکند. متن دستنویس خطابهها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه میشود. این خطابهها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین میتوانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظههای دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور میتوانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی مینویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net میباشد.
چطور باید فردی را بسوی مسیح هدایت کرد –
|
عیسی گفت که باید بازگشت کنیم – یعنی بازگشت را تجربه کنیم – در غیر اینصورت نمیتوانیم وارد ملکوت آسمان شویم. واژه یونانی که ”بازگشت“ ترجمه شده، ”epistrepho“ است. این واژه به معنی ”برگشتن“ است. این عمل به معنی خواندن دعای شخص گناهکار یا بلند کردن دست نیست. بلکه تغییر ماهیت قلبی است که خدا در هنگام تولد تازه به شخص گناهکار عطا میکند. عیسی به نیقودیموس گفت، ”آمین آمین به تو میگویم اگر کسی از سر نو مولود نشود، ملکوت خدا را نمیتواند دید“ (یوحنا ۳:۳). باز هم مسیح گفت، ”باید شما از سر نو مولود گردید“ (یوحنا ۳:۷). این یک تغییر ریشهای و بنیادین است که در قلب انسان اتفاق میافتد. کلام خدا میگوید، ”پس اگر کسی در مسیح باشد، [خلقت] تازهای است؛ چیزهای کهنه درگذشت، اینک همه چیز تازه شده است“ (دوم قرنتیان ۵:۱۷). این یک دعای ساده شخص گناهکار نیست. این یک بازگشت و دگرگونی عمیق است! امروز صبح میخواهم درباره مشاوره و نصایحی که به یک شخص گناهکار میدهیم تا او را در مسیح برای بازگشت آماده کنیم صحبت کنم.
بازگشت یعنی چی؟ چه اتفاقی قرار است رخ بدهد؟ لازم است شخص گناهکار بازگشت کند و نه اینکه یک تصمیمی را بگیرد. از زمان چارلز فینی (۱۸۷۵-۱۷۹۲) ”تصمیمگرایی“ جای بازگشت را در خیلی از کلیساها در همه جای دنیا گرفته است. میلیونها نفر یک تصمیمی را اتخاذ میکنند، ولی بازگشتی صورت نگرفته.
”تصمیمگرایی“ یعنی چی؟ بازگشت چیه؟ در زیر تعریف آنها را که از کتاب ارتداد امروز، نوشته دکتر هایمرز و پدرم، دکتر کیگن، گرفته شده میخوانیم.
تصمیمگرایی اعتقادی است که بر مبنای آن یک شخص با جلو آمدن، بلند کردن دست، گفتن دعایی، باور به آموزهای، تعهد به خداوندی عیسی، یا هر عمل انسانی و ظاهری که بعنوان همتراز و اثباتی برای معجزه بازگشت معنوی تلقی بشود؛ این یک اعتقادی است که انسان صرفا با یک تصمیم ظاهری نجات پیدا میکند؛ اعتقاد به اینکه انجام یکی از این اعمال انسانی نشان میدهد که آن شخص نجات پیدا کرده.
بازگشت کردن نتیجه آن کار روح القدس است که یک شخص گناهکار را برای عادل شمرده شدن و تولد تازه به سمت عیسی مسیح میکشاند و موقعیت آن گناهکار را از یک گمشده به یک نجات یافته در برابر خدا تغییر میدهد و حیات آسمانی به آن روح محروم عطا میکند، و به این ترتیب یک مسیر تازه در زندگی شخص نوکیش ایجاد میکند. جنبه عینی نجات همان عادل شمرده شدن است. جنبه انتزاعی آن همان تولد تازه است. نتیجه در کل بازگشت است. (Today’s Apostasy, pp. 17, 18).
تصمیم گرفتن یک عمل انسانی است که هر کس میتواند در هر زمانی انجام بدهد. بازگشت یک عمل ماوراء طبیعی است که زندگی و سرنوشت ابدی یک شخص را برای همیشه عوض میکند.
گرفتن یک تصمیم خیلی آسانتر است از اینکه باعث بشوید یکنفر بازگشت کند. یک واعظ میتواند تعداد زیادی از "تصمیمات" را بشمارد. شما میتوانید هر تصمیمی را در هر موقعی بگیرید. ممکن است دعای شخص گناهکار را با افراد مختلف در جلوی درب منزلشان، در یک هواپیما یا هر جای دیگری بخوانید. میتوانید تعداد آن افراد را به فهرستتان اضافه کنید، ولی احتمالا هیچوقت آنها را دیگر نمیبینید. آنها تصمیمی گرفتند، ولی بازگشت را تجربه نکردهاند.
برای بازگشت، بیشتر مردم لازم است که به کلیسا بیایند و مژده انجیل را قبل از فهمیدن آن و اعتماد کردن به مسیح بارها بشنوند. بعضیها قبل از اینکه بازگشت کنند، ماهها و حتی سالها به کلیسا میآیند.
برای هدایت مردم بسوی مسیح باید بطور انفرادی با آنها صحبت کنید، یعنی شخصا، و بعد از اینکه به دعوت شما پاسخ مثبت دادند. آنها را به جای دیگری ببرید که با آنها صحبت کنید. سرسری آنها را مجبور به دعا خواندن نکنید. خواندن دعای گناهکار به معنی اعتماد کردن به عیسی نیست. بلند کردن دست، به جلو آمدن یا تعمید گرفتن به معنی اعتماد و ایمان به عیسی نیست. انجام این کارها ثابت نمیکند که یک شخص به عیسی ایمان آورده باشد. ایمان به عیسی یک چیز متفاوت، منحصربفرد و در نوع خودش خاص است. اعتماد کردن به عیسی یعنی ایمان آوردن به عیسی.
هدایت یک شخص برای اعتماد کردن به مسیح و تجربه کردن یک بازگشت واقعی به زمان، تلاش، بینش، دعا و فیض خدا نیاز دارد. دکتر هایمرز و دکتر کیگن بیش از سی سال است که برای بازگشت کردن به مردم مشاوره میدهند. اینها مواردی است که در این رابطه به آنها پی بردهاند.
۱. اول، شبانان باید به گناهکاران گوش بدهند.
فرض را بر این نگذارید که شخص گناهکار مژده انجیل را درک میکند – چون معمولا تمام واعظین پروتستان اینکار را میکنند. باید به او گوش بدهید و بفهمید که به چی اعتقاد دارد. پس زمینه مذهبیاش چیه؟ در خصوص عیسی به چی اعتقاد دارد؟ آیا فکر میکند که مسیح یک روح است؟ فکر میکند که مسیح حالا در قلبش زندگی میکند؟ فکر میکند که عیسی از دستش عصبانی است؟ فکر میکند که به آسمان میرود یا نمیرود؟ باید بفهمید که در فکرش چی میگذرد. بعد حقیقت را به او نشان بدهید و به سمت مسیح واقعی هدایتش کنید.
شخص گناهکار چطور زندگی میکند؟ آیا چیزی هست که مانع او از داشتن یک زندگی مسیحی میشود – پورنوگرافی، زنا یا مثلا مخالفت اعضای خانواده؟ لازم نیست که گناهکاران کامل باشند تا نجات پیدا کنند – آنها نمیتوانند کامل باشند. ولی کسی که به میل خودش و با سماجت به یک گناه فاحش ادامه میدهد، به مسیح اعتماد نمیکند. در عوض، به خودش اعتماد میکند.
اگر به گناهکاران گوش ندهید، نمیتوانید به آنها کمک کنید. ببینید چرا آن گناهکار آمده که با شما صحبت کند. از عیسی چی میخواهد که برای او انجام بدهد؟ چرا اصلا آمده؟ یکنفر میگفت که میخواست عیسی برای او کار پیدا کند. ولی این نجات نیست! حتی اگر عیسی به او کار هم میداد، هنوز یک آدم گمشده بود. آن شخص باید بخواهد که گناهانش از طریق خون عیسی بخشیده بشوند.
۲. دوم، گناهکاران درباره عیسی مسیح عقاید اشتباهی دارند.
شخص گناهکار درباره عیسی چی فکر میکند؟ از او بپرسید، "عیسی حالا کجاست؟" کتاب مقدس میگوید که عیسی در آسمان "به دست راست خدا[ی]" پدر است (رومیان ۸:۳۴). ولی بیشتر باپتیستهای گمشده فکر میکنند که عیسی حالا در قلبشان است، یا اینکه روحی است که در هوا شناور است. نمیتوانید پیش عیسی بیایید اگر ندانید که او کجاست.
از شخص گناهکار بپرسید، "عیسی کیه؟" خیلی از مردم فکر میکنند که او فقط یک انسان است، یکی از معلمین بزرگ تاریخ. ولی آن "عیسی" نمیتواند کسی را نجات بدهد. بعضیها فکر میکنند که او یک روح است یا اینکه عیسی خود روح القدس است. ولی مسیح یک روح نیست. بعد از آنکه عیسی از مردگان قیام کرد، کلام خدا میگوید،
"اما ایشان لرزان و ترسان شده، گمان بردند که روحی میبینند. به ایشان گفت: چرا مضطرب شدید و برای چه در دلهای شما شُبهات روی میدهد؟ دستها و پایهایم را ملاحظه کنید که من خود هستم و دست بر من گذارده ببینید، زیرا که روح گوشت و استخوان ندارد، چنانکه مینگرید که در من است. این را گفت و دستها و پایهای خود را بدیشان نشان داد. و چون ایشان هنوز از خوشی تصدیق نکرده، در عجب مانده بودند، به ایشان گفت: چیز خوراکی در اینجا دارید؟ پس قدری از ماهی بریان و از شانه عسل به وی دادند. پس آن را گرفته پیش ایشان بخورد" (لوقا ۴۳-۲۴:۳۷).
عیسی بعد از قیام کردن از میان مردگان غذا خورد. یک روح غذا نمیخورد. یک روح گوشت و استخوان مثل مسیح ندارد. و یک روح – حتی روح القدس – خونی برای شستن گناه ندارد!
از شخص گناهکار بپرسید، "آیا عیسی نسبت به تو عصبانی است؟" خیلی از کاتولیکها و دیگران فکر میکنند که اینطور است. آنها به یک "مسیح" عصبانی ایمان دارند – که البته عیسای عهد جدید نیست. کتاب مقدس میگوید که عیسی گناهکاران را دوست دارد. او آن دزد روی صلیب و زن در حال ارتکاب زنا را بخشید. یک گناهکار چطور میتواند به کسی که از دست او عصبانی است ایمان بیاورد؟ این اشتباهات را تصحیح کنید و شخص گناهکار را به سمت عیسای واقعی هدایت کنید.
۳. سوم، گناهکاران درباره نجات اشتباه میکنند.
سه نوع اشتباه درباره نجات وجود دارد. خیلی از گناهکاران فکر میکنند که اگر آنها یکی از این کارها را انجام بدهند، نجات پیدا میکنند – یا اگر یکی از این کارها را انجام داده بودند، نشانه این است که نجات پیدا کردند. اینها سه مورد عمدهای هستند که گناهکاران بجای مسیح به آنها اعتماد میکنند.
عمل فیزیکی: تعمید، به جلو رفتن، دست بلند کردن، تعهد به خداوندی او، دست برداشتن از چند گناه (این یک توبه کتاب مقدسی نیست، که کسی فکرش را عوض کند)، یا دعای شخص گناهکار را خواندن. اینها اعمال انسانی است که نمیتواند کسی را نجات بدهد. کلام خدا میگوید، "نه به سبب اعمالی که ما به عدالت کرده بودیم، بلکه محض رحمت خود ما را نجات داد" (تیتوس ۳:۵).
عمل ذهنی: افکار درست داشتن، یا اعتقاد به حقایق کتاب مقدس درباره عیسی یا درباره نجات. گناهکاران اغلب میگویند، "من اعتقاد دارم که عیسی روی صلیب بخاطر من مرد." ولی میلیونها نفر این حقیقت را باور میکنند. حتی ابلیس اعتقاد دارد که عیسی پسر خداست و روی صلیب مرد و زنده شد. او خودش شاهد آن صحنه بود. کلام خدا میگوید، "شیاطین [ارواح ناپاک] نیز ایمان دارند و میلرزند" (یعقوب ۲:۱۹). شخص گناهکار باید به خود عیسی مسیح ایمان داشته باشد، نه به حقیقتی درباره او.
اعمال عاطفی: احساسات و تجربیات، به دنبال "اطمینان" گشتن بجای خود مسیح، یا احساس بهتر در زندگی کردن. احساسات فراز و نشیب دارند. همه افراد افکار و احساسات خوب دارند. هر کس افکار و احساسات بد ممکن است داشته باشد. شخص گناهکار این را میداند. خودش هم این احساسات را داشته. اگر به احساساتتان اعتماد کنید، تمام عمر فکر خواهید کرد که یا نجات پیدا کردید و بعد گم شدید، یا گم شدید و بعد نجات پیدا کردید. نجات فقط در مسیح است، نه در احساسات. یک سرود برجسته قدیمی میگوید،
امیدم بنا نشده بر چیزی
جز خون و عادل بودن عیسی.
جرات توکل بر بهترین چیزها [مثل ذهن، احساس] را ندارم
لیکن کاملا بر نام عیسی اتکا میکنم.
بر مسیح، صخره محکم، میایستم،
همه جای دیگر شنهای روان است.
همه جای دیگر شنهای روان است.
(“The Solid Rock” by Edward Mote, 1797-1874).
این اشتباهات را اصلاح کنید و گناهکاران را برای بخشش گناه با خون عیسی به سمت خود او هدایت کنید.
تفکرات غلط زیادی هستند که به مسیح اشاره میکنند، ولی یا او را "تحت چیزی" قرار میدهند و یا "از توی چیزی" رد میکنند. بعضیها فکر میکنند اگر تعمید بگیرند، در مسیح نجات پیدا میکنند. این طرز فکر مسیح را "تحت" و "توی" آب تعمید قرار میدهد. خیلیها فکر میکنند اگر دعای شخص گناهکار را بخوانند نجات پیدا میکنند و دعا کردن مثل اعتماد کردن به عیسی است. در نتیجه مردم را مجبور میکنند تا این دعا را بخوانند و به لیستشان اضافه می کنند، در حالیکه تعداد خیلی کمی از آنها به عیسی اعتماد کرده و بازگشت میکنند. این کار هم به معنی قرار دادن مسیح "تحت" و "توی" کلمات یک دعاست. کتاب مقدس میگوید که "خود عیسی مسیح" سنگ زاویه است (افسسیان ۲:۲۰)، نه کلمات یک دعای شخص گناهکار. شخص گناهکار را به سمت خود عیسی مسیح هدایت کنید.
من دیدهام که مردم از یک اشتباه به اشتباه دیگر میروند. ممکن است اینکار را با گشتن به دنبال یک احساس درونی شروع کنند. دفعه بعد میگویند، "من احساسی نداشتم. من فقط ایمان دارم که مسیح بخاطر من مرد." این شخص گناهکار از اشتباه گشتن بدنبال یک احساس به اشتباه باور کردن یک حقیقت درباره مسیح تغییر موضع میدهد. این نوع شخص گناهکار را از سوراخ دروغهایش بیرون بکشید و به سمت مسیح راهنماییاش کنید.
۴. چهارم، گناهکاران لازم است که محکومیت نسبت به گناه درون قلبشان را احساس کنند.
شخص گناهکار لازم است که محکومیت نسبت به گناه قلبیاش را احساس کند. همه قبول دارند که به نوعی یک گناهکارند. همه قبول دارند که کامل نیستند و اینکه اشتباهاتی را مرتکب شدهاند. من در این رابطه صحبت نمیکنم.
من درباره آگاهی از گناهان خاص یا انجام گرفته حرف نمیزنم. بله، شخص گناهکار خطاهای زیادی مرتکب شده. ولی صرفا فکر کردن درباره آن گناهان او را نجات نمیدهد. اگر یک سری گناه ویژه را فهرست کنید، شخص گناهکار شاید فکر کند، "من این کارها را که انجام ندادم، پس باید نجات پیدا کرده باشم." یا شاید فکر کند، "من دیگر آن کارها را نمیکنم و این نشان میدهد که من نجات پیدا کردم."
گناه عمیقتر از این حرفهاست. هر کسی باطنا یک گناهکار است که از طبیعت گناهکار آدم به ارث برده. هر کسی دارای قلب شرور است. کلام خدا میگوید، "دل از همه چیز فریبندهتر است و بسیار مریض است" (ارمیا ۱۷:۹). هر گناهکاری باطنا خودخواه است. هر گناهکاری در قلبش بر ضد خداست. این چیزها خیلی عمیقتر از یکسری گناهان خاص است که یکنفر انجام داده. کاری که انجام میدهند از آنچه هستند ناشی میشود. خیلی عمیقتر از هر کاری که آن شخص گناهکار انجام میدهد، قلبش، کل وجودش، گناه آلود و در خطاست. شخص گناهکار باید گناه قلبش را احساس کند. در موعظهتان از گناه درون قلبش حرف بزنید و همینطور وقتی بعد از خطابه با او صحبت میکنید.
یک گناهکار نمیتواند قلبش را دگرگون کند، همینطور که هیچ بزی نمیتواند خودش را به شکل یک بره در بیاورد. منظور از اینکه او گمشده و نمیتواند خودش را نجات بدهد همین است. نمیتواند خودش به مسیح اعتماد کند. فقط خداست که میتواند او را به طرف عیسی جذب کند. مسیح گفت، "کسی نمیتواند نزد من آید، مگر آنکه پدری که مرا فرستاد او را جذب کند" (یوحنا ۶:۴۴). این را "گیره انجیل" مینامند – یعنی گناهکار باید پیش مسیح بیاید، ولی نمیتواند اینکار را انجام بدهد. نمیتواند هیچ کاری انجام بدهد که خودش را نجات بدهد. همانطور که کتاب مقدس میگوید، "نجات از آن خداوند است" (یونس ۲:۹). شخص گناهکار باید مثل اشعیا باشد که گفت، " وای بر من که هلاک شدهام" (اشعیا ۶:۵). گناه قلبش را به او نشان بدهید. به او نشان بدهید که نمیتواند خودش را نجات بدهد. به او نشان بدهید که محتاج رحمت است. بعد شاید پیش مسیح بیاید.
۵. پنجم، اگر شخص گناهکار نسبت به گناه قلبش احساس محکومیت کرد، سعی کنید که او را به سمت مسیح هدایت کنید.
من هر کس که میآید تا با من صحبت کند را به سمت مسیح هدایت نمیکنم! بعضیها فقط کنجکاو هستند. آنها نمیخواهند گناهانشان بخشیده بشوند. بعضیها فقط میآیند چون میبینند دیگران میآیند. بعضیها هیچ حسی نسبت به گناهشان و یا آگاهی خدادادی ندارند. در موقع دعا، هدایت کردن بعضیها برای ایمان آوردن به مسیح که نمیدانند برای چه اینجا هستند، فقط باعث بازگشت دروغین آنها میشود. چه موقع بنظر میرسد که کسی به مسیح اعتماد میکند؟
آن گناهکار باید "از خودش نفرت پیدا کرده" باشد، همانطور که یکی از دخترهای کلیسایمان گفت. باید "از خودش قطع امید کند." باید "به آخر خط خودش" برسد. اشعیا به آخر خط رسیده بود که گفت، "وای بر من که هلاک شدهام" (اشعیا ۶:۵). بعد از آن اعتماد به مسیح آسانتر میشود. چنین شخصی سعی نمیکند که چیزی یاد بگیرد. او محتاج مسیح است که نجاتش بدهد.
خود شخص گناهکار باید به مسیح اعتماد کند. گناهکاران را به سمت خود عیسی مسیح و عفو گناهان با خون او هدایت کنید. میتوانید آن شخص را با یک دعای ساده هدایت کنید مثل "ای عیسی، به تو اعتماد میکنم. با خونت گناهم را پاک کن." یا اصلا لازم نیست که دعایی باشد، فقط برگشت مستقیم به سمت مسیح تا از طریق خونش مورد بخشودگی قرار بگیریم. شخص گناهکار لازم نیست که دعایی بخواند. لازم نیست که تصویری از عیسی در ذهنش مجسم کند. کلمات لازم نیست که "درست" باشند. بعضیها کلمات "درست" را حفظ میکنند – و بعد تکرار میکنند – ولی به مسیح اعتماد نمیکنند. دزد روی صلیب از کلمات مخصوص استفاده نکرد. فقط گفت، "ای خداوند، مرا به یاد آور هنگامی که به ملکوت خود آیی" (لوقا ۲۳:۴۲). ولی میدانست که یک گناهکار لاعلاج است و بسوی مسیح برگشت. به همین سادگی! خداوند به او جواب داد، "هرآینه به تو میگویم امروز با من در فردوس خواهی بود" (لوقا ۲۳:۴۳). اعتماد کردن به خود مسیح خیلی مهمتر است از گفتن کلمات ویژه!
۶. ششم، بعد از اینکه با شخص گناهکار صحبت کردید، چند سوال ساده از او بپرسید.
از او بپرسید، "به عیسی اعتماد کردی؟" اگر گفت، "نه،" دوباره با او حرف بزنید. اگر گفت، "بله،" بپرسید چه موقع به عیسی اعتماد کرد. اگر بگوید، "تمام عمرم به او اعتماد کردهام" یا "خیلی وقت پیش به او اعتماد کردم،" او بازگشت نکرده است.
اگر بگوید، "همین الان به او اعتماد کردم،" از او جزئیات را بپرسید. مجبورش کنید که عمل اعتماد کردنش را به زبان خودش توصیف کند. مردم میتوانند "کلمات کلیسایی" را که میشنوند از بر کنند و آنها را تکرار کنند حتی اگر بازگشت نکرده باشند. شخص گناهکار در جریان اعتماد کردن چه تجربهای داشت؟ آیا به چیزی درباره مسیح ایمان آورد؟ آیا به احساسی اعتماد کرد؟ یا مستقیما به خود مسیح اعتماد کرد؟
از او بپرسید، "عیسی مسیح برای او چکار کرده؟" اگر او درباره مسیح که گناهش را با خونش بخشیده صحبت نکند، بلکه درباره افکار یا احساسات و خوبیهای خودش حرف بزند، نجات پیدا نکرده!
از او بپرسید، "اگر امروز بمیری، به جهنم میروی یا آسمان؟" اگر بگوید، "آسمان،" بپرسید چرا. اگر خدا از او میپرسید که چرا باید به آسمان برود، به خدا چه جوابی میداد؟ اگر او درباره کارهای خوب یا چیزهای دیگر بجز مسیح و خونش حرفی زد، نجات پیدا نکرده است! بعد از او بپرسید، "یک سال بعد، اگر افکار بدی در ذهن داشتی و مردی، به کجا میروی؟" اگر بگوید، "جهنم،" او به خوب بودن اتکا میکند و نه به مسیح. بعد میتوانید از او بپرسید، "یک سال بعد، اگر کلیسا را ترک کردی و دیگر برنگشتی، و با زنی (یا مردی) زندگی کردی بدون اینکه ازدواج کنی، و رابطه جنسی داشتی و هر روز مواد مخدر استفاده کردی، یک مسیحی خواهی بود یا نه؟" اگر بگوید، "بله" چنین شخصی اصلا با مشکل گناه برخورد نکرده و هنوز یک گمشده است.
مهم است که از او بخواهید فقط نگوید، "من به عیسی اعتماد کردم،" بلکه توصیف کند که در لحظه اعتماد کردنش با عیسی چکار کرد. لازم است که در مورد لحظه اعتماد کردنش بشنوید، نه تمام داستان زندگیاش یا هر چیزی که آن روز اتفاق افتاده. من دنبال افکار یا احساسات خاصی نیستم. ولی عناصری از گناهش و بخشودگی گناه با خون مسیح از طریق عمل اعتماد کردن به خود مسیح باید وجود داشته باشد. جزئیات تجربه شاید برای افراد مختلف متفاوت باشد. من دنبال اصالت میگردم، دنبال حقیقتی در گفتههای آن شخص.
اگر آن شخص اشتباهی کرده باشد، آن را تصحیح و دوباره با او صحبت کنید. ولی کسی که همان اشتباه را بارها تکرار میکند، نشان میدهد که او درباره بازگشت کردن جدی نیست. کسانی که خدا برای نجات جذب میکند به خطابهها و نصایح شما گوش میدهند. کسانی که گوش نمیدهند، بازگشت نمیکنند.
اگر کسی که با او صحبت میکنید نجات پیدا نکرد، ناامید نشوید. کم هستند کسانی که وقتی برای اولین بار مژده انجیل را میشنوند توبه و بازگشت میکنند، ولی اکثرا اینطور نیستند. بیشتر مردم قبل از اعتماد کردن به مسیح باید بارها به کلیسا بیایند.
هر کس را بیشتر از یکبار امتحان کنید. بلافاصله افراد را تعمید ندهید. بخواهید که حداقل یک سال منتظر بمانند و شاید بخاطر شرایط ارتداد کلیساهای روزگار ما دو سال بهتر باشد. احتمالا دو یا سه سال بهتر خواهد بود. به این ترتیب وقت خواهید داشت که ببینید اگر ایمانشان ناب و اصیل است. در آن مدت به اشکال مختلف میتوانید یک شخص را امتحان کنید. میتوانید شهادتنامه او را بخواهید – بیرون از مراسم کلیسایی. میتوانید چند هفته یا چند ماه بعد اینرا بخواهید. کسانی که به مسیح اعتماد نکردند، "شهادتی" را که سرهم کردند فراموش میکنند و بعد از یکی دو سال اشتباهاتی مرتکب میشوند. آنها فقط میخواهند که "قبول" بشوند و مورد تایید قرار بگیرند، ولی به عیسی اعتماد نکردند. عدهای ممکن است کلماتی را از بر کنند و آنها را تکرار کنند، ولی وقتی سوالی را یک وقت دیگر و به شکل دیگری بپرسید، آنها نمیدانند که چه جوابی بدهند، چون تجربه شخصی اعتماد کردن به عیسی را ندارند.
به رفتار و کردارش نگاه کنید. کسی که کلیسای شما را ترک میکند و از گوش کردن به شما امتناع میورزد نشان میدهد که در مورد گناه جدی نبوده و به مسیح اعتماد نکرده. یکنفر با رفتار بد مکرر نسبت به کلیسا و زندگی مسیحی نشان میدهد که در مورد گناه جدی نبوده و به مسیح اعتماد نکرده.
۷. هفتم، امتحان اصلی رسالت مشاوره را فراموش نکنید.
امتحان اصلی رسالت مشاوره به این شکل است: آیا میتوانید به یکنفر بگویید که در آن روز او به مسیح اعتماد نکرده و بازگشت نکرده؟ میتوانید به او بگویید که باید برگردد و دوباره با شما درباره نجاتش صحبت کند؟ هیچ شبانی را سراغ ندارم که اینکار را انجام بدهد. به این دلیل است که کلیساهای ما پر از افراد گمشده است، از جمله معلمین کلاسهای یکشنبه، شماسها، همسران شبانان و خود شبانان. شبانان روی دعا خواندن با کسی که به دعوتشان جواب مثبت میدهد تاکید میکنند. آنها اینکار را میکنند تا تعداد مراسم تعمیدشان را افزایش بدهند. تقریبا هیچکدام از کسانی را که تعمید میدهند نجات پیدا نمیکنند. به کلیسا وفادار نمیمانند چون تولد تازه پیدا نکردند. این افراد "لغزش خورده" نیستند. آنها گمشده هستند چون واعظشان وقت صرف نکرده که مطمئن بشود بازگشت کردهاند یا نه. تشخیص اینکه بتوانید بگویید کسی هنوز گمشده است و لازم است دوباره به این جلسه برگردد، امتحان اصلی رسالت شماست. آیا شما هم مثل کسانی هستید که "جلال خلق را بیشتر از جلال خدا دوست میداشتند"؟ (یوحنا ۱۲:۴۳). یا اینکه حقیقت را چه مردم خوششان بیاید و چه نیاید به زبان میآورید؟
این یک راه گفتن این مطلب است که: آیا به بازگشت واقعی ایمان دارید – یعنی یک ایمان واقعی به مسیح که به یک زندگی مسیحی واقعی منجر میشود؟ اگر تاکید شما بر هدایت افراد به دعا خواندن، یا بلند کردن دستشان، یا امضای یک برگه است، شما یک "تصمیمگرا" هستید. شما مراقب و حافظ جانهایی که خدا به دست شما سپرده نیستید.
امیدوارم که بعضی از شما به بازگشت واقعی اعتقاد پیدا کنید. امیدوارم که بعضی از شما به نیاز صرف وقت با هر یکنفر پی ببرید و اطمینان حاصل کنید که او به مسیح اعتماد میکند و بازگشت میکند. این کاری است که یک شبان امین و وفادار انجام میدهد. شبان امین به فکر گوسفندانش است. امیدوارم همه تلاشتان را بکنید تا مردم به مسیح اعتماد کنند و بازگشت کنند.
شاید فکر کنید که روی این موضوع خیلی به تفصیل و با جزئیات وقت صرف کردم و بازگشت یک موضوع ساده است که اینقدر فکر کردن لازم ندارد. ولی چه میشد اگر در حرفه پزشکی لازم نبود که ماماها جزئیات وضع حمل در هنگام زایمان را بدانند؟ چه میشد اگر همه آنها یک کار را انجام میدادند، یا دستهایشان را نمیشستند، یا نمیدانستند اگر بچه گیر کند چکار کنند و امثال اینها؟ اگر زایمان را به روشی که برای نجات جان افراد استفاده میکنیم انجام میدادیم، میلیونها طفل بی دلیل کشته میشدند – چون همین حالا میلیونها نفر بی دلیل میمیرند و به جهنم میروند چون وقت کافی صرف نمیکنیم که مطمئن بشویم بازگشت کردند، یا اینکه اینکار را در کلاسهای دینی و مدارس الهیاتیمان انجام بدهیم – یعنی همان جاهایی که اصلا این چیزها یاد داده نمیشود!!!
میخواهم عبارات سرود "بعد عیسی آمد،" به نوشته آزوالد ج. اسمیت با موسیقی هومر رودهیور را بخوانم. وقتی عیسی به زندگیتان وارد بشود، خونش شما را از هر گناهی پاک میکند؛ خونی که روی صلیب ریخت هنوز برای شستن گناه شما مهیا است. و عیسی از میان مردگان قیام کرد تا به شما حیات ابدی بدهد. فقط به عیسی اعتماد کنید و او شما را از گناهتان میبخشد و حیات جاودانی به شما عطا میکند. امیدوارم که برگردید و برای شام در ساعت ۶:۱۵ دقیقه امشب با ما باشید. دکتر هایمرز یک موعظه بشارتی خواهد داشت با عنوان، "نابینایی که عیسی او را شفا داد." حتما ساعت ۶:۱۵ دقیقه امشب برگردید و بعد از صحبتهای دکتر هایمرز برای شام بمانید.
یکنفر تنها کنار شاهراهها نشسته و گدایی میکرد،
چشمانش نابینا بود، نور را نمیتوانست ببیند.
تکه پارچههایش را برداشت و لرزان به داخل سایهها خزید
بعد عیسی آمد و به ظلمتش نهیب زد که بیرون رود.
وقتی عیسی بیاید، قدرت وسوسه کننده از بین میرود؛
وقتی عیسی بیاید، اشکها پاک میشود،
تیرگی را میزداید و زندگی را با جلال پر میسازد،
چون همه چیز عوض میشود وقتی عیسی میآید که بماند.
از خانه و دوستان، ارواح ناپاک او را راندند،
در میان قبرها ساکن شد با بدبختی؛
خودش را زخمی میکرد چون قدرتهای شیطانی درونش بود،
بعد عیسی آمد و اسیر را آزاد کرد.
وقتی عیسی بیاید، قدرت وسوسه کننده از بین میرود؛
وقتی عیسی بیاید، اشکها پاک میشود،
تیرگی را میزداید و زندگی را با جلال پر میسازد،
چون همه چیز عوض میشود وقتی عیسی میآید که بماند.
پس مردم امروزه ناجی را توانا یافتهاند،
نتوانستند بر مصائب، شهوات و گناه چیره شوند؛
قلوب شکستهشان آنها را غمگین و تنها رها کرده،
بعد عیسی آمد و ساکن شد، خودش در درون ما.
وقتی عیسی بیاید، قدرت وسوسه کننده از بین میرود؛
وقتی عیسی بیاید، اشکها پاک میشود،
تیرگی را میزداید و زندگی را با جلال پر میسازد،
چون همه چیز عوض میشود وقتی عیسی میآید که بماند.
(“Then Jesus Came” by Dr. Oswald J. Smith, 1889-1986;
music by Homer Rodeheaver, 1880-1955).
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی می نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را برای ایشان قید بفرمایید، در غیر اینصورت نمی تواند به شما جواب بدهد. اگر این خطابه شما را برکت داد، دکتر هایمرز می خواهد اینرا از طرف شما بشنود، ولی وقتی برای دکتر هایمرز می نویسید به او بگویید که اهل چه کشوری هستید. ایمیل دکتر هایمرز این است (اینجا را کلیک کنید) rlhymersjr@sbcglobal.net می توانید به هر زبانی برای دکتر هایمرز بنویسید، اما اگر می توانید به زبان انگلیسی بنویسید. اگر می خواهید با پست برای او بنویسید، آدرس او چنین است: P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. می توانید با شماره تلفن ۰۴۵۲-۳۵۲ (۸۱۸) با او تماس بگیرید.
( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.
متن دستنویس این خطابه ها از حق چاپ برخوردار نیست. شما می توانید بدون اجازه دکتر هایمرز از آنها استفاده
کنید. اما تمام پیامهای ویدیویی دکتر هایمرز و تمام ویدیوهای دیگر کلیسای ما، از حق چاپ برخوردارند و فقط با
گرفتن اجازه قابل استفاده هستند.
سرود تک نفره پیش از خطابه توسط آقای بنجامین کینکید گریفیت:
“Then Jesus Came” (by Dr. Oswald J. Smith, 1889-1986;
music by Homer Rodeheaver, 1880-1955).
طرح کلی چطور باید فردی را بسوی مسیح هدایت کرد – HOW TO LEAD A SOUL TO CHRIST – خطابهی نوشته شده توسط دکتر ک. ل. کیگن ”هر آینه به شما میگویم تا بازگشت نکنید... هرگز داخل ملکوت آسمان نخواهید شد“ (یوحنا ۷ ،۳:۳؛ دوم قرنتیان ۵:۱۷) 1. اول، شبانان باید به گناهکاران گوش بدهند. 2. دوم، گناهکاران درباره عیسی مسیح عقاید اشتباهی دارند، رومیان ۸:۳۴؛ لوقا ۴۳-۲۴:۳۷. 3. سوم، گناهکاران درباره نجات اشتباه میکنند، تیتوس ۳:۵؛ یعقوب ۲:۱۹؛ افسسیان ۲:۲۰. 4. چهارم، گناهکاران لازم است که محکومیت نسبت به گناه درون قلبشان را احساس کنند، ارمیا ۱۷:۹؛ یوحنا ۶:۴۴؛ یونس ۲:۹؛ اشعیا ۶:۵. 5. پنجم، اگر شخص گناهکار نسبت به گناه قلبش احساس محکومیت کرد، سعی کنید که او را به سمت مسیح هدایت کنید، اشعیا ۶:۵؛ لوقا ۴۳ ،۲۳:۴۲. 6. ششم، بعد از اینکه با شخص گناهکار صحبت کردید، چند سوال ساده از او بپرسید. 7. هفتم، امتحان اصلی رسالت مشاوره را فراموش نکنید، یوحنا ۱۲:۴۳. |