هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابهها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.
متن مکتوب این خطابهها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت میکنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا میکنند ولی زود از آن دست میکشند و به وبسایتمان مراجعه میکنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت میکند. متن دستنویس خطابهها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه میشود. این خطابهها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین میتوانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظههای دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور میتوانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی مینویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net میباشد.
روش مسیح در شاگردسازیCHRIST’S METHOD OF MAKING DISCIPLES دکتر ر. ل. هایمرز خطابهی موعظه شده در کلیسای باپتیست لسآنجلس |
لطفا انجیل متی ۱۰:۱ را باز کنید. در کتاب مقدس اسکافیلد صفحه ۱۰۰۸ است. به نیمه اول آیه ۱ نگاه کنید.
"و دوازده شاگرد خود را طلبیده..."
واژه "شاگرد" ترجمه شده واژه یونانی "mathétés" است. واژه بکار رفته در عهد جدید به شخصی اشاره میکند که از یک معلم چیزی یاد میگیرد و دنبالهرو یا پیرو آن معلم است. این کاربرد درباره دوازده نفری که پیروان عیسی بودند صورت گرفت.
هدف من این است که به شما نشان بدهم مسیح چطور این دوازده نفر را خواند و چطور آنها را قبل از اینکه تولد تازه پیدا کنند تعلیم داد. این روشی نیست که امروزه در بیشتر کلیساهای ما انجام میشود. از پنطیکاستیهایی که به زبانها حرف میزنند تا معلمین بنیادگرای کتاب مقدس – همه آنها که من میشناسم، یک کار را به چند نوع مختلف انجام میدهند. آنها معمولا یک نفر را در یک گوشه گیر میاندازند و چیزی مثل این به او میگویند، "میخواهی به آسمان بری؟" عملا آنقدر به شخص تازه وارد فشار میآورند که بیشتر آنها جواب میدهند، "آره، میخواهم." بعد صیاد جانها میگوید، "این دعا را با من بخوان." شخص تازه وارد گیج و حیران آن کلمات را بعد از آن "صیاد جانها" تکرار میکند – یعنی چیزهایی شبیه آنچه جول اوستین در آخر خطابههایش میگوید، "ما ایمان داریم که اگر شما این دعا را خواندید، تولد تازه پیدا کردید." در کلیساهایی که وضعشان کمی بهتر است، اسم و شماره تلفن کسی را که برای او دعا کردند مینویسند – و چند روز بعد، کسی را میفرستند تا "دنباله کار" آن به اصطلاح نوکیش را بگیرد. به تجربه من، این روش به ندرت یک مسیحی واقعی میتواند تولید کند! کسی که برایش دعا کردند معمولا یک نوکیش به حساب نمیآید. این نوع افراد یا معمولا از آن "صیاد جانها" خودشان را پنهان میکنند و یا سرش داد میزنند که "برو پی کارت!" وقتی که "دنبال کار" را میگیرند، معمولا جواب خوبی دریافت نمیکنند!
اشکال این روش چیه؟ معمولا جواب نمیدهد! در واقع هیچوقت این روش عمل نمیکند. من شصت سال است که یک واعظ باپتیست هستم و این تجربه من است. چرا "جواب" نمیهد؟ چرا این روش هیچ شاگردی تولید نمیکند؟ چون بیشتر ما درباره روشی که عیسی برای شاگردسازی استفاده کرد فکر نکردهایم! به این دلیل!
شاید فکر کنید که دارم "نجات خداوندی" را تعلیم میدهم، ولی اینطور نیست. من چیزی را که جان مکآرتور و پل واشر تعلیم میدهند نمیگویم. برای دانستن اینکه من چرا "نجات خداوندی" را رد میکنم، لطفا چیزی را که در کتابمان با عنوان موعظه برای ملت در حال مردن، صفحات ۱۱۹-۱۱۷، گفتم بخوانید. تمام کتاب را میتوانید بطور رایگان روی وبسایتمان www.sermonsfortheworld.com بخوانید. نجات بواسطه ایمان و اعتماد به عیسی و پاک شدن با خون او اتفاق میافتد.
ولی یک جا را در چهار انجیل به من نشان بدهید که عیسی مردم را راهنمایی کرده باشد که "دعای شخص گناهکار" را بخوانند و بعد هم دنبال کارشان را بگیرند. نمیتوانید حتی یک نمونه پیدا کنید که عیسی مسیح اینکار را کرده باشد! او همیشه اول "دنبال کار" را گرفت. از همان اول به آنها فهماند که از ابتدا وارد چه جریانی میشوند!
عیسی مسیح با این روش باعث شد که اطرافیانش بازگشت کنند! او میدانست که آنها از ابتدا لازم است که حقایق سخت شاگردی را بدانند – قبل از اینکه واقعا به او اعتماد کنند و نجات پیدا کنند!
کسی ممکن است بپرسد، "ولی حقایق انکارناپذیر آنها را میترساند." دقیقا هم همینطور است! حقایق انکارناپذیر بیشتر آنها را میترساند و پراکنده میکند! خیلی از شاگردان مسیح او را ترک کردند. از آنها خواهش نکرد که بمانند. به آن دوازده نفر گفت، "آیا شما نیز میخواهید بروید؟" (یوحنا ۶:۶۷). همه نمیروند! آنها که میمانند و تعلیم میگیرند به شاگردان نیرومند مسیح و سربازان صلیب تبدیل میشوند! دکتر آیزاک واتس در قرن هیجدهم برای اعضای مسنتر کلیسای انجیلی سخنرانی کرد. آیزاک واتس گفت،
آیا من سرباز صلیبم و از پیروان بره،
و از داشتن آرمانش باید بترسم و از گفتن نامش شرمنده؟
البته باید بجنگم، گر خواهم کنم سلطنت؛ افزون کن شهامتم، خداوندا.
سختی کشم، درد را کنم تحمل، کلامت حمایت کند مرا.
(“Am I a Soldier of Cross?” by Dr. Isaac Watts, 1674-1748).
نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که تازه واردین با جان و دلشان وارد نبرد مرگ و زندگی برای مسیح بشوند. اگر اینطور میشد، کار ما آسانتر بود. ولی من به این شکل مسیحی نشدم. اول باید یاد میگرفتم که مسیحی واقعی یعنی یک مسیحی که صلیبش را بر دوشش برمیدارد. باید از یک امتحان شاگردی سخت عبور میکردم قبل از آنکه به عیسی اعتماد کنم، قبل از آنکه یک سرباز صلیب بشوم. پس برای شما هم همینطور است!
چیزی که گفتم در این زمانه از طرف بیشتر کلیساهای ما انجام نمیشود! با این وجود، حقیقت دارد. "البته که باید بجنگم، گر خواهم کنم سلطنت، شهامتم را افزون کن شهامتم، خداوندا." این چیزی است که مزمور نویس بزرگ کلیسای انجیلی قرن ۱۸ نوشت. و این چیزی است که دهها هزار نفر ایستاده در برف تا غوزک پایشان قبل از آنکه جورج وایت فیلد یا جان وسلی موعظهشان را شروع کنند میخواندند! ولی شما نمیشنوید که این سرود را در خیلی از مراسم کلیسایی امروز بخوانند! فکر میکنم شاید به این دلیل است که سرودهای مربوط به "کارزار مسیحی" در کتابهای سرودمان که حالا استفاده میکنم اینقدر کم است. سرودهایی که افراد را به کارزار مسیحی و شاگرد جدی بودن دعوت میکنند از معروفیت چندانی امروزه برخوردار نیستند، مثل قرن ۱۸ وقتی که آیزاک واتس نوشت "آیا من سرباز صلیبم؟"
در اینجا به خود پیام انجیل میرسیم. چه موقع عیسی شروع به موعظه انجیل به شاگردان خودش کرد؟ اول قرنتیان ۴ ،۱۵:۳ حقایق ابتدایی انجیل را عنوان میکند:
"زیرا که اول به شما سپردم، آنچه نیز یافتم که مسیح بر حسب کتب در راه گناهان ما مرد، و اینکه مدفون شد و در روز سوم بر حسب کتب برخاست" (اول قرنتیان ۴ ،۱۵:۳).
عیسی یکسال بعد از آنکه شاگردانش شروع به پیروی از او کردند، مژده انجیل را به شاگردانش داد. این مطلب در متی ۲۲ ،۱۶:۲۱ ثبت شده.
"و از آن زمان عیسی به شاگردان خود خبر دادن آغاز کرد که رفتن او به اورشلیم و زحمتِ بسیار کشیدن از مشایخ و رؤسای کهَنه و کاتبان و کشته شدن و در روز سوم برخاستن ضروری است. و پطرس او را گرفته، شروع کرد به منع نمودن و گفت: حاشا از تو ای خداوند که این بر تو هرگز واقع نخواهد شد" (متی ۲۲-۱۶:۲۱).
پطرس یکسال بود که عیسی را متابعت و پیروی میکرد. با اینحال پطرس عیسی را بخاطر گفتن "کشته شدن و در روز سوم برخاستن" منع کرد (متی ۱۶:۲۱). کاملا روشن است که پطرس حداقل تا یکسال بعد از شاگرد عیسی شدن هنوز انجیل را نمیفهمید.
اواخر همان سال دوباره عیسی مژده انجیل را به شاگردان داد،
"و چون ایشان در جلیل میگشتند، عیسی بدیشان گفت: پسر انسان بدست مردم تسلیم کرده خواهد شد، و او را خواهند کشت و در روز سوم خواهد برخاست. پس بسیار محزون شدند" (متی ۲۳-۱۷:۲۲).
توجه کنید که آنها قبلا عیسی را دیده بودند که چهرهاش متبدل شده بود. بعد از آنکه چهره عیسی متبدل شده بود، شاگردان هنوز نتوانسته بودند که دیوی را از پسر بچه جوانی بیرون کنند. وقتی از عیسی پرسیدند چرا نتوانستند آن دیو را بیرون کنند، عیسی پاسخ داد، "به سبب بیایمانی شما" (متی ۱۷:۲۰). بعد دوباره عیسی مژده انجیل را به آنها داد، "او [عیسی] را خواهند کشت و در روز سوم [عیسی] خواهد برخاست. پس [شاگردان] بسیار غمگین شدند" (متی ۱۷:۲۳ نسخه کینگ جیمز). شاگردان هنوز مژده انجیل را نمیفهمیدند!
بار سومی که عیسی مژده انجیل را به شاگردان میدهد در متی ۱۹-۲۰:۱۷ آمده است. متن مشابه آن در لوقا ۳۴-۱۸:۳۱ ذکر شده.
"پس آن دوازده را برداشته، به ایشان گفت: اینک به اورشلیم میرویم و آنچه به زبان انبیا درباره پسر انسان نوشته شده است، به انجام خواهد رسید. زیرا که او را به امّتها تسلیم میکنند و استهزا و بیحرمتی کرده، آب دهان بر وی انداخته، و تازیانه زده، او را خواهند کشت و در روز سوم خواهد برخاست. اما ایشان چیزی از این امور نفهمیدند و این سخن از ایشان مخفی داشته شد و آنچه میگفت، درک نکردند" (لوقا ۳۴-۱۸:۳۱).
شاگردان بعد از اینکه عیسی به مدت دو سال انجیل را به آنها تعلیم میداد هنوز قادر به درک آن نبودند،
"اما ایشان چیزی از این امور نفهمیدند و این سخن از ایشان مخفی داشته شد و آنچه میگفت، درک نکردند" (لوقا ۱۸:۳۴).
شاگردان با وجودیکه چندین بار مژده انجیل را شنیدند، ولی نتوانستند چیزی را که عیسی دربارهاش صحبت میکرد درک کنند!
ولی عیسی دوباره به آنها گفت، "میدانید که بعد از دو روز عید فصح است که پسـر انسان [عیسی] تسلیم کرده میشود تا مصلوب گردد" (متی ۲۶:۲).
حالا یکی از شاگردان به نام یهودا، بعد از چندین بار شنیدن انجیل، تصمیم گرفت که به عیسی خیانت کند و او را به کاهن اعظم بفروشد! (متی ۱۵-۲۶:۱۴).
بار دیگر عیسی مژده انجیل را به آنها داد (متی ۳۲-۲۶:۳۱). پطرس و شاگردان دیگر در باغ جتسیمانی به خواب رفتند. وقتی نگهبانان برای دستگیری عیسی آمدند، پطرس شمشیرش را کشید و سعی کرد تا نگهبانان را بکشد. "در آن وقـت جمیـع شاگردان او را واگـذارده، بگریختند" (متی ۲۶:۵۶).
سرانجام به تولد تازه میرسیم، یعنی به بازگشت یازده شاگرد. یهودا در این زمان خودش را حلق آویز کرده بود و هیچوقت تولد تازه را تجربه نکرد. عیسای قیام کرده با یازده شاگرد دیگر ملاقات کرد. زخمهایش را به آنها نشان داد،
"و در آن وقت ذهن ایشان را روشن کرد تا کتب را بفهمند" (لوقا ۲۴:۴۵).
شروع تولد تازه آنها در اینجا رخ داد، در حینی که عیسی "ذهن ایشان را روشن کرد تا کتب را بفهمند" یعنی متونی که مربوط به انجیل میشد (لوقا ۲۴:۴۶).
حالا یوحنا ۲۲-۲۰:۲۱ را باز کنید. در اینجا تولد تازه شاگردان را میبینیم. عیسای قیام کرده بسوی آنها آمد،
"باز عیسی به ایشان گفت: سلام بر شما باد. چنانکه پدر مرا فرستاد، من نیز شما را میفرستم. و چون این را گفت، دمید و به ایشان گفت: روحالقدس را بیابید" (یوحنا ۲۲-۲۰:۲۱).
آنها روح القدس را دریافت کردند و سرانجام از نو تولد یافتند!
مفسرین قدیم با این موضوع موافقند. باید مقالات متیو هنری و مخصوصا جان چارلز الیکوت را درباره لوقا ۲۴:۴۵ بخوانید. دکتر ج. ورنان مکگی گفته، "من شخصا معتقدم در لحظهای که خداوندمان بر آنها دمید و گفت، 'روح القدس را بیابید،' این افراد از نو زاده شدند [تولد تازه یافتند]. پیش از این، روح خدا در ایشان ساکن نشده بود... عیسی مسیح حیات ابدی را بر این افراد دمید" (J. Vernon McGee, Thru the Bible, note on John 20:22).
دکتر تامس هیل هم این موضوع را روشن کرده، "دادن روح القدس مهمترین واقعه در زندگی شاگردان بود. چون آنموقع بود که آنها از نو متولد شدند... آنموقع است که آنها ایمان حقیقی و کامل را دریافتند. در آنموقع است که آنها حیات روحانی را دریافت کردند" (Thomas Hale, M.D., The Applied New Testament Commentary, note on John 20:22, p. 448).
درس مربوط به تولد تازه شاگردان مسیح را به چند دلیل به شما میدهم.
1. این درس عقیده زمان حاضر را که میگوید اول باید تولد تازه داشت بعد شاگرد شد را اصلاح میکند. این نظریهای است که عملا تمام کلیساهای ما امروزه به آن معتقدند.
2. همینطور روشی را که مسیح برای شاگرد کردن استفاده میکرد به ما عرضه میکند: اول به آنها تعلیم بدهید، و بعد برای بازگشتشان تلاش کنید. این روش برخلاف روشی است که ناوبرها یا نویگیتورها در کتابی با عنوان هنر از دست رفته شاگردسازی ارائه میدهند. این کتاب بنظر من اشتباه است. عیسی به آنها یاد داد که اول شاگرد باشند قبل از اینکه تولد تازه داشته باشند.
مسیح در حکم اعظم به ما دستور داد که "شاگرد سازید" (متی ۲۰-۲۸:۱۹ کتاب مقدس استاندارد آمریکایی).
"پس بروید و همه ملتها را [شاگرد من سازید، NSAB] و آنها را به نام پدر و پسر و روحالقدس تعمید دهید و تعلیم دهید که همه چیزهایی را که به شما گفتهام انجام دهند و بدانید که من هر روزه تا اتقضای عالم با شما هستم. آمین" (متی ۲۰ ،۲۸:۱۹)
شبان فرهیخته و تحصیلکرده من، دکتر تیموتی لین گفت،
"تنها فعل 'شاگرد سازید' در وجه امری بکار رفته... به عبارت دیگر 'بروید' [در اینجا] یک حکم نیست، بلکه 'شاگرد سازید' یک دستور است. این موضوع اصلی حکم اعظم است" (The Secret of Church Growth, p. 57).
مسیح به ما حکم میکند "همه ملتها را... تعلیم دهید" – که دقیقتر ترجمه شده "شاگرد سازید" – و. آ. کریسول. در واقع کتاب مقدس استاندارد جدید آمریکایی هم آن را ترجمه کرده، "شاگرد سازید."
برای سیصد سال اول این موضوع در کلاسهای درس انجام گرفت، در جائیکه به افراد تازه وارد، شاگرد بودن را قبل از تعمید گرفتن یاد میدادند. دکتر فیلیپ شف، مورخ مسیحی، گفته، "[مدت زمان] این تعلیمات گاهی به مدت دو سال کامل بود و گاهی سه سال." هیپولیتوس از سال ۲۱۷ تا ۲۳۵ ب. م. اسقف رم بود. هیپولیتوس گفته، "بگذارید [آنها] برای سه سال شنونده کلام باشند" (The Apostolic Tradition of Hippolytus, part II).
این دوره شاگردی پیش از تعمید گرفتن بود. حداقل دو مثال از پولس رسول در کتاب اعمال رسولان درباره تعلیم به نوآموزان اصول دینی نقل شده. پولس را برناباس به انطاکیه آورد.
"و ایشان سالی تمام در کلیسا جمع میشدند و خلقی بسیار را تعلیم میدادند" (اعمال رسولان ۱۱:۲۶).
پولس همین کار را در شهرهای لیستره، ایقونیه و بار دیگر در انطاکیه انجام داد،
"و دلهای شاگردان را تقویت داده، پند میدادند که در ایمان ثابت بمانند و اینکه با مصیبتهای بسیار میباید داخل ملکوت خدا گردیم" (اعمال رسولان ۱۴:۲۲).
دکتر شف گفته، "کلیسا در قلب دنیای مشرک بود... و میدید که لازم است تا [مردم] را با معلمین خاصی برای تعمید گرفتن آماده کند... [کلاسها] وجود داشتند... پلی از دنیا به کلیسا... برای هدایت خردسالان بسوی بلوغ. [دانش آموزان] بعنوان کافران تلقی نمیشدند، بلکه نیمه-مسیحی [هنوز شاگرد نشده]" (History of the Christian Church, volume 2, p. 256). دکتر شف گفته این روش در مناطق میسیونری "هنوز در جریان است" (رجوع به ماخذ، ص. ۲۵۵).
ما میخواهیم مراسم صبحگاهمان را به کلاس شاگردسازی تبدیل کنیم. من معتقدم که قصور کلیساهایمان در حفظ بچههای خودمان و قصورمان در ثبت نام جوانها از بیرون، میتواند به این حقیقت مربوط باشد که کلیساها متوجه نیستند که جوانهای این دوره و زمانه لامذهب و بی دین هستند و باید قبل از اینکه تولد تازه را تجربه کنند و زندگی مسیحی را در پیش بگیرند، شاگرد بشوند و شاگردی کنند. باپتیستهای جنوب ۲۰۰ هزار عضوش را هر سال از دست میدهد که "نیمه مسیحی" هستند – یعنی هیچوقت شاگرد نشدند! جان س. دیکرسون گفته که جمعیت جوانان مسیحی انجیلی "از حدود ۷ درصد آمریکاییها در حال حاضر به حدود ۴ درصد یا کمتر" افت میکند – مگر اینکه شاگردان جدید تولید بشوند" (The Great Evangelical Recession, p. 314).
این هدف ماست! هدف ما این است که به جوانها کمک کنیم به بالاترین حد توانشان در مسیح برسند. ما اینجا هستیم تا به جوانها کمک کنیم به کلیسایمان بیایند، شاگرد عیسی بشوند، تولد تازه پیدا کنند و تلاش کنند تا کسان دیگری را به کلیسایمان بیاورند که از عیسی تعلیم بگیرند، به او اعتماد کنند و از نو مولود بشوند!
جوانها، آنها که برگزیده میشوند، برای کارهای سخت و طاقت فرسا آماده خواهند شد. کسانی که علاقهای به چالش مسیحیت واقعی ندارند، خودشان از دور خارج میشوند. آرزو میکنیم که اینطور نشود، ولی به تجربه میدانیم که بسیاری از دور خارج میشوند! اجازه ندهید که با رفتن آنها قلبتان جریحهدار بشود. فراموش نکنید که عیسی گفت، "زیرا دعوت شدگان بسیارند اما برگزیدگان کم هستند." فقط شاگردان حقیقی که تولد تازه پیدا میکنند خواهند ماند!
بیایید با هم به پیش برویم و به دنیا ثابت کنیم که خدای ما هنوز زنده و قادر است. ما در گذشته اشتباه کردیم. اما از اشتباهاتمان درس و تجربه اندوختیم. شکستهایمان را به موفقیت بدل کردیم. همینطور که در ضعف ارتداد امروز قدمهای بعدی را در ایجاد کلیسای نیرومندی از شاگردان برمیداریم موفقیتهای بیشتر و بزرگتری را شاهد خواهیم بود. هیچوقت از حرکت نمیایستیم تا اینکه کلیسای خوب ما به یک کلیسای عالی تبدیل بشود – که جوانها را به چالش بکشاند و از آنها سپاهی عظیم از شاگردان را بوجود بیاورد که تولد تازه پیدا میکنند! بایستید و سرود شماره شش از سرودنامهتان را بخوانید، "آیا من سرباز صلیبم؟" به نوشته دکتر آیزاک واتس (۱۷۴۸-۱۶۷۴).
آیا من سرباز صلیبم و از پیروان بره،
و از داشتن آرمانش باید بترسم و از گفتن نامش شرمنده؟
باید به آسمان برده شوم روی تختهای گلدار راحتی،
حینی که دیگران جنگیدند برای پیروزی و گذشتند از دریای خونی؟
نیست دشمنی که شوم با او رو در رو؟ نباید کنم مهار سیل را؟
آیا این دنیای خبیث همیار است با فیض، که مرا کند رهنمون سوی خدا؟
البته باید بجنگم، گر خواهم کنم سلطنت؛ افزون شهامتم، خداوندا.
سختی کشم، درد را کنم تحمل، کلامت حمایت کند مرا.
(“Am I a Soldier of the Cross?” by Dr. Isaac Watts, 1674-1748).
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی می نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را برای ایشان قید بفرمایید، در غیر اینصورت نمی تواند به شما جواب بدهد. اگر این خطابه شما را برکت داد، دکتر هایمرز می خواهد اینرا از طرف شما بشنود، ولی وقتی برای دکتر هایمرز می نویسید به او بگویید که اهل چه کشوری هستید. ایمیل دکتر هایمرز این است (اینجا را کلیک کنید) rlhymersjr@sbcglobal.net می توانید به هر زبانی برای دکتر هایمرز بنویسید، اما اگر می توانید به زبان انگلیسی بنویسید. اگر می خواهید با پست برای او بنویسید، آدرس او چنین است: P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. می توانید با شماره تلفن ۰۴۵۲-۳۵۲ (۸۱۸) با او تماس بگیرید.
( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.
متن دستنویس این خطابه ها از حق چاپ برخوردار نیست. شما می توانید بدون اجازه دکتر هایمرز از آنها استفاده
کنید. اما تمام پیامهای ویدیویی دکتر هایمرز و تمام ویدیوهای دیگر کلیسای ما، از حق چاپ برخوردارند و فقط با
گرفتن اجازه قابل استفاده هستند.
سرود تک نفره پیش از خطابه توسط آقای بنجامین کینکید گریفیت:
“Am I a Soldier of the Cross?” (by Dr. Isaac Watts, 1674-1748).