هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابهها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.
متن مکتوب این خطابهها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت میکنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا میکنند ولی زود از آن دست میکشند و به وبسایتمان مراجعه میکنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت میکند. متن دستنویس خطابهها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه میشود. این خطابهها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین میتوانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظههای دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور میتوانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی مینویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net میباشد.
تنها در مسیح!IN CHRIST ALONE! دکتر ر. ل. هایمرز
عصر روز یکشنبه، ۲۲ آوریل "بیایید نزد خداوند بازگشت نماییم زیرا که او دریده است و ما را شفا خواهد داد؛ او زده است و ما را شکسته بندی خواهد نمود. بعد از دو روز ما را زنده خواهد کرد. در روز سوّم ما را خواهد برخیزانید و در حضور او زیست خواهیم نمود" (هوشع ۶:۱-۲). |
معنای این آیات کاملا مشخص است. این آخرین باری است که خدا اسرائیل را صدا میزند. آشوریها و سپس بابلیها آنجا را تسخیر کرده و خیلیها را به اسارت میبرند. پس از زده شدن و دریده شدن خواهند گفت، "بیایید نزد خداوند بازگشت نماییم."
بله، نبوت تحقق یافت و بابلیان آنها را به اسارت بردند. این نبوت درباره امور آینده است. خدا آنها را در آینده شفا میدهد. "ما را خواهد برخیزانید و در حضور او زیست خواهیم نمود." خدا در مورد آن روز آینده وعده داده که اسرائیل را به سرزمینش برمیگرداند و آنها را نجات میدهد. خدا دارد این نبوت را در زمان ما و روزگار ما به تحقق میرساند. اسرائیل در سال ۱۹۴۸ بعنوان یک ملت شناخته و اعلام شد. از آن زمان یهودیان به سرزمینی که خدا به آنها در اسرائیل داده برمیگردند. بزودی آنها در حضور او زندگی خواهند کرد، "و همچنین همگی اسرائیل نجات خواهند یافت" (رومیان ۱۱:۲۶). تفسیر این آیات همین است.
ولی حقایق بیشتری وجود دارد. کسی گفته، "یک تفسیر وجود دارد، ولی میتواند کاربرد معنایی زیادی داشته باشد." در اینجا به دو کاربرد از این آیات میپردازم.
I. اول، این متن درباره مسیحیان بکار میرود.
این متن از لحاظ کاربردی در رابطه با مسیحیان صحبت میکند. کم هستند مسیحیانی که بدون انقطاع خداوند را پیروی میکنند. آنها در زندگی مسیحیشان ثابت قدم هستند. ولی بیشتر ما مسیحیان گاهی سرد میشویم. در نتیجه خدا به ما رنج و بلا میفرستد. اجازه میدهد که مشکلات و آزمایشات ما را دریده و بکوبند. خدا آرامش خیال شما را میگیرد. اجازه میدهد که شما افسرده و دلتنگ بشوید. حتی امشب که اینجا در کلیسا نشستهاید. چرا خدا اجازه میدهد که اینطور بشود؟ دلیلش میتواند این باشد که کار تازهای برای شما در نظر گرفته. شاید شما را آماده میکند تا به من کمک کنید که سال دیگر کلیسای تازهای بنا کنم. یا شاید شما را آماده میکند که در این کلیسا وظایف تازهای بعهده بگیرید. بعنوان انسان ما تغییر را خیلی دوست نداریم. در نتیجه خدا ما را میزند و میدرد تا مسئولیتهای متفاوتی را بعهده بگیریم. بتهایی را که به آنها آویزان شدیم را میدرد تا ما را در پادشاهیاش به کار مفیدتری وادارد. دکتر توزر گفته، "خیلی بعید است که خدا کسی را خیلی برکت بدهد مگر عمیقا او را رنجانده باشد." اگر بازگشت کردید، خدا شما را تباه نمیکند. اما شما را تکان سختی میدهد. احتمالا در احیا از شما استفاده کند!
"بعد از دو روز ما را زنده خواهد کرد. در روز سوّم ما را خواهد برخیزانید و در حضور او زیست خواهیم نمود."
من بر این باورم که شروع یک کلیسای جدید به شما کمک میکند که به مسیحیان قویتری تبدیل بشوید. وقتی بچهها به بلوغ میرسند اغلب در دستها و پاهایشان احساس درد میکنند. این درد را معمولا "درد بزرگ شدن" میگویند. نگران نباشید. بعد از دو روز شما را زنده خواهد کرد و به شما ایمان بیشتر و زندگی بهتری عطا میکند! هر چه را که خدا بدرد، جای آنرا بیشتر با پسر محبوبش پر میکند! جان نیوتن سرود "فیض عجیب" را نوشت. او این شعر را هم سرود.
از خدا خواستم تا بزرگ شوم
در ایمان و محبت و هر فیضی؛
تا بیشتر از نجاتش بدانم،
و با جدیت بیشتری بجویم فیضش را.
او بود که به من آموخت چنین دعا کنم،
و او، که اعتماد دارم، جواب دعایم را داده!
اما جوابش به طریقی بوده،
که انگار مرا ناامید ساخته.
امیدوار بودم که در وقتی مطلوب،
بلافاصله جواب درخواستم را بدهد؛
و با نیروی بازدارنده محبتش،
گناهانم را مغلوب و به من آرامش بدهد.
بجای آن، باعث شد احساس کنم
شرارتهای پنهان در قلبم را؛
و اجازه داد که نیروهای دژم جهنم
هر گوشه روحم را بیازارند.
بعد به ما میگوید که خدا چه جوابی میدهد،
این آزمایشات روحی را بکار میگیرم،
از منیت و غرور، تا تو را آزاد گردانم؛
و دوز و کلکهای خوشی دنیوی ات را بشکنم،
تا شاید که آن را در من پیدا کنی."
(“I Asked the Lord that I Might Grow” by John Newton, 1725-1807).
II. دوم، این متن درباره بازگشت نکردگان بکار میرود.
امشب هدف اصلی من این است که کاربرد دوم این متن را به شما توضیح بدهم، تا به شما نشان بدهم که چطور اگر هنوز بازگشت نکردید این متن با شما حرف میزند! خدا به شما میگوید،
"بیایید نزد خداوند بازگشت نماییم زیرا که او دریده است و ما را شفا خواهد داد؛ او زده است و ما را شکسته بندی خواهد نمود. بعد از دو روز ما را زنده خواهد کرد. در روز سوّم ما را خواهد برخیزانید و در حضور او زیست خواهیم نمود" (هوشع ۶:۱-۲).
بازگشت دردناک است. دردناک است چون نمیخواهید که بازگشت کنید. شاید بگویید که میخواهید بازگشت کنید – ولی حقیقت ندارد. شاید حتی فکر کنید میخواهید بازگشت کنید – اما آن هم درست نیست! کلام خدا میگوید، "کسی طالب خدا نیست" (رومیان ۳:۱۱). پس چرا بعضیها شروع به جستجوی مسیح میکنند؟ جواب آن در یوحنا ۱۶:۸ است که به ما میگوید روح القدس "جهان را بر گناه... ملزم خواهد نمود." واژه "ملزم ساختن" از واژه یونانی "elengkho" اقتباس شده – که به معنی "محکوم کردن،" "تقصیر را گفتن،" "سرزنش کردن،" "مجاب کردن" میباشد.
کسی خوشش نمیآید به او گفته بشود که یک گناهکار گمشده است. ولی در موعظههای بشارتی گفتن آن لازم است. دلیل اینکه هنوز شما بازگشت نکردید این است که هنوز گناهتان را حس نمیکنید. به این دلیل است که باید بیشتر دعا کرد و از خدا خواست تا روحش را بفرستد، که گمشدگان دریده بشوند و زده شوند و مجاب بشوند و مورد سرزنش قرار بگیرند و نسبت به خودخواهی و سرکشیشان علیه خدای متعال محکوم بشوند. چطور میتوانید در داوری آخر با این همه سرکشی و گناه در قلبتان در برابر خدا بایستید؟ چطور میتوانید به چنین موعظهای گوش کنید و بعد بروید با دوستانتان در سالن طبقه بالا شام بخورید و بخندید؟ چطور میتوانید تمام هفته را بدون خواندن یک موعظه در روز و تماشای یکی از ویدیوها بگذرانید؟ باید از خدا بترسید، از خدای حقیقی، خدایی که از افکار سرد و سنگدلیهای شما آزرده و عصبانی شده!!! این مسئله خیلی جدی است! چیزی در این دنیا جدیتر از این وجود ندارد. شعلههای آتش منتظر شما هستند و شما درست بعد از هر موعظهای رفته و با دوستانتان شروع میکنید به خندیدن! اگر اینطور ادامه بدهید امیدی برای شما نیست!
به جان کیگن گوش بدهید، "قبل از بازگشتم احساس مردن میکردم. نمیتوانستم بخوابم. نمیتوانستم لبخند بزنم. نمیتوانستم هیچ آرامشی داشته باشم... نمیتوانستم احساس شکنجه شدن را متوقف کنم. کاملا بیرمق شده بودم. دیگر خیلی خسته شده بودم. از خودم نفرت پیدا کرده بودم، از گناهم و اینکه باعث میشد یک چنین احساس بدی داشته باشم... گناهم بیاندازه بدتر و بدتر میشد. دیگر نمیتوانستم تحملش کنم. میدانستم که خدا حق داشت من را به جهنم محکوم کند. از تقلا کردن خسته شده بودم. از هر چی که بودم خسته شده بودم... با اینحال هنوز عیسی را نداشتم... 'سعی میکردم' نجات پیدا کنم. 'سعی میکردم' به مسیح اعتماد کنم و نمیتوانستم. نمیتوانستم تصمیم بگیرم یک مسیحی بشوم و این باعث میشد احساس ناامیدی و یاس کنم.
بجای آن، باعث شد احساس کنم
شرارتهای پنهان در قلبم را؛
و اجازه داد که نیروهای دژم جهنم
هر گوشه روحم را بیازارند.
میتوانستم حس کنم که گناهم من را به سمت جهنم هول میدهد، با اینحال میتوانستم کله شقیام را که جلوی ریزش اشکهایم را میگرفت هم حس کنم... باید میگذاشتم که همه چیز بمیرد!"
این اتفاق چطور برای جان افتاد؟ این را با گفتن عبارات درست یاد نگرفت! خدایا، نه اینطور نبود! کلمات از گفتن آن قاصر هستند! نه، با داشتن نوعی "احساس" نبود. به خداوندی خدا اینطور نبود! هیچ احساسی نمیتوانست به او کمک کند.
خداوند "دریده است. او زده است!" او قلب جان را شکسته است! او جان را کوبیده است!
بازگشت حقیقی دردناک است! شما با خدای متعال میجنگید! نمیتوانید با دوز و کلک راهتان را در این مسیر باز کنید. نمیتوانید با چانه زدن راهتان را باز کنید! نمیتوانید یاد بگیرید که این راه را دور بزنید!!!
این آزمایشات روحی را بکار میگیرم،
از منیت و غرور، تا تو را آزاد گردانم؛
و دوز و کلکهای خوشی دنیوی ات را بشکنم،
تا شاید که آن را در من پیدا کنی."
"پسر را ببوسید مبادا غضبناک شود و از طریق هلاک شوید، زیرا غضب او به اندکی افروخته میشود. خوشا بحال همة آنانی که بر او توکل دارند" (مزامیر ۲:۱۲).
به امی زابالاگا گوش کنید، "آنقدر با احساس دلسوزی نسبت به خودم مشغول بودم که نمیتوانستم نگران گناهم باشم... نمیتوانم کاملا برایتان توصیف کنم که دیدن تاریکی و تناقضات و پوچی قلبتان مثل چیه. از اینکه خدا چی در قلبم میدید حالم بهم میخورد و خجالت میکشیدم. من یک موجود پست و کثیف بودم در برابر خدایی که همه چیز را میبیند. همه کارهایی که در کلیسا کرده بودم از گناه خودخواهی سرچشمه میگرفت. احساس میکردم که یک جذامی کثیف در میان مسیحیان پاک بودم. ولی هنوز به مسیح توکل نمیکردم. عیسی فقط یک کلمه بود... کسی که آنقدر دور بنظر میرسید... من دنبال یک احساس خوب میگشتم... یک نوع تجربه که ثابت کند من نجات پیدا کردم... دکتر هایمرز گمشدگان را سرزنش میکرد که با خدای قادر متعال بازی میکنند. من روی صندلیام نشستم در حالیکه از ترس بخودم میلرزیدم. میدانستم که چی بودم. دکتر هایمرز بعدش درباره این متن صحبت کرد،
'بیایید نزد خداوند بازگشت نماییم زیرا که او دریده است و ما را شفا خواهد داد؛ او زده است و ما را شکسته بندی خواهد نمود... ما را خواهد برخیزانید و در حضور او زیست خواهیم نمود' (هوشع ۶:۱-۲)."
امی گفت، "گناهم مثل اقیانوسی بیانتها گسترده شده بود. دیگر نمیتوانستم آنرا تحمل کنم. باید عیسی را بدست میآوردم! باید خونش را بدست میآوردم!"
خداوند "دریده است. او زده است!" او قلب امی را شکسته است! او امی را کوبیده است!
بازگشتی حقیقی دردناک است! شما با خدای قادر مطلق درگیر هستید! نمیتوانید با دوز و کلک این راه را طی کنید! نمیتوانید با چانه زدن راهتان را پیدا کنید! نمیتوانید با خندیدن از این راه عبور کنید!!!
از این وضعیت حالتان بهم نمیخورد؟ احساس ترس نمیکنید؟ از دین و مذهب حالتان بهم نمیخورد؟ خدایا، آنها را از شعلههای جهنم نجات بدهد!
"پسر را ببوسید مبادا غضبناک شود و از طریق هلاک شوید، زیرا غضب او به اندکی افروخته میشود. خوشا بحال همة آنانی که بر او توکل دارند" (مزامیر ۲:۱۲).
آیا خداوند شما را دریده است؟ به دست او مجروح شدهاید؟ احساس کردید که غم و درد شما نشانههایی بودند از اینکه خدا شما را دوست ندارد؟ آیا متحمل درد و عذابی شدید که نتوانستید درباره آن به کسی بگویید؟ آیا مثل تجربهای که مسیح در باغ جتسیمانی داشت، احساس تنهایی و ترک شده از سوی خدا را داشتید؟ درون خودتان کلنجار رفتید که – "چرا خدا مرا ترک کرده؟" ابلیس در گوشتان زمزمه میکند، "چرا ادامه بدهی؟ کسی به فکر تو نیست. کسی تو را دوست ندارد." به شما التماس میکنم، "به ابلیس گوش ندهید!"
من کسی هستم که باید به او گوش بدهید. حداقل شش بار در زندگیام من این تجربه شکنجه وار را گذراندم. قبل از اینکه بازگشت کنم، و پنج بار بعد از آن.
"بیایید نزد خداوند بازگشت نماییم زیرا که او دریده است و ما را شفا خواهد داد؛ او زده است و ما را شکسته بندی خواهد نمود. بعد از دو روز ما را زنده خواهد کرد. در روز سوّم ما را خواهد برخیزانید و در حضور او زیست خواهیم نمود" (هوشع ۶:۱-۲).
هر بار که من از این گیرودار گذشتم، به جهت آماده کردن من بود که کار بیشتری برای خدا انجام بدهم. هر بار درد آن چنان بود که فکر میکردم هیچوقت تمام نمیشود. و عیسی به من میگوید،
این آزمایشات روحی را بکار میگیرم،
از منیت و غرور، تا تو را آزاد گردانم؛
و دوز و کلکهای خوشی دنیوی ات را بشکنم،
تا شاید که آن را در من پیدا کنی."
اولی وقتی بود که من بازگشت کردم. آخرین آنها وقتی بود که سرطان گرفتم. دکترها گفتند، "سرطان داری." داروهای متعدد به من تزریق کردند. خودم را مثل موسی در بیابان تنها میدیدم. بارها در نیمههای شب گریه کردم! فکر کردم که کارم تمام شده. دریده شده بودم. میدانم که چه احساسی دارید. هر بار که از شب تاریک روح گذشتم، خدا من را برای کاری تازه آماده میکرد. این بار برای این بود که کلیسایی جدید را بنا کنم.
دوست عزیزم، خدا تو را ترک نکرده. بله، تو را دریده است – ولی تو را شفا خواهد داد! بله، تو را مجروح کرده – ولی تو را شکستهبندی خواهد کرد! تو را زده و دریده بخاطر هدف و منظوری – تا بدانی که تنها مسیح میتواند به تو امید بدهد! تا بدانی که آرامش تنها در مسیح یافت میشود! تا بدانی که خوشی تنها در مسیح پیدا میشود! تا بدانی که او مرد تا جزی گناه تو را بپردازد! تا بدانی که از مردگان قیام کرد تا به تو حیات تازه بدهد!
امید من تنها در مسیح قرار گرفته؛ او نور من، قوت من و سرود من است؛
این سنگ زاویه، این زمین مستحکم، سخت شده با خشکسالیها و توفانهای شدید.
چه بلندیهای محبتی، چه اعماق آرامشی، وقتی ترسها آرام گرفته، وقتی کشمکشها فروکش کرده!
تسلی دهنده من، همه چیز من – اینجا در محبت مسیح من میایستم.
تنها در مسیح، که جسم گرفت، پری خدا در طفلی بی دفاع!
این هدیه محبت و راستی، از سوی کسانی که آمد نجاتشان دهد تحقیر شد.
تا وقتی که بعنوان عیسی بر روی آن صلیب مرد، خشم خدا فروکش کرد؛
چون هر گناهی بر او قرار گرفت – اینجا در مرگ مسیح من زیست میکنم.
آنجا درون زمین بدن او قرار گرفته، تاریکی نور جهان را کشته؛
بعد در شکوه روز سربر میآورد، بار دگر از قبر برمیخیزد!
و درحالیکه در ظفر قدعلم میکند، نفرین گناه تسلطش بر من را از دست میدهد؛
چرا که من از آن اویم و او از آن من – خریداری شده با خون گرانبهای مسیح.
(“In Christ Alone” by Keith Getty and Stuart Townend, 2001).
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی می نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را برای ایشان قید بفرمایید، در غیر اینصورت نمی تواند به شما جواب بدهد. اگر این خطابه شما را برکت داد، دکتر هایمرز می خواهد اینرا از طرف شما بشنود، ولی وقتی برای دکتر هایمرز می نویسید به او بگویید که اهل چه کشوری هستید. ایمیل دکتر هایمرز این است (اینجا را کلیک کنید) rlhymersjr@sbcglobal.net می توانید به هر زبانی برای دکتر هایمرز بنویسید، اما اگر می توانید به زبان انگلیسی بنویسید. اگر می خواهید با پست برای او بنویسید، آدرس او چنین است: P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. می توانید با شماره تلفن ۰۴۵۲-۳۵۲ (۸۱۸) با او تماس بگیرید.
( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.
متن دستنویس این خطابه ها از حق چاپ برخوردار نیست. شما می توانید بدون اجازه دکتر هایمرز از آنها استفاده
کنید. اما تمام پیامهای ویدیویی دکتر هایمرز و تمام ویدیوهای دیگر کلیسای ما، از حق چاپ برخوردارند و فقط با
گرفتن اجازه قابل استفاده هستند.
سرود تک نفره پیش از خطابه توسط آقای بنجامین کینکید گریفیت:
“In Christ Alone” (by Keith Getty and Stuart Townend, 2001).
طرح کلی تنها در مسیح! IN CHRIST ALONE! دکتر ر. ل. هایمرز "بیایید نزد خداوند بازگشت نماییم زیرا که او دریده است و ما را شفا خواهد داد؛ او زده است و ما را شکسته بندی خواهد نمود. بعد از دو روز ما را زنده خواهد کرد. در روز سوّم ما را خواهد برخیزانید و در حضور او زیست خواهیم نمود" (هوشع ۶:۱-۲). (رومیان ۱۱:۲۶) I. اول، این متن درباره مسیحیان بکار میرود. II. دوم، این متن درباره بازگشت نکردگان بکار میرود، رومیان ۳:۱۱؛ |