Print Sermon

هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابه‌ها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.

متن مکتوب این خطابه‌ها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت می‌کنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا می‌کنند ولی زود از آن دست می‌کشند و به وبسایتمان مراجعه می‌کنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت می‌کند. متن دستنویس خطابه‌ها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه می‌شود. این خطابه‌ها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین می‌توانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظه‌های دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور می‌توانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.

هر وقت برای دکتر ‌هایمرز مطلبی می‌نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net می‌باشد.


تمنا برای احیاء

HEARTCRY FOR REVIVAL!
(Farsi)

دکتر ر. ل. هایمرز
by Dr. R. L. Hymers, Jr.

خطابه‌ی موعظه شده در کلیسای باپتیست لس آنجلس
صبح روز یکشنبه، ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۷
A sermon preached at the Baptist Tabernacle of Los Angeles
Lord's Day Morning, July 16, 2017

"مرا بخوان و تو را اجابت خواهم نمود و تو را از چیزهای عظیم و مخفی که آنها را ندانسته‌ای مخبر خواهم ساخت" (ارمیا ۳۳:۳).

ارمیا در زندان بود. او بخاطر گفتن اینکه مردم یهودا به اسارت خواهند رفت به زندان افتاده بود. ارمیا احساس ناامیدی می‌کرد. او فکر می‌کرد که خدا قوم او را ترک کرده است. او تمام امیدش را از دست داده بود و در زندان سکوت اختیار کرده بود. در این زمان خداوند با قلب او سخن گفت. خدا به او گفت،

"مرا بخوان و تو را اجابت خواهم نمود و تو را از چیزهای عظیم و مخفی که آنها را ندانسته‌ای مخبر خواهم ساخت" (ارمیا ۳۳:۳).

یکشنبه شب گذشته، خطابه‌ای با عنوان "کشمکش دعا در احیاء!" موعظه کردم و گفتم که همه ما تحت تاثیر روح ناپاک بزرگ ماده گرایی زندگی می‌کنیم. گفتم، "خدا رفته! کلیساهای ما را ترک کرده. او کلیسای ما را ترک کرده... با اینحال هنوز نمی‌خواهیم که دوباره نازل بشود. خواب زدگی و خماری و تنبلی ما ترجیح می‌دهد که یک کلیسای بدون روح القدس داشته باشد. فقط کارهای عادی و روزمره را انجام بدهیم. چرا این آرامش را به هم بزنیم؟ چرا خودمان را اذیت کنیم؟ بیایید در بی‌خبریمان چرتی بزنیم. نمی‌خواهیم به کار سخت دعا و روزه برگردیم که حضور و قدرت خدا را داشته باشیم." هفده نفر در مدت چند هفته نجات پیدا کردند. دکتر چن جان تازه‌ای گرفت و دوباره احیا شد. جان سموئل کیگن خودش را تسلیم موعظه انجیل کرد. آرون یانسی و جک انگان برای شماسی انتخاب شدند. کریستین انگوین و خانم لی به نیایشگران رزمنده تبدیل شدند.

ما 'لمس' احیاء را تجربه کردیم. در آن روزها دکتر کیگن و من متوجه شدیم که وقتی خدا حضور داشت، افراد بازگشت می‌کردند، ولی وقتی خدا اینجا نبود هیچ اتفاقی نمی‌افتاد. آرون و جک انگان متوجه چیزی دیگری شدند. آنها یاد گرفتند چطور در برابر نیروهای شیطانی در دعا مقاومت کنند. جک گفت،

'ما برای حضور خدا دعا می‌کردیم. وقتی دعای دوم خودم را شروع کردم، سرم گیج رفت و تقریباً از حال رفتم. دعا کردن برایم مشکل شد و به آرون گفتم که نمی‌توانم ادامه بدهم. آرون شروع به دعا کرد و متوجه شد که در مرتب کردن حرفهایش مشکل دارد. احساس کردیم که یک مانع اهریمنی بزرگی سد راهمان شده بود و شروع کردیم به دعا روی زانوهایمان که حضور شیطانی برداشته بشود در حالیکه خون مسیح را التماس می‌کردیم. در آخر متوجه شدم که روی زمین افتاده بود و صورتم روی کف اتاق بود. دور سوم دعا را در همین وضعیت شروع کردیم و احساس کردیم خدا آن تاریکی و گرفتگی را شکسته و حضور شیطانی را برداشته. می‌دانستیم که آن جلسه داشت حیاتی می‌شد. این اتفاق حدود ساعت ۴:۰۰ بعدازظهر افتاد.'

دو ساعت بعد، در مراسم شامگاه، آقای ویرگل نیکل با چشمان اشک آلود جلو آمد و دکتر کیگن او را بطرف مسیح هدایت کرد. بعد از آن فهمیدیم که چرا آرون و جک دو ساعت قبل از آن در دعا با شیطان اینطور کلنجار می‌رفتند!"

"زیرا جنگ ما با انسان نیست، بلکه ما علیه فرمانروایان و اولیای امور و نیروهای حاکم بر این جهان تاریک و نیروهای شیطانی در آسمان در جنگ هستیم‌" (افسسیان ۶:۱۲).

نبرد روحانی از طریق دعاست که به پیروزی منجر می‌شود!

"مرا بخوان و تو را اجابت خواهم نمود و تو را از چیزهای عظیم و مخفی که آنها را ندانسته‌ای مخبر خواهم ساخت" (ارمیا ۳۳:۳).

"قوت در دعا،" بایستید و این سرود را بخوانید!

قوت در دعاست، خدا، قوت در دعاست،
   میان گناه و غم و دلواپسی این دنیا؛
محتاج احیاییم، جانها ناامید؛
   به من قوت ده، قوت در دعا!
(“Teach Me to Pray” by Albert S. Reitz, 1879-1966)
خط سوم را عوض کردم به "محتاج احیاییم، جانها ناامید؛
به من قوت ده، قوت در دعا!"

بفرمایید بنشینید.

شیطان جلوی خیلی از شما را گرفته که برای احیاء دعا نکنید. پنجشنبه شب گذشته یک نظرخواهی انجام دادم. گفتم، "چند نفر از شما فکر می‌کنند که وقتی درخواست می‌کنم برای احیاء دعا کنید، می‌خواهم افراد بیشتری به کلیسایمان بیاورید؟" تقریباً نصف اعضای کلیسایمان دستشان را بلند کردند. بعد گفتم، "چند نفر از شما فکر می‌کنند که وقتی می‌خواهم برای احیاء دعا کنید، می‌خواهم بیشتر سعی و تلاش کنید؟" حدود یک سوم دستها بلند رفت. تعجب آور بود. بارها گفته‌ام، "درخواست من برای داشتن اعضای بیشتر نیست!" بارها گفته‌ام، "این درخواست برای سعی و تلاش بیشتر نیست!" بارها گفته‌ام، "وقتی احیاء نازل بشود، کار کمتری لازم است!"

حالا باید صدها اسم برای ما بیاورید که یک مراجعه کننده داشته باشیم. و آن مراجعه کننده دیگر برنمی‌گردد! در احیاء می‌توانید اسامی کمتری جمع کنید و مراجعه کننده کمتری داشته باشید ولی بیشتر مراجعه کننده ها دوباره برمی‌گردند. شاید حتی بتوانیم کار بشارتی را کاملاً تعطیل کنیم و افراد بیشتری را بیاوریم و نجات بدهیم! در کلیسای چینی اصلاً بشارت انجیل نداشتند. هیچ برنامه آوردن و بردن افراد با سرویس نداشتند. ولی ۲۰۰۰ نفر آمدند و ماندند. چرا؟ چون احیاء داشتند! دلیلش آن بود! من قبلاً این را گفته‌ام، ولی حرف من را باور نداشتید. حرفم را قبول نکردید چون با چشم خودتان ندیدید. دوباره به متن مورد نظرمان گوش کنید.

"مرا بخوان و تو را اجابت خواهم نمود و تو را از چیزهای عظیم و مخفی که آنها را ندانسته‌ای مخبر خواهم ساخت" (ارمیا ۳۳:۳).

"تو را از چیزهای عظیم و مخفی که آنها را ندانسته‌ای." این را باور می‌کنید؟ می‌توانید آنقدر متواضع باشید که باور کنید خدا قادر به انجام کارهایی است که شما قبلاً هیچوقت ندیده‌اید؟ باور می‌کنید که خدا در جواب به دعا می‌تواند کارهایی انجام بدهد که "آنها را ندانسته‌ای"؟ بایستید و سرود را بخوانید!

قوت در دعاست، خدا، قوت در دعاست،
   میان گناه و غم و دلواپسی این دنیا؛
محتاج احیاییم، جانها ناامید؛
   به من قوت ده، قوت در دعا!
(“Teach Me to Pray” by Albert S. Reitz, 1879-1966)

ما از صمیم قلب کار می‌کنیم که بچه‌های گمشده را به کلیسا بیاوریم. ولی وقتی اینجا می‌رسند نمی‌توانند خدا را حس کنند. چرا نمی‌توانند؟ چون او در قوت اینجا نیست. خدا سراسر قدوس است. او می‌داند که خیلی از شما واقعاً باور ندارید که او می‌تواند کارهای "عظیم و مخفی که آنها را ندانسته‌ای" انجام بدهد. شما این را باور ندارید. فکر می‌کنید همه اینها یک داستان خیالی است. فکر می‌کنید من یک پیرمرد هستم که درباره معجزه‌ای که هیچوقت شما آنرا ندیده‌اید گزافه گویی می‌کنم، پس آن را باور نمی‌کنید.

ما معجزات زیادی دیده‌ایم، ولی شما هنوز ایمان ندارید! سی و نه نفر حدود دو میلیون دلار پول پرداختند تا بنای این کلیسا را نجات بدهند. حتی یک واعظ که با آنها صحبت کردم باور نمی‌کرد که این کار عملی باشد. ولی عملی شد! این یک معجزه بزرگ است! ولی شما این را نمی‌بینید! باور نمی‌کنید! سال پیش در مدت چند هفته، ۱۷ نفر نجات پیدا کردند. ولی شما این را نمی‌بینید! باور ندارید که آن یک معجزه است! جان کیگن به واعظ این کلیسا تبدیل شد، بعنوان شبان جدید، با اینکه زمانی دندانهایش را از خشم به هم می‌سایید و می‌گفت، "هیچوقت اینکار را نمی‌کنم!" این یک معجزه است. ولی شما این را نمی‌بینید! این را باور نمی‌کنید! ما رسالت به ۳۵ زبان را در سطح جهانی در اینترنت برگزار می‌کنیم – این خطابه‌ها را به تمام دنیا می‌فرستیم. ولی شما این را نمی‌بینید! این را باور ندارید!

دعا می‌کنم که بیدار بشوید و برای معجزه احیاء دعا و نیایش کنید! دعا می‌کنیم که مثل آن فریسی‌ها نباشید که درباره‌شان گفته شد، "با وجود معجزات بسیاری که در حضور آنان انجام داد آنها به او ایمان نیاوردند" (یوحنا ۱۲:۳۷).

می‌دانم که از دین خودتان الان هیچ خوشی و لذتی نمی‌برید و بعضی وقتها دلم برای شما می‌سوزد. هیچ خوشی و لذتی ندارید. هیچ امیدی ندارید. مثل یک برده در اسارتگاه همچون سامسون به کار آسیاب کردن ادامه می‌دهید. بله! برای بعضی از شما این کلیسا مثل یک اسارتگاه است، اسارتگاهی که با مراسمش کار تکراری می‌کنید، کار تکراری برده‌کشی بشارت انجیل را انجام می‌دهید. از آن متنفر هستید! ولی نمی‌دانید چطور از زیر این کار در بروید! با زنجیرهای روحانی بسته شدید و همینطور آسیاب می‌کنید، آسیاب می‌کنید و بدون هیچ امیدی آسیاب می‌کنید. بعضی وقتها فکر می‌کنید که اینجا را ترک کنید. می‌دانم که بعضی از شما اینطور فکر می‌کنید. ولی نمی‌توانید اینجا را ترک کنید. تنها دوستانتان اینجا هستند. تنها اقوامتان اینجا هستند! چطور می‌توانید از این کار بیهوده‌ای که تمام هم نمی‌شود فرار کنید، از این کار منفور بیگاری در کلیسا که مثل زندان می‌ماند خلاص نمی‌شوید؟ می‌خواهم به شما کمک کنم! خدا می‌داند که همینطور است! فقط یک راه برای خلاص شدن وجود دارد. می‌پرسید من از کجا می‌دانم؟ می‌دانم چون در همین وضعیتی که شما هستید من هم بودم! در یک کلیسا به زنجیر کشیده شده بودم و همینطور کار بیهوده انجام می‌دادم که از آن متنفر بودم – ولی راه فراری هم نداشتم! تنها راه فرار آن عیسی است! به گناهانتان اعتراف کنید! چرا نه؟ گناهان شما زنجیرهایی است که به دور شما بسته شده! از آنها خلاص بشوید! توبه کنید و با خون او پاک بشوید، چرا که فقط عیسی می‌تواند زنجیرهای شما را باز کند و دوباره شما را آزاد کند.

"نزد یکدیگر به گناهان خود اعتراف نمایید و برای یکدیگر دعا کنید تا شفا یابید‌..." (یعقوب ۵:۱۶).

به ترسها، تردیدها، گناهان، خشمها، تلخی‌ها، حسادتهایتان اعتراف کنید. "نزد یکدیگر به گناهان خود اعتراف نمایید و برای یکدیگر دعا کنید تا شفا یابید‌..." (یعقوب ۵:۱۶). یک خانمی اینکار را کرد! و عیسی او را شفا داد. یک آقا اینکار را کرد و عیسی او را شفا داد. حالا است که یک پرتو امید وجود دارد. فکرش را بکنید، "می‌تواند این حرف درست باشد؟" بله! درست است! دعا کنید که یک نفر به گناهانش اعتراف کند و عیسی او را شفا بدهد.

"مسیح گفت، 'خوشابحال ماتم زدگان' (متی ۵:۴) یعنی به کسانی اشاره می‌کند که گناهشان را حس می‌کنند و بخاطر آن گریه می‌کنند. گناه همیشه برای مسیحیانی که در آرزوی احیاء هستند یک مسئله بوده و احیاء همیشه با آن چیزهایی سر و کار داشته که دنیا آنها را نمی‌بیند. احیاء به تاریکی ها نور می‌تاباند... ایوان رابرتز جهت آمادگی برای احیاء به مردم یادآوری می‌کند که روح [القدس] تا زمانی که مردم آماده نباشند نازل نمی‌شود: 'باید [کلیسا] را از هر احساس بدی پاک کنیم – از تمام کینه توزی‌ها، حسادت‌ها، تعصبات و سوء تفاهمات. تا وقتی همه خطایا بخشوده نشده [دعا نکنید]: ولی اگر احساس می‌کنید که نمی‌توانید ببخشید، به خاک بیافتید و طالب روح بخشنده باشید. تا آن را دریافت کنید'"... فقط مسیحیان پاک می‌توانند نزدیک خدا بسر برند (Brian H. Edwards, Revival, Evangelical Press, 2004, p. 113)... "هر کس دیگری را فراموش کرد. همه با خدا روبرو شدند [در حینی که به گناهانشان اعتراف می‌کردند]... [این امر] یک اتفاق عادی است که تقریباً همیشه در احیاهای ثبت شده می‌افتد. هیچ احیایی وجود ندارد که در آن احساس عمیق، عذاب آور و فروتنانه محکومیت نسبت به گناه وجود نداشته باشد" (رجوع به ص. ۱۱۶)... "امروز یک کلیسای نامقدس داریم چون مسیحیان گناه را احساس نمی‌کنند و از آن نمی‌ترسند... آنها که مدتهاست در انتظار احیاء بسر می‌برند باید قلب و زندگی خویش را در برابر خدای قدوس جستجو کنند. اگر گناه خود را بپوشانیم و حالا آن را اعتراف نکنیم [احیایی نخواهیم داشت]... خدای قدوس مسیحیان را حتی از کوچکترین گناهان آگاه می‌کند... آنها که خود را در برابر حضور خدا قدوس می‌بینند همیشه از گناه خودشان باخبرند... این عمل ندامت از گناه همیشه منجر به آزادی و خوشی در تجربه تازه بدست آمده بخشودگی می‌شود. متعاقب 'ضربه کوبنده به قلب'، فوران لذت نجات حاصل می‌شود" (رجوع به ص. ۱۲۰).

"آیا برگشته ما را حیات نخواهی داد تا قوم تو در تو شادی نمایند؟" (مزامیر ۸۵:۶).

نمی‌توانیم در دلمان شاد باشیم مگر با گریه و زاری به گناهانمان اعتراف کنیم! این اتفاق در چین در جریان است. چرا در کلیسای ما نه؟ از اعتراف گناهانمان به هم می‌ترسیم و از دعا کردن برای یکدیگر تا شفا پیدا کنیم. ترس از اینکه دیگران چی ممکن است درباره ما فکر کنند، جلوی اعتراف کردن ما را می‌گیرد. اشعیاء گفت، "تو کیستی که از انسانی که می‌میرد می‌ترسی... و خداوند را که آفریننده تو است... فراموش کرده‌ای..." (اشعیاء ۱۳ ،۵۱:۱۲).

سرود شماره ۱۰ را بخوانید!

"خداوندا مرا جستجو کن و قلبم را بشناس:
مرا امتحان کن و افکارم را بشناس:
و با قلبم آشنا شو؛
مرا امتحان کن و افکارم را بشناس:
و ببین اگر شرارتی در من باشد،
و مرا به ابدیت رهنمون ساز."
   (مزامیر ۲۴ ،۱۳۹:۲۳).

سرود شماره ۱۷ را بخوانید!

همه رویایم را محقق ساز، مبادا که گناه
   نور تابان اندرونم را سایه افکند.
بگذار تنها روی متبارک تو را بینم،
   تا بر فیض ابدی ات روحم شادی کند.
ای نجات دهنده آسمانی، رویایم را محقق ساز،
   تا با جلال تو روح من جلا یابد.
همه رویایم را محقق ساز تا همه ببینند
   که صورت قدوست در من منعکس شده.
(“Fill All My Vision” by Avis Burgeson Christiansen, 1895-1985)

قبلاً اعتراف نکردید. می‌دانستید که باید اینکار را می‌کردید، ولی می‌ترسیدید. خانمی در یک گفتگوی تلفنی به من گفت که شدیداً دچار لغزش شده بود. بعد در مراسم صبح یکشنبه به او نگاه کردم و او به من نگاه کرد. فهمیدم که می‌خواهد جلو بیاید. دستش را گرفتم و گفتم، "بیا." او آمد. از آمدن می‌ترسید. بهرحال او همسر یک شماس بود! مردم چی فکر می‌کردند اگر او به گناهانش اعتراف می‌کرد؟ فراموش کنید که دیگران چی می‌گویند! همینطور که ما سرپا ایستاده‌ایم و سرود می‌خوانیم، بیایید و اینجا زانو بزنید و به گناهانتان اعتراف کنید. خدا شما را نسبت به گناهتان مجاب می‌کند و بعد خون مسیح که روی صلیب ریخت شما را تازه می‌کند و می‌شوید.

سرود شماره ۱۷ را بخوانید!

همه رویایم را محقق ساز، مبادا که گناه
   نور تابان اندرونم را سایه افکند.
بگذار تنها روی متبارک تو را ببینم،
   تا بر فیض ابدی ات روحم شادی کند.
ای نجات دهنده آسمانی، رویایم را محقق ساز،
   تا با جلال تو روح من جلا یابد.
همه رویایم را محقق ساز تا همه ببینند
   که صورت قدوست در من منعکس شده.
(“Fill All My Vision” by Avis Burgeson Christiansen, 1895-1985)


هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی می نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را برای ایشان قید بفرمایید، در غیر اینصورت نمی تواند به شما جواب بدهد. اگر این خطابه شما را برکت داد، دکتر هایمرز می خواهد اینرا از طرف شما بشنود، ولی وقتی برای دکتر هایمرز می نویسید به او بگویید که اهل چه کشوری هستید. ایمیل دکتر هایمرز این است (اینجا را کلیک کنید) rlhymersjr@sbcglobal.net می توانید به هر زبانی برای دکتر هایمرز بنویسید، اما اگر می توانید به زبان انگلیسی بنویسید. اگر می خواهید با پست برای او بنویسید، آدرس او چنین است: P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. می توانید با شماره تلفن ۰۴۵۲-۳۵۲ (۸۱۸) با او تماس بگیرید.

( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.

متن دستنویس این خطابه ها از حق چاپ برخوردار نیست. شما می توانید بدون اجازه دکتر هایمرز از آنها استفاده
کنید. اما تمام پیامهای ویدیویی دکتر هایمرز و تمام ویدیوهای دیگر کلیسای ما، از حق چاپ برخوردارند و فقط با
گرفتن اجازه قابل استفاده هستند.

آیات خوانده شده قبل از خطابه توسط آقای نواح سانگ: اول یوحنا ۱۰-۱:۵.
سرود تک نفره پیش از خطابه توسط آقای بنجامین کینکید گریفیت:
“O Breath of Life” (by Bessie P. Head, 1850-1936).