هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابهها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.
متن مکتوب این خطابهها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت میکنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا میکنند ولی زود از آن دست میکشند و به وبسایتمان مراجعه میکنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت میکند. متن دستنویس خطابهها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه میشود. این خطابهها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین میتوانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظههای دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور میتوانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی مینویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net میباشد.
غم و اندوه ملایم و شدیدA SOFT AND VIOLENT SADNESS جان سموئل کیگن خطابه موعظه شده در کلیسای باپتیست لس آنجلس "در میان مردم زنی بود که مدت دوازده سال مبتلا به خونریزی بود و با اینکه تمام دارایی خود را به پزشکان داده بود هیچ کس نتوانسته بود او را درمان نماید. این زن از پشت سر آمد و قبای عیسی را لمس کرد و فورا خونریزی او بند آمد" (لوقا ۴۴-۸:۴۳). |
او زنی بسیار بیمار و رنجور بود. هر کاری که از دستش برمیآمد انجام داده بود تا بیماریاش را علاج کند. به دکترها رجوع کرده بود، ولی آنها نتوانسته بودند که او را درمان کنند. هر چه در این دنیا اندوخته بود صرف معالجه بیماریاش کرد. هر نوع معالجهای که مرسوم و قادر به پرداختش بود را امتحان کرده بود، ولی هیچکدام آنها نتیجه نداده بود. تحت مراقبت پزشکان زمان خودش، هر راهحلی را که پیشنهاد کرده بودند متحمل شده بود. یهودیان آن روزگار او را ناپاک قلمداد میکردند. او در انزوای مذهبی و اجتماعی زندگی میکرد. او تنها بود و هیچکس نمیتوانست با او صحبت کند.
هر راه ممکن را طی کرده بود و چاره دیگری باقی نمانده بود. دیگر امیدی در کار نبود. کاملاً مایوس و ناامید شده بود که ناگهان عیسی را دید. او عیسی را در میان جمعیت دید. میدانست که عیسی میتواند او را شفا بدهد. باید خودش را به عیسی میرساند. نمی دانست که دستش به عیسی میرسد یا نه. عیسی آنقدر دور به نظر میرسید که شفا پیدا کردنش غیرممکن می نمود. ولی این زن هر راهی را امتحان کرده بود و میدانست که تنها شخصی که میتوانست به او کمک کند عیسی بود. او به سختی از میان جمعیت راه خودش را باز کرد و دستش را برای لمس کردن عیسی دراز کرد. نتوانست خوب به او دست بزند، ولی دستش به لبه ردای او برخورد کرد. در لحظهای که دست او ردای مسیح را لمس نمود، بیماری او شفا یافت و عیسی او را کامل و سالم گردانید. این روایت مستقیماً به شما ربط پیدا میکند.
I. اول، شما بیمار هستید.
تمام بشریت بیمار و مریض است. بشریت دچار بیماری شده که او را به ضد خودش برانگیخته. بر اثر این بیماری، مردم یکدیگر را میرنجانند، از هم سوء استفاده میکنند و دست آخر، خودشان را هم از بین میبرند. این بیماری مخفی نیست. علم و تاریخ هر دو با آن برخورد داشتهاند، گرچه شاید آن را با نامهای متفاوتی خطاب کرده باشند. خدا این بیماری را به عنوان گناه میشناسد. گناه تمام بشریت را مبتلا کرده است. گناه شما را هم مبتلا کرده است. کتاب مقدس می گوید،
"همه گناه کردهاند و از جلال خدا محرومند" (رومیان ۳:۲۳).
همه به بیماری گناه آلوده شدهاند. گرچه گناه در سرتاسر عمر جریان پیدا میکند و رشد میکند، ولی لازم به یاد گرفتن آن نیست. گناه به شکلی طبیعی رشد میکند و درون شما متعفن میشود و چرک میکند. گناه همه وجودتان و هر کاری را که میکنید آلوده میکند. وقتی صداقت در وجودتان نیست، این یکی از شواهد بیماری گناه است. وقتی به تصاویر پورنو نگاه میکنید، به این دلیل است که گناهکارید. شما با انجام بعضی کارها که قدر مسلم اشتباه هستند به یک گناهکار تبدیل نمیشوید. بیماری گناه شما ارثی است. شما گناهکار به دنیا آمدید. شما گناهکار هستید و چون گناهکارید کارهای اشتباه را انجام میدهید. گناه قلب شما را آلوده کرده. در افکار بی صدای شما، چیزهای وحشتناکی هست که انجام ندادهاید ولی میخواهید انجام بدهید. اگر میتوانستید آن کارها را انجام بدهید، از این هم که هستید وضعتان بدتر میشد. قلب شما آنقدر آسان میتواند دروغ را متصور بشود که ریههای شما میتواند عمل نفس کشیدن را بطور خودکار انجام بدهد. قلبتان اجازه میدهد که خواهشهای نفس را در خفا آرزو کنید در حالی که همزمان خودتان را یک آدم خوب و شریف هم جا میزنید. شما به گناه آلوده هستید و گناه چیزی است که مردم را خودخواه، حقه باز و زشت و کریه میکند. کتاب مقدس میگوید،
"زیرا که جمیع ما مثل شخص نجس شدهایم و همه اعمال عادله ما مانند لتّه ملوّث میباشد. و همگی ما مثل برگ، پژمرده شده، گناهان ما مثل باد، ما را میرباید" (اشعیاء ۶۴:۶).
گناه یک نوع بیماری است. گناه دارای علائم و عوارضی است. در نتیجه گناه، مردم اغلب در زندگیهایشان عمیقاً ناراحت هستند. در اثر گناه، مردم سرافکنده، افسرده و دردمند هستند. در مواقعی که در سکوت در حال تعمق و اندیشه هستید، میتوانید برخی اوقات نوعی تاریکی و ظلمت را در وجود خودتان احساس کنید. گاهی اوقات، میتوانید آن دلتنگی که به نظر میرسد به دلیل فقدان معصومیت است در وجود خودتان حس کنید. زندگیتان با احساس خلائی که تقریباً نمیشود توصیف کرد میتواند دچار خفگی بشود. شما علائم گناه را احساس کردهاید. گاهی در عمق وجودتان، وخامت وضعتان را حس کردید، وقتی که غم و اندوه ملایم و شدید بر شما مستولی میشود. لحظاتی این چنین را در زندگی داشتهاید و تجربه کردهاید، ولی به نوعی متوجه شدید که نمیتوانید به مدت طولانی با چنین احساسی زندگی کنید. تقریباً مثل عکسالعمل به غریزه بقا، شروع به گشتن دنبال راه درمان کردید. و درست مثل تمام مردم این دنیا، شروع به گشتن به دنبال راههای درمانی که در این دنیا وجود دارد کردید.
"در میان مردم زنی بود که مدت دوازده سال مبتلا به خونریزی بود و با اینکه تمام دارایی خود را به پزشکان داده بود هیچ کس نتوانسته بود او را درمان نماید" (لوقا ۸:۴۳).
II. دوم، راههای درمان بیماریتان را جستجو کردهاید.
برای علائم بیماری گناه راههای درمان زیادی مطرح شدهاند. مردم یاد گرفتهاند که با خوشی و لذت علائم گناه را تحت شعاع قرار بدهند. همه جای دنیا، مردم به مواد مخدر روی می آورند که از علائم گناه نجات پیدا کنند. زنده بودن دیگر آنقدر ارضاء کننده نیست که یک قرص یا یک آمپول یا یک بطری مشروب میتواند برای مدتی کوتاهی هم که شده باعث بشود آن دردها از بین برود. شاید هم برای اینکه از علائم گناه خلاص بشوید خودتان را غرق لذت کنید. ماده مخدره شما شاید هروئین یا الکل نباشد، ولی هر چی که باشد، یک نوع علاج است که اعتیاد هم می آورد.
علاج لذتجویی به اشکال و گونههای مختلفی نمود پیدا میکند. امروزه مردم به لذتهای دنیای مجازی معتاد شدهاند. در یک مطالعه اخیر که در نشریه Business Insider مورد بحث قرار گرفته فهمیدهاند که یک آدم عادی گوشی هوشمندش را ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ بار در روز لمس میکند. مردم به هجوم اطلاعات، ارتباطات و اکتشافاتی که فن آوری به ارمغان آورده معتاد شدهاند. آنها آنقدر غرق در اطلاعات و دادهها شدهاند که دیگر لازم نیست فکر کنند – و علائم گناه را احساس کنند.
شما هم در جیبتان یک گوشی هوشمند دارید. در هر لحظهای که کاری ندارید خودتان را در گوشیتان غرق میکنید. وقتی هم که کاری از روی آگاهی انجام نمیدهید، گوشیتان را بیاراده از جیبتان بیرون میآورید. این یک راه گریز است. یک نوع علاج است. شما علائم گناه را دارید به این شکل علاج میکنید، ولی آنها را شفا ندادهاید.
"در میان مردم زنی بود که مدت دوازده سال مبتلا به خونریزی بود و با اینکه تمام دارایی خود را به پزشکان داده بود هیچ کس نتوانسته بود او را درمان نماید" (لوقا ۸:۴۳).
فن آوری به شما قدرت دستیابی به یک دنیای دیگر را میدهد. فن آوری به شما اجازه میدهد دنیایی را پیدا کنید که به نظر خواستنی تر از دنیایی است که در آن به دنیا آمدید. مردم روزانه ساعتها وقت در وبسایت های اجتماعی صرف میکنند. قبل از اینکه بتوانند یک عکس عالی از خودشان بگیرند که آنها را در واقعیت مجازیشان مجلل نشان بدهد، حدود ده، پانزده یا بیست عکس از خودشان گرفتهاند. خودشان را چیزی که خودشان هم باور ندارند هستند معرفی میکنند. هر مطلبی که پست میکنند و هر عکسی را به دقت درست میکنند، تا دنیا بتواند یک نسخه ایدهآل از آنها را ببیند.
شما همه یک حساب فیسبوک دارید. یک حساب اینستاگرام دارید. وقت صرف کردید و بهترین زاویه و تصویر از خودتان را انتخاب کردید تا دنیا نتواند شخصی را که شما از خودتان میشناسید ببیند. اگر کارتان را درست انجام بدهید، شاید دنیا بتواند متقاعدتان کند که زیبا هستید، خوب هستید و اینکه از علائم گناه رنج نمیبرید. شما یک راه علاج پیدا کردید ولی شفا پیدا نکردهاید.
"در میان مردم زنی بود که مدت دوازده سال مبتلا به خونریزی بود و با اینکه تمام دارایی خود را به پزشکان داده بود هیچ کس نتوانسته بود او را درمان نماید" (لوقا ۸:۴۳).
توجه کنید که زندگیتان چقدر پر از گرفتاری شده. احساس میکنید که شرایط واقعیتان زمان میبرد و وقت لازم دارد. برای همین و برای اینکه از شرایط واقعیتان گریز بزنید، زندگیتان را برنامهریزی میکنید که کلاً خالی و عاری از وقت باشد. در واقع حتی وقت آزادتان هم آزاد نیست. ضمیر خودآگاهتان با چیزهای دیگر مشغول شده. هر روزه ساعتها وقت صرف بازیهای ویدیویی میکنید. دنیای مجازی شما دنیای حقیقی شما را تحت پوشش قرار داده. در حالی که در کلاس درس هستید یا در ترافیک یا در مراسم کلیسا، به فکر خانه رفتن و بازی ویدیویی هستید. سرتان شلوغتر از این حرفهاست که در زندگیتان غم و اندوه ملایم و شدید را احساس کنید. گرفتار از آن هستید که واقعیت شرایطی که در آن هستید را بتوانید درک کنید.
تمام روز را با نشستن جلوی صفحه کامپیوتر گذراندهاید. احساس تنها نشستن با ذهن خودتان را دوست نداشتید، پس تصمیم گرفتید فکرتان را کاملاً با اینترنت مشغول کنید. نمیتوانید حتی برای لحظهای کارتان را متوقف کنید چون همیشه به آن متصل هستید. شما به موسیقی، بازیهای ویدیویی، به اینترنت، تجربیات لذت بخش و به هر چیزی جز واقعیت زندگی وصل هستید. به خودتان میگویید که اصلاً از علائم گناه واهمهای ندارید. تمام کارهایی که انجام میدهید به دلیل این است که حوصله تان سر رفته. این کارها را انجام میدهید چون خوش میگذرد، نه چون لازم است انجام بدهید. ولی اگر متوجه نباشید که چه تلاشی برای خوش بودن به خرج میدهید، شاید متوجه باشید که زندگیتان را به بطالت میگذرانید. دیگر زمانی برایتان نمیماند که نگران بشوید یا مهم باشد، چون زندگی را طوری طراحی کردید که دایماً مشغول هستید. کتاب مقدس می گوید،
"یک کف پر از راحت از دو کف پر از مشقّت و در پی باد زحمت کشیدن بهتر است" (جامعه ۴:۶).
به خودتان می گویید که نمیشود کاری کرد و همیشه سرتان شلوغ است. امتحان میان دوره دارید و بعد یک پروژه دارید و بعد هم که باید سر کار بروید. این چیزها عوض نمیشوند. همیشه اینطور خواهد ماند و سرتان شلوغ خواهد بود. لازم است که زندگیتان اینطور باشد. اعتقادتان بر این است که یک روزی در آینده، اوضاع فرق خواهد کرد. فکر میکنید که فارغ التحصیل میشوید و شروع میکنید به پول درست کردن و بالاخره کسی میشوید که به او افتخار خواهید کرد. ولی از هر جایی که فارغ التحصیل بشوید، هر چقدر هم که پول درست کنید، راضی نخواهید بود و هیچوقت آن کافی نخواهد بود. کتاب مقدس میگوید،
"چنانکه از رحم مادرش بیرون آمد، همچنان برهنه به حالتی که آمد خواهد برگشت و از مشقّت خود چیزی نخواهد یافت که به دست خود ببرد" (جامعه ۵:۱۵).
امیدهای شما چیزی برای شما به ارمغان نخواهند آورد. هر اندازه پول و شغل عالی داشته باشید، نمیتواند آن تجربه ناب زندگی که جان شما تشنه آن است به شما هدیه بدهد. زندگی شما هرگز شما را ارضاء نخواهد کرد. شما خوشحال نیستید. از علائم گناه رنج میبرید و با آن کنار می آیید. شما علائم گناه را علاج میکنید، ولی هیچوقت شفایی برای آن پیدا نخواهید کرد.
"در میان مردم زنی بود که مدت دوازده سال مبتلا به خونریزی بود و با اینکه تمام دارایی خود را به پزشکان داده بود هیچ کس نتوانسته بود او را درمان نماید" (لوقا ۸:۴۳).
هیچ علاجی نمیتواند گناه را شفا بدهد. تمام لذتهای این جهان نمیتوانند بیماری گناه را شفا بدهند. تمام ثروت این جهان نمیتواند شفایی برای آن بخرد. سرودی قدیمی آن را چنین توصیف میکند،
هکتارها زمین الماس، کوهستانهایی از طلا،
رودخانههایی از نقره، جواهراتی وصف ناپذیر،
اینها همه با هم نمیتوانند در وقت خوابمان
برای من و شما آرامشی بخرند یا وجدانی که آزاد باشد.
(“Acres of Diamonds” by Arthur Smith, 1959).
برای بیماری گناه به درمان و علاج بیشتری احتیاج ندارید. درمانهایی که یکی بعد از دیگری امتحان میکنید فقط علائم شما را کنترل میکنند. درمانها علائم را کنترل میکنند، ولی بیماری را هدف قرار نمیدهند. شما به این درمانها ادامه میدهید تا اینکه عمرتان دیگر کفاف نمیدهد. و روزی ناگهان متوجه میشوید که دیگر خیلی دیر شده. بیماری گناهتان خیلی بدتر شده و بدتر هم خواهد شد. بیماری شما مزمن و بدخیم و درمان ناپذیر شده. بیماری گناه شما را از بین خواهد برد. کتاب مقدس می گوید،
"زیرا مزدی که گناه میدهد موت است اما خدا به کسانی که با خداوند ما، مسیح عیسی متحد هستند حیات جاودان میبخشد" (رومیان ۶:۲۳).
شما برای بیماریتان به شفا احتیاج دارید. به تنها شفایی که وجود دارد محتاجید. شما محتاج عیسی مسیح هستید.
III. سوم، شفای بیماری گناه شما عیسی است.
شفای بیماری گناه شما باید عمیقتر از این درمانهای سطحی باشد. درست مثل کاری که این زن در متن مورد نظر ما انجام داد، باید از این معالجات دست بردارید و به عیسی روی بیاورید.
"در میان مردم زنی بود که مدت دوازده سال مبتلا به خونریزی بود و با اینکه تمام دارایی خود را به پزشکان داده بود هیچ کس نتوانسته بود او را درمان نماید. این زن از پشت سر آمد و قبای عیسی را لمس کرد و فورا خونریزی او بند آمد" (لوقا ۴۴-۸:۴۳).
این زن هر راهی که ممکن بود را امتحان کرد و هیچ چیز بیماری او را شفا نداد، تا اینکه پیش عیسی آمد. گرچه خیلی ها سعی کرده بودند، ولی کسی نتوانسته بود او را شفا بدهد. عیسی تنها شفای بیماری گناه است. فقط عیسی میتواند بیماری گناه شما را شفا بدهد، چون فقط عیسی بخاطر گناه شما مرد. عیسی به هر شکلی که نگاه کنید کامل است. عیسی آن بره بیگناه بدون لک است که بار گناه شما را در جسمش تا پای صلیب بر دوش کشید. او به صلیب کشیده شد تا کفارهای برای گناه شما باشد. عیسی خونش را بعنوان پادزهری برای گناه شما ریخت. کلام خدا می فرماید،
"لکن او غمهای ما را بر خود گرفت و دردهای ما را بر خویش حمل نمود. و ما او را از جانب خدا زحمت کشیده و مضروب و مبتلا گمان بردیم. و حال آنکه به سبب تقصیرهای ما مجروح و به سبب گناهان ما کوفته گردید. و تأدیب سلامتی ما بر وی آمد و از زخمهای او ما شفا یافتیم" (اشعیاء ۵-۵۳:۴).
عیسی تمام این کارها را انجام داد زیرا شما را محبت میکند. عیسی برای گناهان شما مرد تا بیماری گناه شما شفا پیدا کند. شما گناهکارید. درمانهای زیادی را امتحان کردهاید. این درمان ها گناه شما را شفا ندادهاند. هر اندازه درمانی که استفاده کنید، شما را شفا نخواهد داد. از بیماری مرگبار گناه در رنج و عذاب هستید. باید قبول کنید که بیمار و مریض هستید. تا نپذیرید که بیمار هستید، معتقد خواهید بود که نبود علائم ثابت میکند که نیازی به شفا ندارید. ولی شما به شفا احتیاج دارید. عیسی گفت،
"بیماران احتیاج به طبیب دارند، نه تندرستان. من آمدهام تا خطاکاران را دعوت نمایم نه پرهیزکاران را" (مرقس ۲:۱۷).
شما باید واقعیات بیماری گناهتان را ببینید و احساس کنید. و وقتی که آن را حس کردید، دنبال درمان و علاج دیگری نباشید، دنبال شفا پیدا کردن باشید. از پنهان کردن و پوشاندن علائم گناه پرهیز کنید و پیش عیسی بیایید. فقط عیسی میتواند شما را از گناه نجات بدهد. نجاتی که عیسی ارائه میدهد قابل حصول نیست. آن زن شفا پیدا کرد، از گناه بخشوده شد و عیسی او را نجات داد. او برای شفا پیدا کردن دعا نکرد. عیسی را متقاعد نکرد که او را شفا بدهد. به نظر میرسید که حتی نمیتواند دستش را به عیسی برساند، ولی دستش را بسوی او دراز کرد. دستش را دراز کرد و لبه ردای او را لمس کرد و ایمانش او را نجات داد! اگرچه دستتان به او نمیرسد، ولی دستتان را بسوی او دراز کنید! اگرچه احساس میکنید که دستتان خوب به عیسی نمیرسد، در ایمان دستتان را بسوی مسیح دراز کنید و او شما را نجات خواهد داد! با ایمان به عیسی اعتماد کنید و او شما را نجات خواهد داد! به عیسی اعتماد کنید و از بیماری گناه شفا پیدا کنید. آمین.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی می نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را برای ایشان قید بفرمایید، در غیر اینصورت نمی تواند به شما جواب بدهد. اگر این خطابه شما را برکت داد، دکتر هایمرز می خواهد اینرا از طرف شما بشنود، ولی وقتی برای دکتر هایمرز می نویسید به او بگویید که اهل چه کشوری هستید. ایمیل دکتر هایمرز این است (اینجا را کلیک کنید) rlhymersjr@sbcglobal.net می توانید به هر زبانی برای دکتر هایمرز بنویسید، اما اگر می توانید به زبان انگلیسی بنویسید. اگر می خواهید با پست برای او بنویسید، آدرس او چنین است: P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. می توانید با شماره تلفن ۰۴۵۲-۳۵۲ (۸۱۸) با او تماس بگیرید.
( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.
متن دستنویس این خطابه ها از حق چاپ برخوردار نیست. شما می توانید بدون اجازه دکتر هایمرز از آنها استفاده
کنید. اما تمام پیامهای ویدیویی دکتر هایمرز و تمام ویدیوهای دیگر کلیسای ما، از حق چاپ برخوردارند و فقط با
گرفتن اجازه قابل استفاده هستند.
آیات خوانده شده قبل از خطابه توسط آقای نواح سانگ: لوقا ۴۸-۸:۴۳.
سرود تک نفره پیش از خطابه توسط آقای بنجامین کین کید گریفیت:
“Turn Your Eyes Upon Jesus” (by Helen H. Lemmel, 1863-1961).
طرح کلی غم و اندوه ملایم و شدید A SOFT AND VIOLENT SADNESS جان سموئل کیگن "در میان مردم زنی بود که مدت دوازده سال مبتلا به خونریزی بود و با اینکه تمام دارایی خود را به پزشکان داده بود هیچ کس نتوانسته بود او را درمان نماید. این زن از پشت سر آمد و قبای عیسی را لمس کرد و فورا خونریزی او بند آمد" (لوقا ۴۴-۸:۴۳). I. اول، شما بیمار هستید، رومیان ۳:۲۳؛ اشعیاء ۶۴:۶. II. دوم، راههای درمان بیماریتان را جستجو کردهاید، III. سوم، شفای بیماری گناه شما عیسی است، اشعیاء ۵-۵۳:۴؛ |