هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابهها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.
متن مکتوب این خطابهها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت میکنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا میکنند ولی زود از آن دست میکشند و به وبسایتمان مراجعه میکنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت میکند. متن دستنویس خطابهها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه میشود. این خطابهها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین میتوانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظههای دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور میتوانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی مینویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net میباشد.
قیافا – مردی که
|
این اتفاق در اواخر رسالت مسیح رخ داد. بعد از اینکه عیسی ایلعازر را از مردگان برخیزاند، به بیرون شهر رفت. او تا هفته پیش از مصلوب شدنش به اورشلیم برنگشت. ممکن است اینطور برداشت بشود که زنده کردن ایلعازر از مردگان باید رهبران مذهبی را متقاعد کرده باشد، ولی اینطور نبود. عیسی قبلاً گفته بود،
"اگر به سخنان موسی و انبیا گوش ندهند، حتّی اگر کسی هم پس از مرگ زنده شود، باز باور نخواهند کرد" (لوقا ۱۶:۳۱).
مردم اغلب با دیدن معجزه هم متقاعد نمی شوند. معجزه ای که آنها لازم دارند کار متقاعد کننده روح خدا در جان آنهاست که ”به علت خطایا و گناهان خود مرده[اند]" (افسسیان ۲:۱). اگر کسی با معجزه هم نسبت به گناه خودش متقاعد نمی شود، او بازگشت نخواهد کرد. چنین شخصی بازگشت نخواهد کرد حتی "اگر کسی هم پس از مرگ زنده شود" (لوقا ۱۶:۳۱). احساس بیدار کننده روح خدا نسبت به گناه که باعث می شود آدمها گناه خودشان را حس کنند معجزه ای است که باید بپذیرند تا بازگشت حقیقی را تجربه کنند.
معجزات حتی می توانند باعث بشوند که بعضی ها قلبشان نسبت به خدا سنگدل تر هم بشود. به این ترتیب وقتی کاهنان اعظم و فریسیان دیدند که عیسی "معجزات بسیار" انجام می دهد، آنها "شورایی" تشکیل دادند، یعنی کمیته ای از شورای یهود یا سنهدرین (یوحنا ۱۱:۴۷). در آن شورا، چیز عجیبی اتفاق افتاد. قیافا کاهن اعظم در مورد مسیح بطور دقیقی نبوت کرد. توضیحات حاشیه ای عهد جدید این صحنه را چنین توصیف می کند: قیافا مردی بود "اهل دوز و کلک و فرصت طلب که معنی انصاف و عدالت را نمی دانست... و از ریختن خون بیگناهان ابایی نداشت. [آنچه کرده بود را] چنان جلوه می داد که گویی برای رفاه مردم لازم بوده انجام بگیرد. قیافا به عیسی حسادت کرد. او خواست که عیسی به مرگ محکوم بشود تا نیازهای خودخواهانه خودش را مرتفع کند. برای اینکه محکومیت عیسی را به اجرا دربیاورد، تصمیم گرفت از طرقی استفاده کند که محصول محاسبات هوشمندانه اش بود... او یک ریاکار بود، چون در آخرین محاکمه... وقتی چیزی را که برای محکومیت مسیح لازم داشت بدست آورد و لبریز از شادی شد، ردای کهانت خودش را پاره کرد انگار که از شدت ناراحتی متاثر شده باشد! قیافا چنین شخصی بود. همچنین به جوسیفوس مراجعه کنید در تاریخ باستان، جلد هیجدهم، ۴:۳" (William Hendriksen, Th.D., New Testament Commentary, Baker Book House, 1981 edition, volume I, p. 163; note on John 50-11:49). حالا دوباره دقت کنید که این کاهن اعظم شرور چه نبوتی می کند. این مرد شرور، مثل بلعام در عهد عتیق، در واقع به درستی نبوت می کند،
"یکی از آنها یعنی قیافا که در آن سال کاهن اعظم بود گفت: شما اصلاً چیزی نمیدانید. متوجه نیستید که لازم است یک نفر به خاطر قوم بمیرد تا ملت ما بکلی نابود نشود. او این سخن را از خود نگفت بلکه چون در آن سال کاهن اعظم بود پیشگویی کرد که عیسی میباید در راه قوم یهود بمیرد و نه تنها در راه آن قوم بلکه تا فرزندان خدا را که پراکنده هستند به صورت یک بدن واحد به هم بپیوندد" (یوحنا ۵۲-۱۱:۴۹).
ولی بعد کتاب مقدس می فرماید،
"از آن روز به بعد آنها توطئه قتل او را چیدند" (یوحنا ۱۱:۵۳).
یک هفته بعد از آن، قیافا چند نگهبان معبد را برای بازداشت عیسی که در حال دعا کردن در باغ جتسیمانی بود فرستاد. نگهبانان عیسی را پیش قیافا بردند و او گفت، "تو را به خدای زنده سوگند میدهم به ما بگو آیا تو مسیح، پسر خدا هستی؟" (متی ۲۶:۶۳). و عیسی پاسخ مثبت داد،
"کاهن اعظم گریبان خود را دریده گفت: او کفر گفت! آیا شهادتی بالاتر از این میخواهید؟ شما حالا کفر او را با گوش خود شنیدید. نظر شما چیست؟ آنها جواب دادند: او مستوجب اعدام است. آنگاه آب دهان به صورتش انداخته او را زدند و کسانی که بر رخسارش سیلی میزدند، میگفتند: حالا ای مسیح از غیب بگو کی تو را زده است؟" (متی ۶۸-۲۶:۶۵).
کاهن اعظم هیچ اختیار و قدرتی برای اعدام کردن کسی نداشت. بنابراین قیافا تصمیم گرفت که عیسی را به پیلاطس فرماندار رومی بسپارد – و از رومی ها خواست تا او را مصلوب کنند.
نوشتن خطابه ای این چنین که مثل بیوگرافی باشد کار دشواری است، ولی می شود دو نتیجه از کلام و عمل این مرد، یعنی یوسف قیافا، کاهن اعظمی که نقشه مصلوب شدن مسیح را کشید استنتاج کرد.
I. اول، قیافا مردی بسیار مذهبی بود و حقیقت بسیار عمیقی را درباره قربانی شدن مسیح بعنوان جانشینی برای ما عنوان کرد.
قیافا داماد کاهن اعظم سابق یعنی آناس بود. او مقام کهانت اعظمی را به مدت ۱۸ سال، که بیشتر از هر کس دیگر در آن دوره بود، در اختیار داشت.
متاسفانه می توانیم بدانیم که او چگونه شخصی بود. برای نمونه، چندین بار، وقتی دکتر هایمرز جوان بود، به او گفته شد، "نمی توانید آن خطابه را موعظه کنید،" یا "نمی توانید به این شکل آنرا موعظه کنید." با گذشت سالها معلوم شده است که این نصیحت اشتباه بوده. کسانی که این چیزها را به او گفتند بیشتر نگران مقامشان بودند تا گفتن حقیقت به شکلی که در کتاب مقدس آمده. واعظ نمی تواند فقط کسانی را راضی نگهدارد که نگران حفظ مقامشان هستند؛ مبادا آنها را ناراحت کند. قیافا چنین شخصی بود. او می دانست که عیسی "معجزات بسیار" (یوحنا ۱۱:۴۷) کرد، ولی تنها هدف او، دور نگه داشتن عیسی از مصلحت اندیشی سیاسی بود. او با خودش فکر می کرد، "اگر او را به حال خود واگذاریم، چیزی را از دست خواهیم داد."
عیسی چیزهایی گفت و کارهایی کرد که ناشی از عشق و اطاعت او از خدا بود. قیافا حرفهایی زد و کارهایی کرد که ربطی به خدا نداشت. امروزه افراد زیادی در کلیساهای ما اینطور هستند. قیافا فردی بسیار مذهبی بود. بدون اینکه حتی خودش درک کند، درباره کفاره شدن جانشینی مسیح حقیقت از دهان او خارج شد و گفت،
"متوجه نیستید که لازم است یک نفر به خاطر قوم بمیرد تا ملت ما بکلی نابود نشود" (یوحنا ۱۱:۵۰).
در نتیجه، درباره مرگ مسیح بعنوان جانشینی برای گناهکاران حقیقت عمیقی را بازگو کرد که انعکاس سخنان اشعیاء بود،
"و حال آنکه به سبب تقصیرهای ما مجروح و به سبب گناهان ما کوفته گردید. و تأدیب سلامتی ما بر وی آمد و از زخمهای او ما شفا یافتیم" (اشعیا ۵۳:۵).
ولی مواظب باشید! ممکن است با کلمات این آیه آشنا باشید ولی نفعی از آنها عایدتان نشود! در مورد قیافا این مسئله صدق می کند. او با این آیه کاملاً آشنا بود، ولی مطلقاً هیچ تاثیری بر زندگی او نداشت.
این همان کاهن اعظمی است که وقتی پطرس درباره رستاخیز عیسی از مردگان موعظه کرد، او را مورد تهدید قرار داد. ولی چون از مردم می ترسید، پطرس را تهدید کرد و گذاشت که برود (اعمال رسولان ۴:۲۱). باز هم قیافا همان کاهن اعظمی است که رسولان را به زندان انداخت (اعمال رسولان ۱۸-۵:۱۷). ولی خدا فرشته ای فرستاد که درهای زندان را باز کند و آنها را آزاد کند. بعد قیافا مامورانی فرستاد تا پطرس را در مقابل شورای یهود بیاورند "البته بدون اعمال زور زیرا میترسیدند که قوم آنان را سنگسار کنند" (اعمال ۵:۲۶). پس عده زیادی بودند که به رسولان گوش می کردند و قیافا از آنها می ترسید که اگر رسولان را بیازارد، آنها او را سنگسار کنند! یکی از اعضای شورای یهود، به نام غمالائیل، به قیافا و دیگران گفت
"با این افراد کاری نداشته باشید. آنها را به حال خود بگذارید، زیرا اگر نقشه و کاری که دارند از آن انسان باشد به ثمر نخواهد رسید. اما اگر از آن خدا باشد شما نمیتوانید آنها را شکست بدهید چون در این صورت شما هم [ممکن است] جزء کسانی خواهید شد که با خدا ستیزه میکنند" (اعمال ۳۹-۵:۳۸).
قیافا و دیگران با غمالائیل موافقت کردند. ولی چکار کردند؟ آیا نسبت به خدا به فکر فرو رفتند؟ خیر! رسولان را شلاق زدند و ”به آنان اخطار کردند که باید از سخن گفتن به نام عیسی دست بردارند. سپس آنها را آزاد ساختند" (اعمال ۵:۴۰).
"و همه روزه در معبد و در خانهها به تعلیم و اعلام این مژده که عیسی، مسیح موعود است، ادامه دادند" (اعمال ۵:۴۲).
بنابراین، قیافا را چنین می بینیم – ناتوان و ضعیف در مانع شدن از موعظه انجیل و گسترش مسیحیت. هرگز به ذهن او خطور نکرد که درباره خدا و توبه از گناهش فکر کند. او مستقیماً به موضوع سیاست پرداخت – مردی مذهبی که ترسی از خدا نداشت – تا اینکه به گفته جوسیفیوس (تاریخ باستان، جلد هیجده: ۲ ،۴) توسط جانشین پیلاطس یعنی ویتلوس چند سال بعد در سال ۳۶ ب. م. از کهانت کنار گذاشته شد. معلوم نیست که بعد از برکناری از مقامش چه بر سرش آمد. یک صندوقچه از جنس سنگ آهک (جعبه ای که استخوان مردگان را در آن می گذاشتند) محتوی استخوان مرده ای در سال ۱۹۹۱ در اورشلیم یافت شد که روی آن نام قیافا درج شده بود – باستان شناسان معتقدند باید تابوت اصلی خود او باشد (Archaeological Study Bible, Zondervan, 2005, p. 1609; note on Matthew 26:3). او را فقط به یک دلیل بیاد می آوریم، "مسئول اصلی در قتل دادگاهی [عیسی] آن زندانی بیگناه" (John D. Davis, D.D., Davis Dictionary of the Bible, Baker Book House, 1978 edition, p. 114).
II. دوم، قیافا، مثل قائن، هرگز توبه نکرد – و هیچوقت نجات پیدا نکرد.
یک شباهت واقعی میان قیافا و قائن وجود دارد. قائن می دانست که باید یک قربانی خون اهدا می کرد، همانطور که هابیل این کار را کرد. ولی قائن توبه نکرد. در عوض،
"قائن بر برادر خود هابیل برخاسته، او را کشت" (پیدایش ۴:۸).
یک نوع ارتباط عهد جدید میان قائن و کسانی مثل قیافا وجود دارد. یوحنای رسول گفت،
"ما نباید مثل قائن باشیم. او فرزند شیطان بود و برادر خود را کشت. برای چه او را کشت؟ به خاطر اینکه اعمال خودش نادرست و اعمال برادرش درست بود. ای دوستان من، اگر مردم این دنیا از شما متنفر باشند تعجب نکنید" (اول یوحنا ۱۳-۳:۱۲).
قیافا مثل قائن تحت تاثیر شیطان بود، "او فرزند شیطان بود." مثل قائن، قیافا از "مردم این دنیا" بود. او همیشه به شیطان گوش می کرد. او هیچوقت "دنیا" را ترک نکرد تا خدا را خدمت کند. اهالی اسین از جامعه یهودی قمران، که طومار دریای مرده از آنهاست، قیافا را خیلی مورد انتقاد قرار داده و او را "کاهن شرور" نامیدند (رجوع به، Archaeological Study Bible).
قائن و قیافا هشدار هولناکی هستند برای کسانی که مذهبی اما گمشده باقی می مانند. هم قائن و هم قیافا درباره قربانی خون اطلاع داشتند. خدا با هر دوی آنها مستقیم صحبت کرد. خدای پسر مستقیماً با قیافا صحبت کرد – همانطور که با قائن حرف زد (پیدایش ۷-۴:۶). هر دوی آنها اعتنایی به صدای خدا نکردند که با وجدان آنها حرف می زد بلکه به زندگی خودخواهانه خودشان ادامه دادند. قائن و قیافا در داوری آخر هر دو در برابر مسیح خواهند ایستاد و او به آنها خواهد گفت،
"من هرگز شما را نمیشناسم. از من دور شوید، ای بدکاران" (متی ۷:۲۳).
سپس آنها "به بیرون در ظلمت، جایی که گریه و فشار دندان است، افکنده خواهند شد" (متی ۸:۱۲).
امروز صبح به شما می گویم که مواظب باشید – دقت کنید که حتماً درباره خدا فکر کنید! دقت کنید که حتماً درباره گناهتان فکر کنید! مواظب باشید که فقط "کلمات درست" بکار نبرید. حواستان باشد که به گناهتان اعتراف کنید!
"ماتم بگیرید و گریه و ناله کنید. خندهً شما به گریه و شادی شما به غم مبدل شود" (یعقوب ۴:۹).
مواظب باشید که بازگشت حقیقی را تجربه کنید – یعنی اینکه واقعاً با عیسی مسیح روبرو بشوید و "از گناهتان با خون او" شسته بشوید (مکاشفه ۱:۵). منتظر نمانید! از آمدن نزد عیسی خودداری نکنید! آنقدر معطل نکنید که خدا هم از شما دست بکشد و شما را به ذهن مردود بسپارد!
مدت زیادی نجات دهنده را نادیده گرفتم.
مدت زیادی به گناهانم وابسته ماندم.
مدت زیادی اجتناب کردنم را توجیه کردم،
و اکنون بدون او گمشده هستم.
خیلی دیر است، آه، خیلی دیر! ولی او بر در می کوبد،
و عیسی، ناجی عزیز، بار دیگر صدایم می کند.
(“Too Long I Neglected” by Dr. John R. Rice, 1895-1980).
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی می نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را برای ایشان قید بفرمایید، در غیر اینصورت نمی تواند به شما جواب بدهد. اگر این خطابه شما را برکت داد، دکتر هایمرز می خواهد اینرا از طرف شما بشنود، ولی وقتی برای دکتر هایمرز می نویسید به او بگویید که اهل چه کشوری هستید. ایمیل دکتر هایمرز این است (اینجا را کلیک کنید) rlhymersjr@sbcglobal.net می توانید به هر زبانی برای دکتر هایمرز بنویسید، اما اگر می توانید به زبان انگلیسی بنویسید. اگر می خواهید با پست برای او بنویسید، آدرس او چنین است: P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. می توانید با شماره تلفن ۰۴۵۲-۳۵۲ (۸۱۸) با او تماس بگیرید.
( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.
متن دستنویس این خطابه ها از حق چاپ برخوردار نیست. شما می توانید بدون اجازه دکتر هایمرز از آنها استفاده
کنید. اما تمام پیامهای ویدیویی دکتر هایمرز و تمام ویدیوهای دیگر کلیسای ما، از حق چاپ برخوردارند و فقط با
گرفتن اجازه قابل استفاده هستند.
دکتر هایمرز، لطفاً تشریف بیاورید و ختم برنامه امروز را به عهده بگیرید.
سرود تک نفره پیش از خطابه توسط آقای بنجامین کین کید گریفیت:
“Too Long I Neglected” (by Dr. John R. Rice, 1895-1980).
طرح کلی قیافا – مردی که CAIAPHAS – THE MAN WHO دکتر ر. ل. هایمرز خطابه نوشته شده توسط دکتر ر. ل. هایمرز "یکی از آنها یعنی قیافا که در آن سال کاهن اعظم بود گفت: شما اصلاً چیزی نمیدانید. متوجه نیستید که لازم است یک نفر به خاطر قوم بمیرد تا ملت ما بکلی نابود نشود. او این سخن را از خود نگفت بلکه چون در آن سال کاهن اعظم بود پیشگویی کرد که عیسی میباید در راه قوم یهود بمیرد و نه تنها در راه آن قوم بلکه تا فرزندان خدا را که پراکنده هستند به صورت یک بدن واحد به هم بپیوندد. از آن روز به بعد آنها توطئه قتل او را چیدند" (یوحنا ۵۳-۱۱:۴۹). (لوقا ۱۶:۳۱؛ افسسیان ۲:۱؛ یوحنا ۵۳ ،۵۲-۴۹، ۴۸-۱۱:۴۷؛ I. اول، قیافا مردی بسیار مذهبی بود و حتی حقیقت بسیار عمیقی را درباره قربانی شدن II. دوم، قیافا، مثل قائن، هرگز توبه نکرد – و هیچوقت نجات پیدا نکرد، |