چرا مبلغین نمی توانند اعضای جدید
به کلیساهایمان اضافه کنند

چند سال پیش کلیسای ما برای یکسری جلسات بشارتی با یک کلیسای دیگر همکاری کرد. اعضای ما کلیسای آن شبان را پر کرده بودند. او یک مبلغ معروفی را هم دعوت کرده بود. آن مبلغ هم موعظه اش را ایراد کرد. افراد نسبتاً زیادی هم وقتی که دعوت شدند به سمت محراب جلو رفتند. ولی کسی نجات پیدا نکرد! چیزی که شبان آن کلیسا گفت این بود:

کلیسای ما خیلی زحمت کشید تا سالن کلیسا را از اعضا پر کند بخصوص در آخر آن جلسات بشارتی که با حضور یک... واعظ معروف پررنگ تر هم شد... در آن آخرین شب جلسات، آنقدر جمعیت حضور بهم رسانده بودند که تقریباً بیش از صد نفر از آقایان بیرون ایستادند تا برای خانمها و بچه ها در سالن جا به اندازه کافی باشد. واقعاً جایی برای آنها دیگر نداشتیم. خوشبختانه همه توانستند... پیام انجیل را بشنوند و ۵۴ نفر هم به دعوت لبیک گفتند و جلو رفتند تا نجات پیدا کنند... وقتی که من این گزارش بی نظیر را به نشریه شمشیر خداوند فرستادم، سریعاً نامه ای شدید الحن و سرزنش آمیز از کورتیس هاتسون [سردبیر شمشیر خداوند] دریافت کردم. او نوشته بود "چطور جرات می کنید که آنها را بازگشت کننده گان احتمالی توصیف کنید." "این نشانه عدم ایمان شماست که آنها را بعنوان مخلوقاتی تازه در مسیح به حساب می آورید." من از اظهارات ایشان خیلی رنجیدم. بعد از هفته ها نامه نگاری پی در پی و تلفن زدن ها و ملاقات های حضوری، حتی یکی از آن افرادی که به دعوت آن واعظ معروف جلو آمده بودند و دعای شخص گناهکار را هم خوانده بودند دیگر رنگ کلیسای ما را ندیدند و من به این نتیجه رسیدم [که این افراد بازگشت نکرده بودند]... بین کسب مهارت و حرفه در ایمان، چه بدنبال صید جانها باشید یا در جلوی صحن کلیسا بعد از دعوت شدن ایستاده باشید، با افزودن اعضا به کلیسا یک دنیا فاصله هست.

مبلغین مسیحی مثل کورتیس هاتسن در حال انقراض هستند. شبانان دانا دیگر از این افراد بهره نمی گیرند. آنها متوجه شده اند که این مبلغین هیچوقت افراد بازگشت کرده واقعی به کلیساهایشان اضافه نمی کنند. به این دلیل است که دیگر از آنها استفاده نمی کنند.

آن شبان حق داشت. هیچکدام از کسانی که جلو آمدند و دعای شخص گناهکار را تکرار کردند آن شب نجات پیدا نکرده بودند. اگر اینطور نبود، آنها به کلیسای او برمی گشتند و آنجا می ماندند! آنها از گناهانشان بازگشت نکرده بودند. آنها به سوی مسیح بازگشت نکرده بودند. آنها اصلاً بازگشت نکرده بودند! همانطور که آن شبان گفت، "بین کسب مهارت و حرفه ایمان... و افزودن به اعضای کلیسا... یک دنیا فاصله است." آن مبلغ مذهبی معروف نتوانست هیچکس را آن شب نجات بدهد. روش او دیگر کار نمی کند!

کورتیس هاتسن، سردبیر مجله شمشیر خداوند، آن شبان را مورد سرزنش قرار داد، "چطور جرات می کنید آنها را بازگشت کنندگانی احتمالی توصیف کنید." همه آنها می بایست بعنوان "مخلوقاتی تازه در مسیح" بشمار می رفتند. در واقع هیچکدام از آنها مخلوقی تازه در مسیح نبودند. روش هاتسون کار نمی کرد!

چنین واعظینی همه جای آمریکا هستند – و در همه جای دنیا. آنها جزو "تصمیم گیرندگان" هستند. من از کتاب Today’s Apostasy (اینجا را کلیک کنید تا روی کامپیوترتان بخوانید)، نوشته دکتر کیگن و من، تعریف "تصمیم گرایی" را برای شما می خوانم:

تصمیم گرایی اعتقادی است که در آن یک شخص با جلو آمدن، بلند کردن دستها، گفتن یک دعا، اعتقاد به یک تعلیم یا آموزه، تعهد به مقام خداوندی یا یک عمل دیگر ظاهری دیگر یا عمل انسانی نجات پیدا می کند.

مردم جلو می آیند. آنها به تعالیمی اعتقاد پیدا می کنند. دعای شخص گناهکار را تکرار می کنند. ولی نزد مسیح نمی آیند! عیسی گفت، "شما نمی‌خواهید پیش من بیایید تا حیات بیابید‌" (یوحنا ۵:۴۰). چون پیش مسیح نمی آیند، بازگشت نکرده اند. نجات پیدا نکرده اند. به این دلیل است که دیگر به کلیسا نمی آیند. آنها تصمیمی گرفته اند، ولی مسیحی واقعی نبوده اند. آنها نجات پیدا نکردند!

آن مبلغ مسیحی (و خیلی های دیگر مثل او) فقط یک تصمیم گرا نیست. او یک ساندمانیان هم هست. گوش کنید به مقاله آن مبلغ مسیحی با عنوان "صید فرد مذهبی" که چطور "جانها را صید می کند."

بعد ادامه دادم تا آن خانم را به راه رومی ها هدایت کنم، هر کاری می توانستم کردم تا بفهمد که نه تنها او یک گناهکار بود بلکه مزد گناه چیزی است که ما نتوانستیم آن را با سعی و تلاش خودمان بپردازیم. بعد به او کمک کردم که ببیند که عیسی بهای آنرا کاملاً پرداخت و بدون این کار او، هیچ راه نجاتی وجود نداشت.

بعد این مبلغ در دعا به این خانم کمک می کند و می گوید که او را "با شکوهمندی نجات داد." توجه کنید که چه کم و کسری وجود دارد. آن زن نسبت به گناهش احساس محکومیت نکرده بود – اصلاً اشاره به آن نشده. هیچ اشاره ای به خون مسیح که گناه او را می شوید نشده. همه ی اینها در ذهن آن زن بوده. آن مبلغ به او کمک کرده تا چیزی را بفهمد و بعد ببیند که عیسی برای او مرده. وقتی آن زن بعضی چیزها را فهمید و دید، دعایی کرده و همه اش همین بود.

آن موعظه و "صید جانها" از طرف این مبلغ مسیحی یک مثال عالی از سندمانیانیسم است، که می گوید تفکر ذهن می تواند شما را نجات بدهد. به گفته دکتر مارتین لوید- جونز درباره سندمانیانیسم، "اگر شما تعالیم را بطور ذهنی بپذیرید و آماده باشید که به زبان اینرا بگویید، این امر شما را نجات می دهد" (Romans, Exposition of Chapter 10, Saving Faith, Banner of Truth, chapter 14). این مبلغ مسیحی همان ایده معلم کاذب ر. ب. تیم را دارد که اعتقاد داشت شخص باید "جملات را در ذهن [تشکیل بدهد]، به خدای پدر بگوید که به مسیح برای نجات اعتقاد دارد. هیچ چیز دیگر لازم نیست" (Wikipedia). تیم گفته که در ذهنتان فقط به خدا بگویید که به مسیح اعتماد دارید. همین و بس. کسی که این خطابه را می خواند یا ویدیوی آنرا تماشا می کند ممکن بگوید، "تیم یک معلم کاذب و فریبکار بود." ولی کاری که تیم کرد چه تفاوتی با کاری که آن مبلغ مسیحی کرد دارد – یا با هر تصمیم گرای دیگر؟ من می گویم که فرقی ندارد! اینها همه تصمیم گرایی است. این سندمانیانیسم است!

تعداد خیلی کمی از مردم – و روز داوری نشان خواهد داد که تعداد خیلی خیلی کمی – با این نوع موعظه نجات پیدا خواهند کرد. تعداد خیلی کمی – خیلی خیلی کم – با این نوع بشارت انجیل نجات پیدا می کنند. این کار باعث نابودی کلیساهای ما شده. دیگر کافی است! بهتر است که یک بازگشت واقعی داشته باشیم تا هزاران بازگشت تقلبی!

در آن نوع بشارت انجیل، هیچ احساس محکومیت نسبت به گناه وجود ندارد، فقط یک موافقت ذهنی است. هیچ برخوردی با خود مسیح صورت نمی گیرد. هیچ اعتماد شخصی به خود مسیح بوجود نمی آید، فقط یک توافق ذهنی درباره اینکه مسیح چکار کرد. چون اینگونه افراد احساس محکومیت نسبت به گناه را تجربه نمی کنند، پیش مسیح هم نمی آیند. آنها نجات پیدا نمی کنند. حیات ابدی ندارند. همانطور که آیه مورد نظر می گوید،

"شما نمی‌خواهید پیش من بیایید تا حیات بیابید‌" (یوحنا ۵:۴۰).

حالا آن مبلغ مسیحی را کنار می گذارم و مستقیم با خود شما حرف می زنم. آیا شما بهتر از آن مبلغ هستید؟ آیا، به اصطلاح، نجات شما بهتر از چیزی است که او می گوید؟ نه، بهتر نیست!

اشتباه نکنید، شما باید نجات پیدا کنید. وقتی خدا به شما نظر می کند، چی می بیند؟ او می بیند که شما آلوده به گناه هستید! کتاب مقدس می گوید، "چشمان خداوند در همه جاست، و بر بدان و نیکان می‌نگرد" (امثال ۱۵:۳). خدا هر گناهی را که مرتکب می شوید در کتابهای ثبت وقایعش می نویسد. در داوری آخر، شما در برابر خدا می ایستید و "بر طبق آنچه در کتابها نوشته شده بود یعنی مطابق کارهای خود داوری" خواهید شد (مکاشفه ۲۰:۱۲). حتی گناهان پنهان شما هم برملا خواهند شد. کتاب مقدس می گوید، "زیرا خدا هر عمل را با هر کار مخفی خواه نیکو و خواه بد باشد، به محاکمه خواهد آورد" (جامعه ۱۲:۱۴). بعد شما "به دریاچه آتش افکنده" خواهید شد (مکاشفه ۲۰:۱۵).

لازم است که خدا شما را جور دیگری ببیند. لازم است خدا به شما نظر کند و گناه شما را نبیند. لازم است خدا خون مسیح را ببیند. شما عیسی را لازم دارید، "زیرا یک خدا و یک واسطه بین خدا و انسان وجود دارد، یعنی شخص عیسی مسیح" (اول تیموتیوس ۲:۵). لازم است عیسی واسط شما باشد، تا بین شما و خدا بایستد و مزد گناه شما را بپردازد.

ولی شما سعی می کنید یاد بگیرید چطور نجات پیدا کنید. شما تصمیم گراهای سندمانیانیسم هستید. پسری به دکتر کیگن گفت، "سعی می کنم به عیسی اعتماد کنم. سعی می کنم بدون اینکه دنبال احساسی باشم به او اعتماد کنم." او سعی می کند یاد بگیرد "درست اینکار را بکند." وقتی که "درست یاد گرفت،" بعد تایید می شود و می تواند به زندگی اش همینطور که هست ادامه بدهد. این پسر بچه نسبت به گناهش احساس محکومیت را نکرده، با اینکه فهرستی از آنها را هم نوشته. او سعی می کند به عیسی بعنوان یک دستاوردی که می شود به آن رسید اعتماد کند.

روزی که مسیح مصلوب شد، یک دزدی بود که در کنار عیسی به صلیب کشیده شد. او نمی دانست "چطور" به عیسی اعتماد کند – فقط اینکار را کرد. او نسبت به گناه احساس محکومیت را کرد و به عیسی نیاز داشت – پس به او اعتماد کرد.

روزی، وقتی مسیح در خانه ای مشغول خوردن غذا بود، زنی به پایش افتاد و پاهای او را بوسید. او نمی دانست "چکار کند" تا به عیسی اعتماد کند – او فقط پیش عیسی آمد. مسیح درباره اش گفت، "گناهان تو بخشیده شد" (لوقا ۷:۴۸).

بعضی از شما فکر می کنید که اعتماد به عیسی یعنی باور به اینکه او بخاطر شما روی صلیب مرد یا "دانستن" اینکه او بخاطر شما مرد – که هر دو یکی هستند. فقط در فکرتان می گویید که به مسیح اعتماد می کنید. شما فقط با زبانتان این را می گویید. مسیح در متن مورد نظر می گوید،

"شما نمی‌خواهید پیش من بیایید تا حیات بیابید‌" (یوحنا ۵:۴۰).

شما به خود مسیح اعتماد نکرده اید. شما پیش مسیح نیامده اید. فقط در فکرتان با چیزی موافقت کردید. با زبانتان اینرا می گویید. این چیزها شما را نجات نمی دهد. بعضی از شما فکر می کنید می توانید به اندازه کافی نجات را بفهمید و به سوالات مربوط به آن جواب بدهید، پس نجات پیدا می کنید. یاد گرفتن و جواب دادن به سوالات مثل یک شاگرد مدرسه شما را نجات نمی دهد. مسیح گفت، "شما نمی‌خواهید پیش من بیایید تا حیات بیابید.‌"

مشکل اینجاست که شما بازگشت واقعی از گناهتان را انجام ندادید. یکی دو جمله می گویید ولی محکومیت را حس نکردید. و محکومیت واقعی نسبت به طبیعت گناه آلودتان را که در بطن وجودتان است تجربه نکردید. باطن شما خودخواه است. طینت شما خدا را نمی خواهد. شما خودتان را می خواهید. هر کار بدی که می کنید از طبیعت گناهکار شما ناشی می شود. باید از خودتان نفرت داشته باشید. باید از خودتان حالتان بهم بخورد. بعد از آن از شنیدن درباره عیسی که شما را محبت می کند و خونش را بخاطر شما ریخت خوشحال می شوید.

ولی شما واقعاً به خون مسیح ایمان ندارید. شاید درباره خون او فکر می کنید یا چیزی درباره آن می گویید، چون درباره خون او در خطابه ها چیزی شنیده اید. ولی همه اش همین است. پیش خود مسیح مثل یک گناهکار ناامید و مقصر نمی آیید – تا او با خونش شما را پاک کند. سعی می کنید با اینکار یا آنکار خودتان را نجات بدهید. خون مسیح نجات شما نیست، حتی اگر چیزی درباره آن بگویید. در قلبتان با آن سرود قدیمی هم عقیده نیستید:

امیدم بر چیزی استوار نیست مگر
   بر خون و برحق بودن عیسی.
جرات نمی کنم به شیرین ترین قالب [فکری و عاطفی] اعتماد کنم
   بلکه فقط به نام عیسی تکیه می کنم.
بر مسیح، صخره مستحکم، می ایستم،
   هر زمین دیگری مثل شن فرو رونده است؛
هر زمین دیگری مثل شن فرو رونده است.
   (“The Solid Rock” by Edward Mote, 1797-1874).

شما یک گناهکار خیلی بدی هستید. ولی عیسی شما را دوست دارد. به این دلیل بخاطر شما مرد. اگر پیش او بیایید، گناه شما را می بخشد. با خون خودش شما را پاک می کند. اگر به عیسی اعتماد کنید، او شما را از گناهتان نجات می دهد! اگر می خواهید درباره اعتماد به عیسی با ما دعا یا صحبت کنید، حالا اینجا بیایید. آمین.

( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.

متن دستنویس این خطابه ها از حق چاپ برخوردار نیست. شما می توانید بدون اجازه دکتر هایمرز از آنها استفاده
کنید. اما تمام پیامهای ویدیویی دکتر هایمرز و تمام ویدیوهای دیگر کلیسای ما، از حق چاپ برخوردارند و فقط با
گرفتن اجازه قابل استفاده هستند.

سرود تک نفره پیش از خطابه توسط آقای بنجامین کین کید گریفیت:
         “Come Unto Me” (by Charles P. Jones, 1865-1949).