هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابهها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.
متن مکتوب این خطابهها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت میکنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا میکنند ولی زود از آن دست میکشند و به وبسایتمان مراجعه میکنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت میکند. متن دستنویس خطابهها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه میشود. این خطابهها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین میتوانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظههای دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور میتوانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی مینویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net میباشد.
ارواح پلید در این روزگارDEMONS TODAY دکتر ر. ل. هایمرز خطابه کلیسای باپتیست لس آنجلس "به این ترتیب آنها به طرف دیگر دریا، به سرزمین جدریان رفتند. همین که عیسی قدم به خشکی گذاشت مردی که گرفتار روح پلید بود از مقبرهها بیرون آمده پیش او رفت" (مرقس ۲-۵:۱). |
هیچوقت نشنیدم که شبانی درباره روح پلیدی که در جدریان بود موعظه ای ایراد کند. بیلی گراهام درباره آن موعظه می کرد – ولی هیچ کشیشی اینکار را نکرده. چرا باید اینطور باشد؟ فکر می کنم چون این داستان درباره ارواح پلید است. چون درباره کشمکش مسیح و شیطان است. این باعث ترس بعضی از خانمها در کلیسا می شود. دیوید مورو یک کتاب کامل در این باره نوشته. عنوان کتابش این است، چرا مردم از رفتن به کلیسا متنفرند (Nelson Books, 2005). آرزویم این است که همه شبانان این کتاب را بخوانند! مورو اشاره می کند که مردها و جوانهای ۱۸ تا ۲۹ سال تمایل کمتری به کلیسا رفتن نسبت به دیگران دارند (ص. ۱۸). او می گوید که مردها و جوانترها "تمایل به سر و کله زدن با مشکلات" را دارند. چیزی که برایشان ارزش دارد ماجراجویی، خطر، جرات انجام بعضی کارها و درگیری است. آنها "می خواهند که باشهامت، ماجراجو و حتی خطرناک شناخته بشوند." از طرفی هم، خیلی از زنها و مسن ترها "تمایل به زندگی امن تری" دارند. (ص. ۱۹).
مسیح کارهای خطرناکی کرد. او جرات داشت و از خطر کردن و وارد کارزار شدن نمی ترسید. فکر می کنم که دیوید مورو حق داشت و راست می گفت. بعضی از خانمها و افراد مسن تر اینطور نیستند. این یک فاجعه است که چنین افرادی باید مسیر کلیسا را تعیین کنند. در نتیجه خطابه های مربوط به ارواح پلید و شیطان موعظه نشده اند. این افراد هیچ نوع درگیری و مشکلی را دوست ندارند که پیش بیاید.
عجیب نیست که این همه جوان به مسلمانهای افراطی تبدیل می شوند. رهبرانشان به آنها می گویند که بروند و با مذهبشان جهان را فتح و تسخیر کنند. آنها مثل آن آمریکایی ۲۴ ساله از تنسی هستند که تفنگدارهای دریایی ما را به کشتن داد. این اتفاقات مرتب تکرار می شود. این جوانها دنبال چیزی می گردند که بهش اعتقاد پیدا کنند. آنها دنبال منطق و هدف در زندگی شان می گردند!
ولی اسلام بنیادی یا افراطی جواب آنها نیست! مسیحیت زنانه و لطیفی که این روزها هم در کلیساها ارایه می شود جواب آن نیست. ولی من از شما می خواهم که عیسی را متابعت کنید. از شما می خواهم که شاگرد سرسخت خداوند عیسی مسیح بشوید! این درگیری و چالشی است که دنبالش می گردید. ما در جنگ هستیم. ولی این جنگ یک جنگ جسمانی نیست. این یک جنگ روحانی است. واعظ بزرگ انگلیسی دکتر مارتین لوید-جونز (۱۹۸۱-۱۸۹۹) درباره این کارزار مطلبی نوشته و صحبتی کرده. او گفته، "وقتی وارد حیات مسیحی می شویم به بخشی از این نبرد عظیم بین نیروهای خدا و نیروهای جهنمی وارد می شویم... زندگی ما در این جهان یک نبرد روحانی است... بخاطر وجود شیطان" (Life in God, Crossway Books, pp. 105, 179). من کاملاً با او موافقم!
داستان عیسی با این مرد دیوزده خیلی مهم است. خدا این ماجرا را در سه جای عهد جدید به ثبت رسانده – یعنی در متی، مرقس و دوباره در لوقا. درسهای عمیقی برای جوانهای روزگار ما که در دوره تروریسم و نبرد روحانی هستند در آن وجود دارد!
داستان خیلی ساده است. عیسی در قایق کوچکی به آنطرف دریای جلیل رفت. به آنطرف این دریای کوچک رسید و به سرزمین جدریان وارد شد. من و همسرم چند سال پیش آنجا بودیم. با چشمان خودمان جایی که تمام این واقعه رخ داده بود را دیدیم.
"همین که عیسی قدم به خشکی گذاشت مردی که گرفتار روح پلید بود از مقبرهها بیرون آمده پیش او رفت" (مرقس ۵:۲).
حالا چند مطلب درباره این مرد جوان و برخوردش با عیسی مسیح را مطرح می کنم.
.I اول، این مرد جوان به تسخیر روح پلید درآمده بود.
آیا من به تسخیر روح پلید درآمدن یا همان جن زده شدن اعتقاد دارم؟ بله، من باور دارم – خیلی هم قوی باور دارم! کتاب مقدس تعلیم می دهد که ارواح پلید فراوانی وجود دارند. پولس رسول درباره شان حرف زده وقتی که می گوید،
"زیرا جنگ ما با انسان نیست، بلکه ما علیه... نیروهای شیطانی در آسمان در جنگ هستیم" (افسسیان ۶:۱۲).
او درباره انواع مختلف ارواح پلید و ارواح شیطانی در این آیات صحبت کرده. دکتر لوید- جونز گفته، "یک نوع تعدد ارواح ناپاک وجود دارد. هزاران بلکه میلیونها ارواح پلید وجود دارد" (Christian Unity, The Banner of Truth Trust, 1980, p. 58).
چطور می توانید به تروریسم و ماده گرایی و گناهان آمریکا باور داشته باشید و آنها را توضیح بدهید ولی به شیطان و اهریمنانش باور نداشته باشید؟
و این مرد جوان به تسخیر روح پلید درآمده بود. ارواح ناپاک او را کنترل می کردند. من شخصاً با افرادی که دارای چنین حالتی بودند برخورد داشته ام. می دانم که این اتفاق برای جوانها وقتی که مواد مخدر مصرف می کنند یا دنبال جادو و جادوگری و کارهای اسرارآمیز می روند می تواند بیافتد.
ولی یک نوع خفیف از دیوزدگی هست که فکر همه کسانی را که بازگشت نکردند در اختیار می گیرد. پولس رسول درباره ارواح ناپاک گفت، "همان روحی که اکنون در اشخاص نافرمان و سرکش عمل میکند" (افسسیان ۲:۲). زمانی حتی ذهن خود من توسط ارواح پلید کور شده بود. این مطلب درباره همه کسانی که بازگشت نکرده اند و خداوند عیسی مسیح آنها را نجات نداده صدق می کند. همه ما پیش از اینکه مسیح ما را نجات بدهد و از نو متولد بشویم در چنین شرایطی هستیم. بازگشت های واقعی همیشه نجات از دست شیطان است!
عیسی روی صلیب مرد تا جزای گناهان شما را بپردازد. او خونش را ریخت تا ذهن و قلب شما را از گناه پاک کند. با جسم از مردگان برخاست تا به شما حیات بدهد – و شما را از کوری شیطانی رهایی بدهد! چارلز وسلی (۱۷۸۸-۱۷۰۷) واعظ بزرگ و سرودنویس این مطلب را بخوبی بیان کرده،
او قوت گناه باطل شده را می شکند،
و زندانی را آزاد می کند؛
خونش می تواند ناپاکترین ها را طاهر کند؛
خونش برای من ارزش ها دارد.
(“O For a Thousand Tongues” by Charles Wesley, 1707-1788).
مسیح " شکننده قدرت" گناه است! مسیح "آزاد کننده شخص دربند است." این کار را یک روز صبح وقتی که بیست سال داشتم برای من کرد – و می تواند برای شما هم انجام بدهد! افراد زیادی اینجا هستند که می توانند به شما بگویند که مسیح آنها را از گناه و ارواح پلید آزاد کرده. اگر عیسی شما را نجات داده، لطفاً بایستید! – می توانید بنشینید. مسیح می تواند کاری را که برای آنها انجام داده برای شما هم انجام بدهد!
.II دوم، این مرد جوان تنها بود.
کلام خدا می گوید که او "نه در خانه زندگی کرده بود بلکه در میان گورستان به سر میبرد" (لوقا ۸:۲۷). من و همسرم آنجا بودیم. ما آن مقبره های روی تپه را دیدیم. آنجا هستند – یعنی سوراخهایی در سنگهای آن تپه، که جسد مردگان را آنجا می گذاشتند. کلام خدا می گوید،
"و شب و روز در اطراف مقبرهها و روی تپهها آواره بود و دائماً فریاد میکشید و خود را با سنگ مجروح میساخت" (مرقس ۵:۵).
زنهای جوان زیادی خودشان را با تیغ مجروح می کنند. ولی نمی توانند توضیح بدهند که چرا اینکار را می کنند. یک دختر جوانی را در تلویزیون دیدم که بازویش را بارها بریده بود. گزارشگر از او سوال کرد که چرا چنین کاری انجام داده. دختر گفت، "نمی دانم. انگار که مجبور بودم اینکار را بکنم. نمی توانم جلوی اینکار را بگیرم." چیزی که آن دختر جوان به آن احتیاج دارد عیسی مسیح است! مسیح می تواند آن اسارت و زنجیر شیطانی را پاره کند!
و این مرد در متن مورد نظر ما هم تنها بود! ارواح پلید او را از خانواده اش دور کرده بودند و به آن محل دور افتاده آورده بودند یعنی جایی که با عیسی ملاقات کرد. در این روزگار مشکلی بزرگتر از تنهایی برای جوانهای آمریکایی و غرب وجود ندارد. تنهایی! بیشتر مشکلاتی که جوانها با آن روبرو می شوند ریشه در تنهایی دارد. حتی گروه موسیقی بیتل ها هم یک آهنگ معروف در این رابطه داشتند، "همه آنها که تنها هستند، از کجا می آیند؟" (“Eleanor Rigby”).
فیلیپ سلاتر کتابی نوشت با عنوان در تعقیب تنهایی: فرهنگ آمریکا در مرحله سقوط (Beacon Press, 2006 edition). در کتاب در تعقیب تنهایی، نویسنده این پدیده تنهایی را به "اعتیاد ملی به فن آوری" ربط می دهد. آقای سلاتر می گوید، "برای مثال، پیدایش خودرو بیش از هر چیز دیگری زندگی اجتماعی در آمریکا را از بین برد... باعث شد که جوامع آنقدر از هم دور افتادند که دیگر همدیگر را نشناسند" (ص. ۱۲۶ و ۱۲۷).
جوانها با ماشین هایشان برای رفتن به دانشگاه به سانتا باربارا یا برکلی رانندگی می کنند. خیلی آسان است ولی همه دوستانشان را، احتمالاً برای همیشه، از دست می دهند. عجیب نیست که جوانهای در سن دانشگاه اینقدر تنها هستند. می گویید، "ما می توانیم تماس بگیریم." ولی منظورتان این است که به همدیگر پیامک می فرستید. شما اینجوری "در تماس" هستید؟ نه – اصلاً "تماس" واقعی هنگام استفاده از تلفن همراه وجود ندارد.
مادر بزرگ همسرم در گواتمالا یک جامعه شناس زبر و زرنگ بود. پسرهایش سعی کردند که در منزلش یک تلفنی نصب کنند. او در جوابشان گفت، "نه. اگر تلفن داشته باشم، دیگر نمی آیید که من را ببینید." وقتی می بینم که جوانها دور خودشان می گردند و به تلفن همراهشان چسبیدند خیلی ناراحت می شوم. معمولاً یک دستگاه جای دوستان واقعی را گرفته.
درباره آن فیلم به اسم "آن خانم" چیزی شنیدید؟ دیدنش را توصیه نمی کنم – این فیلم درباره یک مرد جوانی است که عاشق کامپیوترش می شود و اسمش را "سامانتا" می گذارد. من آن را ندیدم. صحنه های جنسی کاملاً مشهودی دارد. ولی خیلی از متفکرین جوان آنرا دیدند – پسری عاشق ماشین! می توانید با کلیک کردن روی این جمله در مقاله ای از ویکیپیدیا درباره آن فیلم بخوانید. توصیه نمی کنم که آنرا بخوانید.
معتقدم که شیطان از تنهایی فرهنگ آمریکایی ها و اروپایی ها استفاده می کند تا جوانها را اسیر و نابودشان کند. آن جوانی که تفنگداران دریایی ما را کشت با یکی از این دستگاهها به اسم "کامپیوتر" با داعش در ارتباط بود. او واقعاً تنها بود! مردی که عیسی با او روبرو شد در میان قبرها تنها بود. ارواح پلید او را کنترل می کردند! خدا به دادمان برسد!
به شما نمی گویم که از دست گوشی ها و کامپیوترتان خلاص بشوید. ولی می گویم، "نگذارید این دستگاهها شما را کنترل کنند! به اندازه ای از کامپیوترتان دور باشید که بتوانید دوستان واقعی داشته باشید! به اندازه ای از کامپیوترتان فاصله بگیرید که بتوانید دوستان صمیمی داشته باشید – مثل این کلیسا!" به ترانه ای درباره آن مرد در مقبره ها گوش کنید،
آن ارواح پلید او را از خانه و دوستانش دور کردند،
در میان قبرها با فلاکت ساکنش کردند؛
بخاطر تسخیر شدن با نیروهای شیطانی خودش را زخمی می کرد،
تا اینکه عیسی آمد و آن اسیر را آزاد کرد.
وقتی عیسی می آید، قدرت وسوسه کننده شکسته می شود؛
وقتی عیسی می آید، اشکها پاک می شوند.
او افسردگی ها را می زداید و زندگی را با شکوهش پر می سازد،
چرا که عیسی با آمدن و ماندنش همه چیز را عوض می کند.
(“Then Jesus Came” by Oswald J. Smith, 1889-1986;
music by Homer Rodeheaver, 1880-1955)
ای جوانها، اصرار می کنم که به کلیسای ما بیایید. یکشنبه صبح و یکشنبه شب اینجا باشید. شنبه شب هم اینجا با ما باشید! به شما قول می دهم – که دوستان شما باشیم! به شما قول می دهم – که اگر پیش ما بیایید احساس تنهایی نکنید! آمین!
.III سوم، این مرد جوان از عیسی می ترسید.
کتاب مقدس می گوید که
"و با صدای بلند فریاد زد: ای عیسی، پسر خدای متعال، با من چکار داری؟ تو را به خدا مرا عذاب نده" (مرقس ۵:۷).
او از عیسی ترسید. امروز این مسئله در میان جوانهای ما هم شایع است. عیسی و این کلیسا می توانند به شما کمک کنند، ولی ممکن که شما می ترسید! شاید از اینکه باید تعهدی داشته باشید می ترسید. شاید از اینکه باید چند ساعتی را با ما در کلیسا هر هفته باشید می ترسید. فقط می توانم بگویم که این مسئله من را خیلی ناراحت می کند. می دانم که ترستان از شیطان ناشی می شود. چرا شیطان اینکار را می کند؟ چون می داند که اگر پیش ما و پیش عیسی بیایید شما را از دست می دهد.
وقتی که ۱۹ سال داشتم، شبانه تنها در خیابانهای لس آنجلس پرسه می زدم. دوستان دوران دبیرستانم رفته بودند. تنها بودم و خیلی بی کس. یک شنبه شب اطراف خیابان اولورا می گشتم. از شهر چینی ها گذشتم. پیچیدم سمت راست در خیابان یل. نزدیک انتهای آن خیابان یک کلیسا دیدم. یک کلیسای باپتیست چینی بود. درب کلیسا را زدم و یک زن جوانی به اسم لورنا لوم درب را باز کرد و با من صحبت کرد. من را دعوت کرد که روز بعد به کلیسا بروم که یکشنبه بود. روز بعد به کلیسا رفتم. و بعد از آن سالها به آنجا رفتم. عیسی من را وقتی آنجا بودم نجات داد. آنجا دوستان واقعی و صمیمی پیدا کردم؛ دوستانی مثل لورنا و مورفی لوم.
از ما نترسید! از عیسی نترسید! با ما بیایید و ما به شما خیر می رسانیم! پیش ما بیایید و به شما قول می دهم که زندگی شما برای همیشه تغییر کند. اگر هفته دیگر هم پیش ما بیایید – و پیش عیسی هم بیایید – هزار سال بعد هم از ما ممنون و خوشحال خواهید بود!
عیسی آن روح پلید را از آن مردی که در جدریان بود بیرون کرد. عیسی او را نجات داد! بله، عیسی مسیح او را نجات داد!
خیلی ها امروز ناجی را توانا یافته اند،
آنها نتوانستند بر هوای نفس، شهوت و گناه فایق آیند؛
قلوب شکسته شان آنها را تنها و غمگین گذاشت،
بعد عیسی آمد و ساکن شد، خودش، درون آنها.
وقتی عیسی می آید، قدرت وسوسه کننده شکسته می شود؛
وقتی عیسی می آید، اشکها پاک می شوند.
او افسردگی ها را می زداید و زندگی را با شکوهش پر می سازد،
چرا که عیسی با آمدن و ماندنش همه چیز را عوض می کند.
مسیح می تواند شما را از دست شیطان آزاد کند! مسیح می تواند به شما حیات و قوت عطا کند! مسیح می تواند زندگی شما را عوض کند! بگذارید راه آمدن نزد عیسی مسیح را به شما نشان بدهیم! به اینجا برگردید و ما به شما راه را نشان می دهیم! کسی شاید بگوید، "من به ارواح پلید و شیطان اعتقادی ندارم." اشکالی ندارد. زمانی بود که من هم به آنها اعتقادی نداشتم. ولی این مهمترین چیزی نیست که لازم دارید. مهمترین چیز این است که بدانید عیسی شما را دوست دارد و احساس کنید که ما هم شما را دوست داریم! اینجا جایی است که می توانید دوستان صمیمی پیدا کنید. اینجا جایی است که شما را دوست خواهند داشت و پذیرفته می شوید! به مسیح ایمان بیاورید، به پسر یگانه خدا و او با مرگش روی صلیب شما از جزای گناه تا ابد نجات خواهد داد. آمین!
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی می نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را برای ایشان قید بفرمایید، در غیر اینصورت نمی تواند به شما جواب بدهد. اگر این خطابه شما را برکت داد، دکتر هایمرز می خواهد اینرا از طرف شما بشنود، ولی وقتی برای دکتر هایمرز می نویسید به او بگویید که اهل چه کشوری هستید. ایمیل دکتر هایمرز این است (اینجا را کلیک کنید) rlhymersjr@sbcglobal.net می توانید به هر زبانی برای دکتر هایمرز بنویسید، اما اگر می توانید به زبان انگلیسی بنویسید. اگر می خواهید با پست برای او بنویسید، آدرس او چنین است: P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. می توانید با شماره تلفن ۰۴۵۲-۳۵۲ (۸۱۸) با او تماس بگیرید.
( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.
متن دستنویس این خطابه ها از حق چاپ برخوردار نیست. شما می توانید بدون اجازه دکتر هایمرز از آنها استفاده
کنید. اما تمام پیامهای ویدیویی دکتر هایمرز و تمام ویدیوهای دیگر کلیسای ما، از حق چاپ برخوردارند و فقط با
گرفتن اجازه قابل استفاده هستند.
آیات خوانده شده پیش از موعظه توسط آقای آبل پرودام: متی ۳۴-۸:۲۸.
سرود تک نفره پیش از موعظه توسط آقای بنجامین کینکید گریفیث:
“Then Jesus Came” (words by Dr. Oswald J. Smith, 1889-1986;
music by Homer Rodeheaver, 1880-1955)
طرح کلی ارواح پلید در این روزگارDEMONS TODAY دکتر ر. ل. هایمرز "به این ترتیب آنها به طرف دیگر دریا، به سرزمین جدریان رفتند. همین که عیسی قدم به خشکی گذاشت مردی که گرفتار روح پلید بود از مقبرهها بیرون آمده پیش او رفت" (مرقس ۲-۵:۱). I. اول، این مرد جوان به تسخیر روح پلید درآمده بود، افسسیان ۶:۱۲؛ ۲:۲. II. دوم، این مرد جوان تنها بود، لوقا ۸:۲۷؛ مرقس ۵:۵. III. سوم، این مرد جوان از عیسی می ترسید، مرقس ۵:۷. |