هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابهها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.
متن مکتوب این خطابهها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت میکنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا میکنند ولی زود از آن دست میکشند و به وبسایتمان مراجعه میکنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت میکند. متن دستنویس خطابهها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه میشود. این خطابهها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین میتوانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظههای دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور میتوانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی مینویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net میباشد.
نیایش برای احیاءPRAYING FOR REVIVAL دکتر ر. ل. هایمرز خطابه کلیسای باپتیست لس آنجلس |
لطفاً کتاب اعمال رسولان آیه ۱:۸ را باز کنید. از کتاب مقدس مطالعاتی اسکافیلد در صفحه ۱۱۴۸ است. لطفاً بایستید و این متن را بخوانید. اینها سخنان مسیح است که به مسیحیان اولیه گفته شد،
"اما وقتی روحالقدس بر شما نازل شود قدرت خواهید یافت و در اورشلیم و تمام یهودیه و سامره و تا دور افتادهترین نقاط عالم شاهدان من خواهید بود" (اعمال رسولان ۱:۸).
بفرمایید بنشینید.
بعضی از واعظین می گویند که این آیه فقط به نزول روح القدس در روز پنتیکاست اشاره می کند. آنها می گویند که نباید انتظار داشته باشیم روح القدس به شکلی که در آن زمان نازل شد بر ما هم نازل بشود. تعدادی از آنها می ترسند که اگر به آنها گفته بشود که روح القدس امروز هم می تواند نازل بشود، اعضای کلیسایشان پنتیکاستی بشوند. در نتیجه بخاطر ترس از پیوستن به کلیسای پنتیکاستی، کار احساس محکومیت نسبت به گناه و بازگشت را سرکوب و خاموش می کنند. ولی وقتی می گویند که نباید انتظار داشته باشیم روح القدس در زمان ما نازل بشود در اشتباه محض هستند. شش واژه آخر این آیه می گوید که آنها اشتباه می کنند، "و تا دور افتاده ترین نقاط عالم." یک ترجمه جدید اینطور بیان می کند، "و حتی تا دورترین نقطه جهان." چون مسیحیان اولیه به "دور افتاده ترین" یا "دورترین" نقطه دنیا نرفتند، عیسی درباره مسیحیان تمام زمانها صحبت می کرد. او به آنها و به ما گفت، "اما وقتی روحالقدس بر شما نازل شود قدرت خواهید یافت." این مطلب با چیزی که مدتی بعد پطرس در اعمال رسولان ۲:۳۹ گفت به اثبات می رسد. لطفاً این قسمت را باز کنید.
"زیرا این وعده [روح القدس] برای شما و فرزندان شما و برای کسانی است که دور هستند یعنی هر که خداوند، خدای ما او را بخواند" (اعمال رسولان ۲:۳۹).
بنابراین شاگردان به اورشلیم برگشتند و برای دعا به بالاخانه ای رفتند. آنها برای چی دعا کردند؟ آنها برای قوت روح القدس دعا کردند که عیسی وعده داده بود وقتی گفت، "اما وقتی روحالقدس بر شما نازل شود قدرت خواهید یافت" (اعمال رسولان ۱:۸). من کاملاً با جناب یاین مورای هم عقیده هستم. او گفته،
گرچه پنتیکاست عصر نوینی را پایه گزاری کرد، ولی کار مسیح در اعطای روح القدس در آنجا خاتمه پیدا نکرد. و نزول کاملتر روح القدس که مشخصه این عصر و دوره [مسیحیت] است و آغاز آن در روز پنتیکاست بود، اینطور نبود که دایمی و بی انقطاع باشد؛ چون اگر چنین بود، بیشتر طلبیدن روح خدا چه لزومی داشت همانطور که بوضوح به شاگردان نیز دستور داده شد تا اینکار را انجام بدهند؟ این پاسخی بود به درخواست، 'دعا کردن را به ما بیاموز' که عیسی گفت: "پس اگر شما با اینکه گناهکار هستید، میدانید چگونه چیزهای خوب را به فرزندانتان بدهید، چقدر بیشتر پدر آسمانی، روحالقدس را به آنانی که از او تقاضا میکنند، عطا خواهد فرمود" (لوقا ۱۱:۱۳). این وعده هیچ ارتباط مستمری با مسیحیان نخواهد داشت مگر آنکه قرار باشد بیشتر از قبل دریافت شود (Iain H. Murray, Pentecost Today? The Biblical Understanding of Revival, The Banner of Truth Trust, 1998, p. 21).
الکساندر مودی استوارت گفته، "گرچه روح القدس همیشه در کلیسایش حضور دارد، اما اوقاتی هست که روح نزدیکتر می شود و قوت و انرژی بیشتری را به عمل می آورد" (Murray, ibid., p. 22).
ولی ما از احیای بزرگ سال ۱۸۵۹ تجربه کمی را شاهد بوده ایم، در واقع خیلی کم. من به این عقیده رسیده ام که دلیل اصلی آن این حقیقت است که بیشتر اعضای کلیساهای انجیلی دیگر باور نمی کنند که بازگشت ها یک معجزه است. بیشتر اعضای کلیساهای انجیلی امروزه فکر می کنند که بازگشت ها چیزی بیش از تصمیمات انسانی نیستند. آنها فکر می کنند که تنها کار لازم این است که شخص گمشده را متقاعد کنند کلمات به اصطلاح "دعای گناهکار" را تکرار کند. فقط آن کلمات را تکرار کنید و نجات پیدا کنید! جول آستین در انتهای هر خطابه اینرا می گوید. او افراد را مجبور می کند که دعایی را بخوانند. بعد می گوید، "ما معتقدیم که اگر شما این کلمات را گفتید تولد تازه پیدا کردید." می بینید، لازم نیست که روح القدس هیچ معجزه ای انجام بدهد! اگر شما آن کلمات را تکرار کردید، "شما تولد تازه پیدا کردید."
این حرفها یک برگشت دوباره به ارتداد قدیمی پلاجیانیسم است – یعنی آموزه ای که تعلیم می داد بشر قادر است نجات و رستگاری خودش را موجب بشود – در این مورد خاص، با گفتن چند کلمه و عبارت! یا با "جلو آمدن" در مراسم مسیحی – یا با بلند کردن دستانتان! "تمام کسانی که می خواهند نجات پیدا کنند، فقط دستهایتان را بلند کنید." این همان پلاجیانیسم محض است! برگشتی به همان ارتداد قدیمی که تعلیم می داد فرد گمشده می تواند با اعمالی یا گفتن عباراتی در دعا خودش را نجات بدهد. من آنرا "دعای جادویی" می خوانم. واقعاً هم که آن یک "جادو" است تا یک عمل مسیحی. در جادو بعضی کلمات گفته می شود یا اعمالی صورت می گیرد و آن کلمات یا اعمال یک نتیجه ماورای طبیعی تولید می کند. عقاید "جادویی" را در تمام ایده های بشارتی انجیلی نوین در بازگشت ها هم می شود پیدا کرد! برای امتحان کامل این مسئله می توانید کتاب دیوید ملکوم بنت را با عنوان دعای گناهکار: ریشه ها و خطرات آن بخوانید (The Sinner’s Prayer: Its Origins and Dangers, Even Before Publishing, n.d.) و از Amazon.com می توانید تهیه کنید.
هر بازگشت واقعی یک معجزه است. لطفاً کتاب مرقس آیه ۱۰:۲۶ را باز کنید. از کتاب اسکافیلد در صفحه ۱۰۵۹ است.
"آنان بی اندازه تعجب کرده و به یکدیگر میگفتند: پس کی میتواند نجات یابد؟ عیسی به آنان نگاهی کرد و فرمود: برای انسان غیر ممکن است..." (مرقس ۲۷، ۱۰:۲۶).
آنها پرسیدند، "پس کی می تواند نجات یابد؟" عیسی جواب داد، "برای انسان غیر ممکن است." انسان در حالت گناه نمی تواند هیچ کاری انجام بدهد که سبب نجات او بشود یا به او کمک کند تا نجات پیدا کند! ولی بعد عیسی گفت، "اما نه برای خدا: زیرا برای خدا همه چیز امکان دارد." نجات یک شخص معجزه ای است از سوی خداوند! ما شاهد چندین بازگشت هایی در سال جاری بودیم که آخرین آنها دیشب بود. هر بازگشت واقعی یک معجزه است. پال کوک بدرستی عنوان کرده، "خصوصیات احیاء تفاوتی با خصوصیات کارهای عادی روح القدس نمی کند جز در شدت و گستردگی آن" (Fire From Heaven, EP Books, 2009, p. 117).
وقتی کسی بازگشت می کند این یک معجزه از طرف خداست. وقتی افراد زیادی در مدت کوتاه هم بازگشت می کنند یک معجزه از طرف خداست. تنها تفاوت آن "در شدت و گستردگی آن" است. وقتی برای احیاء دعا می کنیم، از روح القدس می خواهیم تا در یک زمان در قلب افراد زیادی کار کند.
روح القدس در عمل بازگشت چکار می کند؟ اول، "وقتی او می آید...در مورد گناه... متقاعد (مجاب) می سازد" (یوحنا ۱۶:۸). پال کوک گفته، "مردم بطور عادی نسبت به گناهشان احساس محکومیت نمی کنند؛ آنها فطرتاً خودشان را توجیه می کنند. یک کار ویژه از طرف روح القدس لازم است. و وقتی که روح کار می کند، گناه نفرت انگیز [وحشتناک، بیزار کننده] می شود، باعث می شود شخص از آن نفرت پیدا کند و ترکش کند." همانطور که دختری گفت، "من از خودم نفرت پیدا کردم." این بهترین تعریف محکومیت از گناه است که در عمرم دیده ام. "من از خودم نفرت پیدا کردم." اگر تا اندازه ای چنین احساس محکومیت نسبت به گناه نداشته باشید، بازگشت واقعی را تجربه نکردید. پس باید از روح القدس بطلبیم تا این احساس محکومیت نسبت به گناه را به کسانی که نجات پیدا نکردند بدهد.
دومین کاری که روح القدس در یک بازگشت انجام می دهد این است که باعث می شود مسیح به آن شخص که تحت احساس محکومیت نسبت به گناه است مکشوف بشود. عیسی گفت، "او مرا جلال خواهد داد زیرا حقایقی را که از من دریافت کرده به شما اعلام خواهد نمود" (یوحنا ۱۶:۱۴). در یک ترجمه جدید آمده، "از آنچه آن من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد." یک شخص گمشده هیچگاه مسیح را شخصاً نخواهد شناخت مگر روح القدس او را به وی بشناساند. ولی اگر به گناه احساس محکومیت نکردید، روح القدس مسیح را در نجات به شما یک شکل واقعی نخواهد داد.
پس وقتی برای روح القدس دعا می کنیم تا در قوت نازل بشود، در کل از خدا می خواهیم روح را بفرستد تا (۱) شخص گمشده را به طبیعت وحشتناک گناه آلودش محکوم کند و (۲) ما باید از روح القدس بخواهیم تا مسیح را به آن شخص آشکار کند تا در واقع او قدرت خون مسیح در پاک کردن گناه را بشناسد. محکومیت نسبت به گناه و پاک شدن با خون مسیح دو عامل مهم در کار روح خدا در یک بازگشت واقعی هستند که در باب شانزدهم انجیل یوحنا نشان داده شده است. برایان ادواردز گفته، "امروزه مسیحیان کمی هستند که می دانند وقتی از آنها خواسته می شود برای احیاء دعا کنند برای چی دعا می کنند" (Brian H. Edwards, Revival, Evangelical Press, 2004 edition, p. 80).
یکی از دلایلی که بیشتر مسیحیان امروزه نمی دانند برای چی دعا کنند این است که لازم نمی دانند افراد گمشده احساس محکومیت نسبت به گناه را تجربه کنند و به "بازگشت با حالت شوریدگی" آنطوری که پدران ما عقیده داشتند، عقیده ندارند. ولی من به شما گفته ام که ما باید از روح القدس بطلبیم تا نازل بشود و افراد گمشده ای که در کلیسایمان حضور بهم می رسانند را به گناهشان محکوم کند. اگر به پشیمان از گناه نرسند نجات پیدا نمی کنند.
و بعد، دلیل دیگری که اعضای کلیساهای انجیلی نمی دانند برای چی دعا کنند این است که بیشتر آنها امروزه به بازگشت "در حالت شوریدگی" مثل پدران ما عقیده ندارند. پدران ما گفتند شخصی که تحت محکومیت است "بیدار" شده، ولی هنوز نجات پیدا نکرده. پدران گفتند که شخص بیدار شده لازم است مسیر دردناک روگرداندن از گناه را طی کند، مثل زنی که برای داشتن فرزند درد زایمان را تحمل می کند. فقط به این طریق است که به عقیده پدران ما آن شخص محکومیت از گناه را بدرستی تجربه می کند (cf. The conversion of “Christian” in Pilgrim’s Progress).
جان ساموئل کیگن کاملاً یک بازگشت شوریده احوال را تجربه کرد. بازگشت او مثل چیزی بود که جان بونیان تجربه کرد نه مثل به اصطلاح نجات اعضای کلیساهای انجیلی معاصر.
قبل از تجربه بازگشتم احساسی مثل مردن داشتم... هیچ آرام و قراری نداشتم... روح القدس خیلی روشن شروع به محکوم کردن من به گناهم کرد، ولی با اراده کامل تمام افکاری که درباره خدا و بازگشت داشتم رد کردم. از فکر کردن درباره آن خودداری می کردم، ولی نمی توانستم از این احساس شکنجه وار دست بردارم. تا صبح یکشنبه ۲۱ ژوئن ۲۰۰۹ من کاملاً از پا در آمده بودم. کاملاً خسته و بی رمق شده بودم. از خودم متنفر شدم، از گناهم و اینکه باعث می شد چنین احساسی داشته باشم بیزار شده بودم.
در حالیکه دکتر هایمرز موعظه می کرد، غرورم نومیدانه سعی می کرد که این احساسات را رد کند، به این حرفها گوش ندهد، ولی همینطور که او موعظه می کرد واقعاً بار تمام گناهم را بر جانم حس کردم. داشتم ثانیه های آخر موعظه را می شمردم که زودتر تمام بشود، ولی شبان همینطور ادامه داد و بار گناهانم بیشتر و بیشتر می شد. دیگر نمی توانستم نمک به زخمهایم بپاشم، باید نجات پیدا می کردم! حتی وقتی دعوت شدیم من مقاومت کردم، ولی دیگر نمی توانستم بیشتر از آن تحمل کنم. می دانستم که بدترین گناهکار ممکنی که می توانستم باشم هستم و خدا حق داشت که من را به جهنم محکوم کند. از سعی و تلاش بیهوده خسته شده بودم، از همه چیز خسته شده بودم. شبان با من مشاوره ای انجام داد و گفت که پیش مسیح بیایم، ولی من نیامدم. حتی با اینکه تمام گناهم من را محکوم می کرد نمی توانستم پیش مسیح بیایم. بدترین لحظات را سپری می کردم چون انگار که نمی توانستم نجات پیدا کنم و می بایست به جهنم بروم. "سعی" می کردم که نجات پیدا کنم، "سعی" می کردم به مسیح اعتماد کنم ولی نمی توانستم خودم را به مسیح بسپارم و این سبب ناامیدی من می شد. می توانستم حس کنم که گناهانم من را به طرف جهنم هول می دهند ولی می توانستم حس کنم که کله شقی من جلوی جاری شدن اشکهایم را می گرفت. من در این کشمکش گیر کرده بودم.
ناگهان عبارات یک خطابه قدیمی که سالها پیش موعظه شده بود به ذهنم خطور کرد: "به مسیح تسلیم شوید! به مسیح تسلیم شوید!" فکر تسلیم شدن به مسیح آنقدر فشار عصبی روی من وارد کرد که برای مدتی که بی نهایت بنظر رسید از اینکار خودداری کردم. عیسی جانش را برای من داده بود. عیسای واقعی بخاطر من روی صلیب رفت وقتی که من دشمن او بودم و خودم را تسلیم او نمی کردم. این افکار من را درهم شکست؛ باید از همه این چیزها می گذشتم. دیگر نمی توانستم به خودم تکیه کنم، باید عیسی را بدست می آوردم! در آن لحظه خودم را تسلیم او کردم و با ایمان به حضور او آمدم. در آن لحظه بنظر رسید که خودم را تسلیم مرگ کردم و بعد مسیح به من حیات بخشید! هیچ عمل یا اراده ذهنی انجام ندادم فقط با قلبم، با آرامش ساده در مسیح بود که او من را نجات داد! او گناهم را با خونش شست! در آن لحظه خاص، دیگر در برابر مسیح مقاومت نکردم. کاملاً روشن بود که تنها کاری که باید می کردم این بود که به او اعتماد کنم؛ می توانم آن لحظه دقیقی را بیاد بیاورم که منیت من متوقف شد و فقط مسیح بود. باید تسلیم می شدم! در آن لحظه هیچ احساس جسمانی یا نور خیره کننده ای وجود نداشت، من هیچ احساسی لازم نداشتم، من مسیح را داشتم! ولی جریان اعتماد به مسیح مثل احساسی بود که انگار گناه من از روح و جانم برداشته شد. من از گناه برگشتم و فقط به عیسی خیره شدم! عیسی من را نجات داد.
چطور عیسی من را محبت کرده بود؟ کسی که پست ترین گناهکار سزاوار بخشایش بودم که در یک کلیسای خوب بزرگ شده و به او پشت کرده بودم! کلمات از بیان تجربه بازگشت من و در بیان محبت من به مسیح قاصراند. مسیح زندگی اش را برای من داد و به این خاطر من تمام وجودم را به او بخشیدم. عیسی تخت سلطنتش را بخاطر من قربانی صلیب کرد حتی با اینکه بر کلیسای او آب دهان انداختم و نجات او را مسخره کردم؛ چطور می توانم محبت و رحمت او را به اندازه کافی اعلام کنم؟ عیسی نفرت و خشم من را گرفت و بجای آن به من محبت داد. او خیلی بیشتر از یک شروع تازه به من هدیه داد – او به من زندگی دوباره بخشید.
من با دکتر مارتین لوید- جونز همعقیده هستم که پولس رسول در دو آیه آخر رومیان ۷ به ما یک مثال از بازگشت واقعی را ارایه می دهد. دکتر لوید- جونز گفته این آیات بیانگر بازگشت خود پولس هستند. من با او موافقم. پولس گفت،
"من چه آدم بدبختی هستم! این بدن، مرا به سوی مرگ میکشاند. کی میتواند مرا از دست آن آزاد سازد؟" (رومیان ۷:۲۴).
این بازگشت است! – وقتی که شخص گناهکار از خودش قطع امید می کند و از قلب گناهکاری که او را برده خودش کرده متنفر می شود. ولی بعد پولس می گوید،
"خدا را به وسیلۀ خداوند ما عیسی مسیح شکر میکنم" (رومیان ۷:۲۵).
این بازگشت است – وقتی که گناهکار زجر کشیده توسط عیسی مسیح خداوند نجات پیدا می کند! اینجاست که برای اولین بار شخص گناهکاری که وادار شده ببیند که برده بدون علاج گناه است، بالاخره به سمت عیسی برمی گردد و با خون او از گناه شسته می شود. یکی از بزرگترین فاجعه های زمان ما این است که بیشتر اعضای کلیساهای انجیلی اجازه نمی دهند کسی این دو مهمترین تجربه را داشته باشند. در همان اولین درد ایجاد شده توسط وجدان و یا حتی قبل از آن، معتقدین به فلسفه تصمیم گیری آنها را مجبور می کنند که کلماتی را بعنوان دعای گناهکار تکرار کنند. معتقدم که این بزرگترین دلیل برای نداشتن یک احیای عظیم در آمریکا از سال ۱۸۵۹ است.
اینها چیزهایی است که اگر می خواهید کلیسای ما احیایی را تجربه کند باید برایشان دعا کنید. اول، از خدا بخواهید تا روحش را برای محکوم کردن افراد گمشده در گناه بفرستد. دوم، از روح خدا بخواهید که عیسی را به آنها آشکار کند و برای بخشایش از طریق مرگ او بر روی صلیب و پاک شدن از گناه با خون گرانبهایش آنها را به سمت او راهنمایی کند!
کشیش برایان ادواردز گفته که دعاهای احیاء روی "بازگشت کرده ها، افراد مضطرب (بیدار شده)، و بیدار نشده" تمرکز دارد (Revival, Evangelical Press, 2004 edition, p 127). چرا دعاهای احیاء روی "بازگشت کرده ها" همانقدر تمرکز دارد که روی "افراد مضطرب" و "بیدار نشده ها"؟ چون بازگشت کرده ها ممکن است که لغزش بخورند. در اولین کلیسای باپتیست چینی، احیاء در میان افراد نجات یافته ای که در قلبشان گناه کرده بودند شروع شد. آنها در ملاء عام با ریختن اشک در برابر همه شروع به اعتراف به گناهانشان کردند. بعضی ها از اعضای کلیسا آزرده و دلگیر شده بودند. بعضی ها اجازه داده بودند که گناهان پنهانی به زندگی شان رخنه کند. برای گناهانشان بهانه داشتند و می گفتند که مهم نبودند. ولی وقتی که روح القدس نازل شد، قلبشان را شکست. فهمیدند که در دعاهایشان سرد و بیروح شده بودند. متوجه شدند که نسبت به دیگران در کلیسا تلخ و عصبانی شده بودند. آنها از انجام کاری که می دانستند خدا می خواهد انجام بدهند سر باز می زدند.
شاید یک شخص مسیحی در کلیسای ما باشد که از اطاعت خدا در انجام کاری سرپیچی می کند. این می تواند مانعی برای نزول احیاء بشود! وقتی در سال ۱۹۷۰ احیاء در دانشگاه آزبری در شهر ویلمور ایالت کنتاکی نازل شد، صدها شاگرد بازگشت کرده احساس کردند که باید... در ملاء عام اعتراف کنند. آنها ساعتها در صف ایستادند تا به میکروفون داخل کلیسا برسند و بتوانند... به [نافرمانی] شان اعتراف کنند و طلب دعا کنند.
کسی که داشت آن جلسه را در دانشگاه آزبری رهبری می کرد اصلاً موعظه نکرد. در عوض، بطور خلاصه شهادت خودش را ارایه داد و بعد دعوت کرد از شاگردان تا درباره تجربیات مسیحی شان صحبت کنند. هیچ چیز غیر عادی در آن جلسه وجود نداشت. یک شاگرد به دعوت او پاسخ داد. بعد یکی دیگر. و نفر بعد. او می گوید، "بعد شروع کردن به آمدن به سمت محراب." "یکدفعه شروع شد." بتدریج و بطور توجیه ناپذیری دانشجویان و اعضای هیات علمی شروع کردند به دعا و استغاثه، گریه و سرود خواندن. آنها دنبال کسانی می گشتند که از دستشان آزرده شده بودند تا از آنها بخشش بطلبند. مراسم این دعاخانه هشت روز ادامه پیدا کرد [۲۴ ساعت در روز].
این دقیقاً اتفاقی است که در اولین کلیسای باپتیست چینی هم رخ داد، تقریباً همزمان با وقتی که احیاء در آزبری نازل شد. این رویداد در حالیکه جوانهای چینی اعتراف می کردند و دعا می خواندند ساعتها طول کشید. اعتراف در ملاء عام در سال ۱۹۱۰ در احیای کشور کره هم مرسوم بود. امروزه اعتراف در ملاء عام توسط مسیحیان با اشک ریختن در چین در احیای بزرگی که آنجا در حال جریان است رایج است. ایوان رابرتس فریاد می زد و می گفت، "خداوندا، مرا مطیع کن،" در حالیکه خودش را تسلیم خدا می کرد و در احیای ولز در سال ۱۹۰۵ تبدیل به یک رهبر روحانی شد. شما چطور؟ آیا از خدا می طلبید که شما را مطیع کند؟ سرود "مرا جستجو کن، ای خداوند" را بخوانیم.
"خداوندا مرا جستجو کن و قلبم را بشناس:
مرا امتحان کن و افکارم را بشناس:
و با قلبم آشنا شو؛
مرا امتحان کن و افکارم را بشناس:
و ببین اگر شرارتی در من باشد،
و مرا به ابدیت رهنمون ساز."
(مزامیر ۲۴ ،۱۳۹:۲۳).
روح خدای زنده، دعا می کنیم که نازل شوی.
روح خدای زنده، دعا می کنیم که نازل شوی.
ذوبم کن، شکلم ده، مرا بشکن، مطیعم ساز.
روح خدای زنده، دعا می کنیم که نازل شوی.
این اتفاق می تواند در کلیسای ما بیافتد اگر خدا روحش را در احیاء نازل کند. "خداوندا مرا جستجو کن." به آرامی این سرود را بخوانید.
"خداوندا مرا جستجو کن و قلبم را بشناس:
مرا امتحان کن و افکارم را بشناس:
و با قلبم آشنا شو؛
مرا امتحان کن و افکارم را بشناس:
و ببین اگر شرارتی در من باشد،
و مرا به ابدیت رهنمون ساز."
(مزامیر ۲۴ ،۱۳۹:۲۳).
آمین.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی می نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را برای ایشان قید بفرمایید، در غیر اینصورت نمی تواند به شما جواب بدهد. اگر این خطابه شما را برکت داد، دکتر هایمرز می خواهد اینرا از طرف شما بشنود، ولی وقتی برای دکتر هایمرز می نویسید به او بگویید که اهل چه کشوری هستید. ایمیل دکتر هایمرز این است (اینجا را کلیک کنید) rlhymersjr@sbcglobal.net می توانید به هر زبانی برای دکتر هایمرز بنویسید، اما اگر می توانید به زبان انگلیسی بنویسید. اگر می خواهید با پست برای او بنویسید، آدرس او چنین است: P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. می توانید با شماره تلفن ۰۴۵۲-۳۵۲ (۸۱۸) با او تماس بگیرید.
( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.
متن دستنویس این خطابه ها از حق چاپ برخوردار نیست. شما می توانید بدون اجازه دکتر هایمرز از آنها استفاده
کنید. اما تمام پیامهای ویدیویی دکتر هایمرز و تمام ویدیوهای دیگر کلیسای ما، از حق چاپ برخوردارند و فقط با
گرفتن اجازه قابل استفاده هستند.