هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابهها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.
متن مکتوب این خطابهها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت میکنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا میکنند ولی زود از آن دست میکشند و به وبسایتمان مراجعه میکنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت میکند. متن دستنویس خطابهها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه میشود. این خطابهها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین میتوانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظههای دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور میتوانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی مینویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net میباشد.
درسهای زندگی برگرفته از ابراهیم و اسحق(خطابه #۸۵ در باب کتاب پیدایش) دکتر ر. ل. هایمرز خطابه کلیسای باپتیست لس آنجلس "سپس عیسی به آنان فرمود: شما چقدر دیر فهم و در قبول کردن گفتههای انبیا کند ذهن هستید. آن وقت از تورات موسی و نوشتههای انبیا شروع کرد و در هر قسمت از کتاب مقدّس آیاتی را که درباره خودش بود برای آنان بیان فرمود" (لوقا ۲۷ ،۲۴:۲۵) |
مسیح به شاگردانش گفت که موسی و تمام انبیاء درباره او صحبت کردند. عهد عتیق تصاویر متعددی از مسیح را به نمایش می گذارد. آنها در واقع تصاویر کلامی از عیسی و از خدا هستند. بزرگترین موعظه در طول تاریخ در زمان کتاب اعمال رسولان روی داد – یعنی قبل از اینکه عهد جدید نوشته شود. موعظه آنها چه بود؟ آنها از عهد عتیق درباره خدا و مسیح موعظه کردند! برخی از عظیمترین خطابه هایی که من شنیده ام از عهد عتیق بوده اند. دکتر تیموتی لین که مدت زیادی شبان من بود یک شخص فرهیخته در امور عهد عتیق بود. بعد از پنجاه سال من هنوز می توانم خطابه هایش درباره ارمیاء ۱:۱۰، دانیال ۲۱ ، ۲۰ ،۱۰:۱۳، ملاکی ۴:۶ و پیدایش ۳:۲۱ را بخاطر بیاورم. یکی از بزرگترین خطابه هایی که من شنیده ام خطابه "روزی برای پرداخت" دکتر ر. ج. لی بود – در باب داوری آحاب و ایزابل – که از کتاب عهد عتیق اول پادشاهان موعظه شد. و هرگز فراموش نخواهم کرد که یک سری خطابه های دکتر م. ر. داهان را درباره حزقیال ۳۷ تا ۳۹ را موعظه می کرد شخصاً شنیده ام. همچنین بخش هایی ضبط شده از دکتر و. آ. کریسول در خطابه پنج ساعته او با عنوان "نوار قرمز سرتاسر کتاب مقدس" که در شب سال نوی ۱۹۶۱ در اولین کلیسای باپتیست دالاس تگزاس موعظه کرد را شنیدم. هر زمانی که پنج ساعت وقت داشتید، می توانید نوار آن خطابه را از www.wacriswell.org بشنوید. بیش از نیمی از آن خطابه پرقدرت در واقع شرح مفصلی است از تمام عهد عتیق! همچنین به مدت ده سال تقریباً هر روز به صحبت های دکتر ج. ورنان مک گی که تمام عهد عتیق را در رادیو تدریس می کرد گوش کردم. از این مردان خدا آموختم که عهد عتیق را دوست داشته باشم و به آن اعتماد کنم. و یاد گرفتم که عیسی مسیح تقریباً در هر صفحه از عهد عتیق پیشگویی می شود. بعضی وقتها او را با کلمات مخصوصی پیشگویی می کنند، مثل "اینک، باکره حامله شده، پسری خواهد زایید و نام او را عمّانوئیل خواهد خواند" (اشعیاء ۷:۱۴). در موارد دیگر از او با تصاویر یا نماد ها صحبت به میان می آید. همانطور که امروز صبح دیدیم، یک نماد می تواند یک شخص، مکان یا چیزی در عهد عتیق باشد که شخص، مکان یا چیزی در عهد جدید را به تصویر می کشد.
فصل ۲۲ از کتاب پیدایش در نمادهایی از خدای پدر، و مسیح پسر بسیار غنی است. می خواهم که آن قسمت از کتاب مقدستان را باز کنید. از کتاب اسکافیلد در صفحه ۳۲ و ۳۳ است. لطفاً آن قسمت از کتاب را تا آخر این خطابه باز نگه دارید.
پیدایش ۲۲ یکی از والاترین متون مسیح شناسی در عهد عتیق است. در مزمور ۲۲ و اشعیاء ۵۳ درباره نبوت رنج مسیح بخاطر گناهانمان گفته شده. ولی در پیدایش ۲۲ بوضوح می بینیم که عیسی مسیح یک قربانی جایگزین شده است. و همچنین یک تصویری از خدای پدر و انسان در گناه را به ما ارایه می دهد. من بارها این فصل پر ارزش را خواندم و فکر می کنم که می توانیم با اطمینان بگوییم که آن فصل
ابراهیم را بعنوان نمادی از مسیحیان حقیقی به تصویر می کشد،
ابراهیم را بعنوان نمادی از خدای پدر ترسیم می کند.
و همچنین
پسرش اسحق را هم بعنوان نمادی از مسیح به تصویر می کشد،
و هم اسحق را بعنوان نمادی از یک گناهکار گمشده ترسیم می کند.
در اینجا به آن تصاویر و نمادها اشاره می کنم.
I. اول، این متن آزمایش مسیحیان را به تصویر می کشد.
به پیدایش ۲ ،۲۲:۱ نگاه کنید،
"مدّتی بعد خدا ابراهیم را امتحان کرد و به او فرمود: ابراهیم، ابراهیم جواب داد: بله ای خداوند. خدا فرمود: پسر عزیزت اسحاق را که خیلی دوست میداری، بردار و به سرزمین موریا برو. آنجا او را بر روی کوهی که به تو نشان خواهم داد برای من قربانی کن" (پیدایش ۲ ،۲۲:۱).
واژه ای که ترجمه شده "امتحان" خیلی سنگین و قوی است. در انجیل ترجمه جدید بصورت "آزموده" ترجمه شده. دکتر رایری گفته، "خدا کسی را بوسیله ابلیس امتحان نمی کند (یعقوب ۱:۱۳)، ولی... او ما را مثل مورد ابراهیم امتحان می کند، می آزماید و یا ثابت می کند" (Ryrie Study Bible; note on Genesis 22:1). یادم می آید که سالها پیش دقیقاً بخاطر دادن ترجمه نسخه جدید کتاب مقدس و دقیقاً توضیح دکتر رایری شدیداً مورد توبیخ قرار گرفتم. ولی آن موقع حق با من بود و امشب نیز حق با من است، یعنی پنجاه سال بعد از آن. یعقوب ۱:۱۳ به ما می گوید که خدا ما را امتحان نمی کند که گناه کنیم. بلکه پیدایش ۲۲:۱ به ما نشان می دهد که خدا ما را در زندگی مسیحی مان امتحان می کند. در اینجا ابراهیم نمادی است از یک مسیحی که آزموده می شود و نمادی از همه ما که مورد آزمایش قرار می گیریم.
یادداشت کتاب اسکافیلد به درستی عنوان می کند، "تجربه روحانی ابراهیم با چهار بحران بزرگ علامت گذاری می شود که هر کدام شامل دل کندن و از دست دادن یکی از عزیزترین چیزهاست." این چهار بحران عبارت بودند از،
1. ابراهیم می بایست سرزمین و خویشانش را ترک می کرد (پیدایش ۱۲:۱). من به این نتیجه رسیده ام که ابراهیم اگر در این مورد از خدا اطاعت نکرده بود هرگز نجات پیدا نمی کرد. بسیاری از بزرگمردان (بخصوص جوانان) هرگز نجات را تجربه نمی کنند چون از دوستان دنیوی شان دست نمی کشند. با این دوستان می مانند – و هیچوقت نجات پیدا نمی کنند.
2. ابراهیم از خواهرزاده اش لوط، که خیلی به او نزدیک بود، و احتمالاً وارث او هم بود باید جدا می شد، پیدایش ۸-۱۳:۱.
3. ابراهیم باید از برنامه هایی که برای پسر دیگرش یعنی اسماعیل در نظر داشت، صرف نظر می کرد، پیدایش ۱۸ ، ۱۷:۱۷.
4. ابراهیم باید پسری را که از صمیم قلب دوست می داشت از دست می داد، پیدایش ۲-۲۲:۱.
"خدا فرمود: «پسر عزیزت اسحاق را که خیلی دوست میداری، بردار و به سرزمین موریا برو. آنجا او را بر روی کوهی که به تو نشان خواهم داد برای من قربانی کن" (پیدایش ۲۲:۲).
از اسحق دست بکش! از اسحق دست بکش! از اسحق دست بکش! چرا، ابراهیم تمام عمرش برای این پسر صبر کرده بود! و حالا خدا از او می خواست که او را بعنوان قربانی سوختنی تقدیم کند! به این می گویند امتحان کردن! خدا از شما می پرسد، "بخاطر من از چه چیزی حاضری دست بکشی؟"
زمانی می خواستم که میسیونر خارجی بشوم. و بعد خدا آنرا از من گرفت. کلیسایی بنا کردم که ظرفیت ۱۰۰۰ نفر را داشت و خدا آنرا از من گرفت.
اگرچه راه مستقیم و باریک بنظر می رسد،
هر آنچه به آن دست یافتم از بین رفت؛
جاه طلبی ها، برنامه ها و آرزوهایم،
همچو خاکستر در زیر پایم مفروش شد.
(“I Will Praise Him” by Mrs. Margaret J. Harris, 1865-1919).
آیا هر آنچه داری بر قربانگاه نهادی؟
آیا روح القدس قلبت را در اختیار گرفت؟
تو فقط می توانی برکت و آرامش و سلامتی داشته باشی،
اگر بدن و روحت را تسلیمش کنی.
(“Is Your All on the Altar?” by Elisha A. Hoffman, 1839-1929).
تمام مسیحیان بزرگ تاریخ می بایست از برنامه ها و امیدهایشان دست می کشیدند. همه آنها می بایست قربانی هایی می دادند تا خدا را خشنود کنند.
یوحنا کریسوستوم توسط ملکه یودوکسیا تبعید شد.
مارتین لوتر توسط کلیسای کاتولیک بیرون رانده شد.
ریچارد باکستر در برج لندن محبوس شد.
جان بونیان به مدت دوازده سال به زندان فرستاده شد.
جان وسلی از کلیسای انگلیکن رانده شد.
جورج وایت فیلد از سوی هر کلیسایی در لندن اخراج شد.
جاناتان ادواردز از سوی کلیسای خودش برکنار شد.
اسپارژن توسط اتحادیه کلیساهای باپتیست سانسور شد.
ج. گرشام ماچن از سوی کلیسای پرسبیترین خلع لباس شد.
جان ر. رایس توسط باپتیست های جنوب منع شد.
جیم الیوت توسط سرخپوستان آوکا به قتل رسید.
ریچارد وورمبراند برای ۱۴ سال حبس کشید.
پولس رسول مضروب و سنگسار شد، زندانی شد،
و سرش از بدن جدا شد.
هر کدام از رسولان به غیر از یوحنا اعدام شدند. آنها به طرق وحشتناکی مردند ولی مسیح را تکذیب نکردند. مسیحیان اولیه را به میادینی می انداختند که توسط شیرها و حیوانات وحشی در برابر جمعیت انبوه کافران هیاهو کننده تکه و پاره می شدند. نازی ها درست چند روز پیش از آنکه متحدین آلمان را آزاد کنند، دیتریش بونهوفر را با سیم پیانو از گردن آویختند. دکتر مارتین لوید- جونز مورد انتقاد قرار گرفت و مطرود اعلام شد چون از جهاد "تصمیم گرایی" بیلی گراهام حمایت نکرد. دکتر هارولد لیندسل بخاطر نوشتن "نبرد برای کتاب مقدس" که در آن لیبرالیسم مدارس الهیاتی را برملا می کرد مورد حمله قرار گرفت و مطرود اعلام شد. دکتر بیل پاول بخاطر افشا کردن حملات به کتاب مقدس در مدارس الهیات باپتیست جنوب در تنهایی در تبعید جان سپرد. در حال حاضر مسیحیان در گروههای هزارتایی توسط مسلمانان معاصر سر بریده می شوند.
ابراهیم صد سال منتظر ماند تا خدا پسری بنام اسحق را به او داد. بعد خدا او را امتحان کرد و گفت که پسر دلبندش را بکشد و بعنوان قربانی سوختنی بر بالای کوه موریا تقدیم نماید. هر مسیحی پاک سیرت یک چیز عزیزی را از دست می دهد وگرنه در امتحانی که برای او گذاشته شده قبول نمی شود. هر مسیحی نیک سرشت می داند که منظور خانم هریس وقتی این عبارات را می نوشت چه بود،
اگرچه راه مستقیم و باریک بنظر می رسد،
هر آنچه به آن دست یافتم از بین رفت؛
جاه طلبی ها، برنامه ها و آرزوهایم،
همچو خاکستر در زیر پایم مفروش شد.
همه می دانند که منظور جناب هوفمن چه بود وقتی آن سوال بانفوذ را پرسید،
آیا هر آنچه داری بر قربانگاه نهادی؟
آیا روح القدس قلبت را در اختیار دارد؟
تو فقط می توانی برکت و آرامش و سلامتی داشته باشی،
اگر بدن و روحت را تسلیمش کنی.
II. دوم، ابراهیم خدای پدر را به تصویر می کشد.
ابراهیم گرچه نه بعنوان یک نماد ولی یقیناً خدای پدر را به تصویر می کشد که پسر یگانه اش را می فرستد تا بر روی صلیب رنج کشیده و بمیرد. به یقین پیدایش ۲۲:۲ تصویری از قلب خدای پدر به ما ارایه می دهد. او پسرش را که خیلی دوست دارد به کوه جلجتا می برد که در راستای کوه موریاست و او را آنجا تقدیم می کند تا جزای گناهان انسان را بپردازد.
به پیدایش ۲۲:۹ به نیمه دوم آن نگاه کنید. ابراهیم "پسر خود را بست و او را روی قربانگاه، روی هیزمها قرار داد." یادداشت کتاب اسکافیلد در انتهای صفحه می گوید، "ابراهیم، آن نماد پدر، 'که پسر خود را دریغ نداشت بلکه او را در راه همۀ ما تسلیم کرد' [رومیان ۸:۳۲]." یوحنا ۳:۱۶ را به اندازه کافی شنیدیم که دیگر لازم نباشد راجع به آن فکر کنیم؟
"زیرا خدا جهان را آنقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد..." (یوحنا ۳:۱۶).
به یوحنا ۳:۱۶ همینطور که به پیدایش ۲۲:۲ نگاه می کنید فکر کنید،
"پسر عزیزت... را که خیلی دوست میداری، بردار... و برای من قربانی کن" (پیدایش ۲۲:۲).
دکتر ج. ورنان مک گی گفت، "در سه ساعت آخر، آن صلیب به مذبحی تبدیل شد که بره خدا که گناه جهان را برمی دارد بر روی آن تقدیم گشت. این معامله بین پدر و پسر بر روی صلیب انجام گرفت... در اینجا هم همان تصویر را می بینید: فقط ابراهیم و اسحق را می بینید" (Thru the Bible, vol. 1, p. 91).
دکتر م. ر. دیهان گفت، "آنچه میان [خدای] پدر و پسرش عیسی مسیح در طول آن چند ساعت آخر درد و رنج اتفاق افتاد، ما هرگز نخواهیم توانست درک کنیم. معامله ای بود میان پدر و پسر. هیچ چشم انسانی نمی بایست آن صحنه را می نگریست [زیرا که تاریکی زمین را پوشانده بود]... وقتی که آخرین بحران فرا رسید و قربانی آخر انجام شد، خدا [تاریکی فرستاد]... تا اینکه اوج داستان در فریاد دردناک آخر [عیسی از روی صلیب] فرا رسید، 'ایلی، ایلی، چرا مرا ترک کردی؟'" (M. R. DeHann, M.D., Portraits of Christ in Genesis, Zondervan Publishing House, 1966, p. 137).
یقیناً با نزدیک شدن مرگ اسحق قلب ابراهیم شکسته می شد. و به یقین قلب خداوند نیز وقتی رویش را برگرداند و اجازه داد که پسرش عیسی در تاریکی او را صدا بزند شکسته شد، "زیرا خدا جهان را آنقدر محبت نمود که پسر یگانه خویش را داد" – تا شما و من را از جهنم نجات بدهد. مطمئناً خدا صدای فریاد پسرش را که از روی صلیب او را صدا می زد "خدای من، خدای من، چرا مرا ترک کردی؟" می شنید. یقیناً اشکهای خدای پدر نیز در حالیکه رویش را برمی گرداند جاری شد وقتی عیسی گناهان ما را بر روی صلیب بر خود گرفت!
III. سوم، اسحق تصویری از عیسی را ترسیم می کند.
یادداشت کتاب اسکافیلد می گوید، "اسحق، نماد مسیح، 'مطیع تا به آخر' (فیلیپیان ۸-۲:۵).
"چون او به شکل انسان در میان ما ظاهر گشت، خود را پستتر ساخت و از روی اطاعت حاضر شد مرگ حتّی مرگ بر روی صلیب را بپذیرد" (فیلیپیان ۲:۸).
حالا به آیه ۶ نگاه کنید،
"ابراهیم هیزمها را بر دوش اسحاق گذاشت... برای گذراندن قربانی با هم به راه افتادند" (پیدایش ۲۲:۶).
این آیه مسیح را به تصویر می کشد که صلیبش را به دوش می کشد،
"عیسی در حالی که صلیب خود را میبرد به جایی که به «محله کاسه سر» و به عبری به جلجتا موسوم است رفت. در آنجا او را به صلیب میخکوب کردند" (یوحنا ۱۸ ،۱۹:۱۷).
حالا به آیه ۷ و ۸ نگاه کنید،
"اسحاق گفت: «پدر»، ابراهیم جواب داد: «بله پسرم؟» اسحاق پرسید: «می بینم که تو آتش و هیزم داری، پس برّه برای قربانی کجاست؟ »ابراهیم جواب داد: «خدا خودش آن را آماده میکند.» هر دوی آنها با هم رفتند" (پیدایش ۸ ،۲۲:۷).
اسحق می گوید، "می بینم که تو آتش و هیزم داری، پس بره برای قربانی کجاست؟" ابراهیم می گوید، "پسرم، خدا خودش آن را آماده می کند." حالا به آیه ۹ نگاه کنید،
"وقتی آنها به جایی رسیدند که خداوند فرموده بود، ابراهیم یک قربانگاه درست کرد و هیزمها را روی آن گذاشت. پسر خود را بست و او را روی قربانگاه، روی هیزمها قرار داد" (پیدایش ۲۲:۹).
این آیه نیز عیسی را به تصویر می کشد همانطور که اشعیاء به ما می گوید،
"مانند برهای که به کشتارگاه میبرند، و مانند گوسفندی که در حال پشم چینی ساکت است، او دهان خود را نگشود" (اشعیاء ۵۳:۷).
دکتر مک گی اشاره کرده که اسحق حدود ۳۳ سال سن داشت. او این رقم را با مطالعه دقیق کل ماجرا در سفر پیدایش محاسبه کرده. اسحق مطیعانه اجازه داد که پدرش دست و پای او را ببندد و او را بر روی هیزمها قرار دهد. حالا به آیه ۱۰ نگاه کنید،
"و ابراهیم، دست خود را دراز کرده، کارد را گرفت تا پسر خویش را ذبح نماید" (پیدایش ۲۲:۱۰).
اگر چه ابراهیم نمی دانست چکار می کند، خیلی پیش از آن فهمیده بود که از آنچه خدا به او می گوید انجام بدهد اطاعت کند. و با انجام اینکار، او در امتحان قبول شد. به آیه ۱۲ نگاه کنید،
"گفت: «دست خود را بر پسر دراز مکن، و بدو هیچ مکن، زیرا که الآن دانستم که تو از خدا میترسی، چونکه پسر یگانة خود را از من دریغ نداشتی" (پیدایش ۲۲:۱۲).
دکتر مک گی گفته، "خدا ابراهیم را امتحان کرد. من اعتقاد دارم که هر کس که خدا او را صدا می زند... هر کس که خدا ازاو استفاده می کند مورد آزمایش قرار می گیرد... تا ایمان ما تقویت بشود، تا ما را تثبیت کند و تا ما را آماده خدمت برای او بکند" (ibid., note on Genesis 22:12). دوباره به سرود خانم هریس گوش کنید،
اگرچه راه مستقیم و باریک بنظر می رسد،
هر آنچه به آن دست یافتم از بین رفت؛
جاه طلبی ها، برنامه ها و آرزوهایم،
همچو خاکستر در زیر پایم مفروش شد.
ولی او ادامه می دهد،
بعد آتش خداوند بر روی مذبح
قلب من شعله ور شد؛
هرگز از ستایش او دست نخواهم کشید،
جلال، جلال بر نام او!
او را تسبیح خواهم خواند! او را تسبیح خواهم خواند!
تسبیح بخوانید بره ای که برای گناهکاران فدا شد؛
او را جلال دهید ای تمامی مردمان،
که خونش هر لکه ای را می تواند پاک کند.
فکر می کنم که این شهادت آن خانم است. هر آنچه به او تعلق داشت از بین رفت. جاه طلبی ها، برنامه ها و آرزوهایش را در خاکستر زیر پایش مفروش شد. "بعد" – اینجا جالب می شود! "آتش خداوند بر مذبح قلب من شعله ور شد؛ هرگز از ستایش او دست نخواهم کشید! جلال، جلال بر نام او!" همانطور که جناب هوفمن عنوان کرده، "شما تنها در صورتی می توانید برکت یافته و آرامش خیالی داشته باشید که جسم و روح خود را تسلیم او نمایید."
حالا به ایماندارانی فکر کنید که کلیسای ما را از فروپاشی مالی نجات دادند. هر کدام از آنها باید در امتحانی که خداوند برای آنها منظور کرده بود قبول می شدند. در آن هنگامه شکاف کلیسا بسیاری گریختند. ولی ایمانداران باقی ماندند با وجودیکه ماندن و قبول شدن در امتحان به قیمت گرانی برای آنها تمام شد. یادم می آید که برای خانم سالازار چه خرجی داشت. یادم می آید برای جناب پرودام چقدر خرج برداشت. همینطور برای همسرم، دکتر چن، دکتر کیگن، خانم کیگن، خانم بیبات و دیگران چه هزینه ای در بر داشت. آنها می توانستند بگویند، "هر چه به آن رسیدم از بین رفت، جاه طلبی ها، برنامه ها و آرزوهایم در خاکستر زیر پایم مفروش شد." این اتفاق برای پدرمان ابراهیم افتاد وقتی که کاردش را بلند کرد تا پسری که بیشتر از جانش دوست می داشت ذبح کند! تمام جاه طلبی ها و برنامه ها و آرزوهایش در خاکستر زیر پایش نهاده شد! به این ترتیب است که او و دیگران در امتحان قبول شدند. تعجب می کنید که چطور خانم سالازار چنین قدیسی است؟ تمام جاه طلبی ها، برنامه ها و آرزوهایش را در خاکستر زیر پایش گذاشت!
شما فقط با خواندن کلام خدا به یک مسیحی مقتدر تبدیل نمی شوید. شما با قربانی کردن جاه طلبی ها، برنامه ها و آرزوهایتان برای خدا به یک مسیحی قوی بدل می شوید! شما به روش ابراهیم یک مسیحی خوب می شوید! راه دیگری وجود ندارد! لطفاً بایستید و سرود شماره ۴ "من صلیبم را برداشته ام" بخوانید،
عیسی، من صلیبم را برداشته ام، تا همه چیز را رها کرده و تو را پیروی کنم؛
متروک، از او روی برگردانده، واگذاشته، با اینحال همه چیز من از او؛
هر نوع جاه طلبی دل به آن باخته از بین رفته، هر آنچه جوییدم و امید بستم و شناختم؛
ولی چه غنی است وضعیتم، خداوند و آسمان هنوز از آن من است!
بگذار این جهان مرا گذاشته و ترک نماید، نجات دهنده ام را نیز وا گذاشتند؛
قلوب انسان ها و نگاههایشان مرا فریب می دهند؛ ولی تو همچو انسان بی وفا نیستی؛
و با اینکه تو بر من تبسم می کنی، ای خداوند خرد، محبت و قدرت،
دشمنان متنفر و دوستان از من روی گردان؛ رخسار خود را بنما تا همه جا درخشان شود.
آدمی شاید مرا رنجانده و بیازارد، ولی اینکار مرا بسوی آغوش تو می راند؛
زندگی با آزمایشات شاید مرا سخت آید؛ آسمان آرامشی شیرین تر در پی دارد.
آزردن من مایه غمخواری نیست، حینی که محبت تو مرا باقی مانده؛
مرا شیفته ساختن در آن خوشی نیست، اگر با آن خوشی با تو همراه نباشد.
شتاب کن از فیض به جلال، با ایمان مسلح گشته و با دعا پر کشیده؛
روز جاودانی آسمان در مقابل توست، دست خود خداوند تو را به آنجا هدایت خواهد کرد.
بزودی ماموریت دنیوی ات به آخر می رسد، ایام زیارت تو به سرعت خواهد گذشت،
امید باید به ثمره شادی بدل شود، ایمان به بینش و دعا به ستایش.
(“Jesus, I My Cross Have Taken” by Henry F. Lyte, 1793-1847).
لطفاً بنشینید.
من اصلاً خطابه را به این شکل برنامه ریزی نکرده بودم! قبل از اینکه شروع به نوشتن خطابه کنم یک خلاصه فهرست وار قشنگ نوشته بودم. اینکار تمام وقت جمعه من را گرفت. در آخر کار هم خلاصه نوشته ام اینطور شد "از بین رفته و همچون خاکستر زیر پایم مفروش شده!" ولی بگذاریم همینطور که هست بماند! فکر می کنم پیام ابراهیم و اسحق را می رساند حتی بهتر از آن خلاصه خطابه قشنگ خودم!
دکتر دیهان گفته، "در اینجا معانی نمادین تغییر کرده و نمونه ای است از نماد دوگانه. اسحق می تواند فقط نماد مسیح باشد و نه پدر، چرا که اسحق خود [گناهکاری بود که] به جایگزینی نیاز داشت که بجای او کشته بشود. پس این شخصیت از اسحاق بعنوان تصویری از مسیح عوض می شود به یک قوچ بعنوان جایگزینی برای اسحاق" (ibid., p. 141). حالا به آیه ۱۳ نگاه کنید،
"آنگاه، ابراهیم، چشمان خود را بلند کرده، دید که اینک قوچی، در عقب وی، در بیشهای، به شاخهایش گرفتار شده. پس ابراهیم رفت و قوچ را گرفته، آن را در عوض پسر خود، برای قربانی سوختنی گذرانید" (پیدایش ۲۲:۱۳).
به این عبارت توجه کنید، "در عوض [یا بجای] پسر خود." این تصویر مرگ جایزگزین شونده مسیح بجای گناهکاران است. قوچی که بجای اسحق قربانی شد تصویر کاملی است از عیسی که بجای شما قربانی شد تا برای گناهان شما بر روی صلیب جریمه بپردازد، یعنی عیسایی "که خود گناهان ما را در بدن خویش بر دار [صلیب] متحمل شد،" اول پطرس ۲:۲۴.
من از شما می خواهم به عیسی اعتماد کنید. لحظه ای که به او اعتماد کنید، مرگ او بر روی صلیب جریمه کامل گناهان شما را می پردازد. و خونی که او بر صلیب ریخت شما را از هر گناهی پاک می کند – یعنی در همان لحظه ای که با تمام قلب خود به او اعتماد کنید. فقط به او اعتماد کنید. فقط به او اعتماد کنید. تنها به او اعتماد کنید. او شما را نجات خواهد داد. او شما را نجات خواهد داد. او شما را نجات خواهد داد. آمین.
اگر این خطابه شما را برکت داد، دکتر هایمرز می خواهد اینرا از طرف شما بشنود. وقتی برای دکتر هایمرز می نویسید باید به او بگویید که اهل چه کشوری هستید وگرنه او نمی تواند جواب ایمیلتان را بدهد. اگر این خطابه شما را برکت داد، لطفا به دکتر هایمرز ایمیل بفرستید و اینرا به او بگویید. لطفا اینرا هم بگویید که از چه کشوری برای او می نویسید – ایمیل دکتر هایمرز این است (اینجا را کلیک کنید) rlhymersjr@sbcglobal.net. می توانید به هر زبانی برای دکتر هایمرز بنویسید، اما اگر می توانید به زبان انگلیسی بنویسید. اگر می خواهید با پست برای او بنویسید، آدرس او چنین است: P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. می توانید به او به شماره ۰۴۵۲-۳۵۲ (۸۱۸) تلفن کنید.
( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.
You may email Dr. Hymers in English at rlhymersjr@sbcglobal.net – or you may
write to him at P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. Phone him at (818)352-0452.
آیات خوانده شده پیش از موعظه توسط آقای آبل پرودام: پیدایش ۱۴-۲۲:۱.
سرود تک نفره پیش از موعظه توسط آقای بنجامین کینکید گریفیت:
“Is Your All on the Altar?” (by Elisha A. Hoffman, 1839-1929)
طرح کلی درس زندگی برگرفته از ابراهیم و اسحق (خطابه #۸۵ در باب کتاب پیدایش) دکتر ر. ل. هایمرز "سپس عیسی به آنان فرمود: شما چقدر دیر فهم و در قبول کردن گفتههای انبیا کند ذهن هستید. آن وقت از تورات موسی و نوشتههای انبیا شروع کرد و در هر قسمت از کتاب مقدّس آیاتی را که درباره خودش بود برای آنان بیان فرمود" (لوقا ۲۷ ،۲۴:۲۵) (اشعیاء ۷:۱۴) I. اول، این متن آزمایش مسیحیان را به تصویر می کشد، پیدایش ۲ ،۲۲:۱؛ II. دوم، ابراهیم خدای پدر را به تصویر می کشد، پیدایش ۲۲:۹؛ رومیان ۸:۳۲؛ III. سوم، اسحق تصویری از عیسی را ترسیم می کند، فیلیپیان ۲:۸؛ |