هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابهها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.
متن مکتوب این خطابهها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت میکنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا میکنند ولی زود از آن دست میکشند و به وبسایتمان مراجعه میکنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت میکند. متن دستنویس خطابهها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه میشود. این خطابهها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین میتوانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظههای دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور میتوانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی مینویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net میباشد.
مَثَل کارندهTHE PARABLE OF THE SOWER دکتر ر. ل. هایمرز خطابه کلیسای باپتیست لس آنجلس |
می خواهم این خطابه را به شیوه ای متفاوت از روال عادی موعظه کنم. لطفاً کتاب مقدستان را از انجیل مرقس فصل ۴ باز کنید. در این جلسه مَثَل کارنده را برای شما توضیح خواهم داد. این مَثَل را می توانید در اناجیل متی، مرقس و لوقا پیدا کنید. ولی امشب آنرا از انجیل مرقس مطالعه می کنیم. مَثَل در واقع نوعی داستان است که عیسی از آن استفاده می کرد تا یک حقیقت روحانی را به زبانی ساده بیان کند.
حقیقت اصلی این مَثَل چی است؟ نکته اصلی این است که – اکثریت عمده مردم که انجیل را می شنوند نجات پیدا نخواهند کرد! تا حالا، بیشتر کسانی که راجع به چگونگی نجات چیزی شنیده اند نجات پیدا نخواهند کرد. آنها به جهنم خواهند رفت! انبوه مردم به جهنم خواهند رفت. تنها تعداد کمی نجات پیدا می کنند. این امر امروزه باعث تعجب بسیاری از مردم می شود. آنها می گویند، "فکر نمی کنم خدا کسی را به جهنم بفرستد." شما در پاسخ می گویید، "ولی خدای کتاب مقدس مردم را به جهنم می فرستد." آنها می گویند، "من به آن خدا اعتقادی ندارم. خدای من هیچوقت چنین کاری انجام نمی دهد." منظور آنها این است که خدایی که در ذهنشان درست کرده اند این کار را نمی کند. ولی ما راجع به خدایی که شما در ذهنتان درست کرده اید صحبت نمی کنیم. اعضای "دوازده قدم" راجع به "خدا آنطور که شما می فهمید" حرف می زنند. ولی من راجع به آن خدای کاذب هم صحبت نمی کنم. خدایی که شما در ذهنتان "می سازید" یک خدای کاذب است. "خدا آنطور که شما می فهمید" یک خدای کاذب است. من راجع به خدا آنطور که شما او را درک نمی کنید حرف می زنم! او خدایی است که خود را منحصراً در کتاب مقدس آشکار کرد. او خدای کتاب مقدس است! و خدای دیگری نیست! راجع به خدای کاذبی که شما باور می کنید حرف نمی زنم. من درباره خدای حقیقی صحبت می کنم – که در کتاب مقدس بر ما آشکار شده. خدای کاذب شما مردم را به جهنم نمی فرستد. ولی خدای حقیقی می فرستد. در متی ۷:۱۳ خداوند عیسی مسیح گفت که بیشتر مردم به جهنم "به هلاکت" می روند. در آیه بعدی خداوند عیسی مسیح گفت آنها که نجات پیدا می کنند یک تعداد "کم" هستند – در واقع خیلی کم. و این نکته اصلی این مَثَل است.
این داستان ساده ای است که عیسی مسیح تعریف کرد. او گفت که کشاورزی رفت تا بذر بکارد. همینطور که داشت بذرها را می پاشید، برخی به کنار جاده افتادند. پرندگان آمده و آنها را به سرعت خوردند. مقدار زیادی از بذرها در زمین سنگلاخ افتادند جایی که خاک زیاد نبود. بذرها سریع رشد کردند، ولی وقتی که آفتاب بالا آمد گیاهان پژمرده شده و مردند زیرا ریشه قوی نداشتند. بذرهای دیگر در میان خارها و علفها افتادند. علفها رشد کرده و این گیاهان را خفه کردند، پس دیگر میوه نیاوردند. در آخر، برخی از این بذرها روی خاک خوب و مرغوب افتادند، آنها رشد کرده و محصول فراوان ببار آوردند. این خود مَثَل است. یک داستان کوتاه ساده – ولی حقیقت بسیار مهمی را به ما نشان می دهد – تعداد کمی از آدمها که مژده انجیل را می شنوند نجات پیدا می کنند!
چهار نوع خاک اشاره شده در این مَثَل نشانگر چهار نوع آدمهایی هستند که انجیل را می شنوند. بذر همان کلام خدا، کتاب مقدس، پیام نجات از طریق مسیح عیسی است. هر کس که به این کلیسا می آید انجیل را می شنود. آنچه آنها با این کلام انجام می دهند با این چهار نوع خاک در این مَثَل مقایسه می شوند.
.I اول، آنها که مژده انجیل را می شنوند و بلافاصله آنرا فراموش می کنند، گمشده اند.
مرقس ۴:۱۵ را باز کنید،
"دانههایی که در کنار راه میافتند کسانی هستند که به محض اینکه کلام خدا را میشنوند شیطان میآید و کلامی را که در دلهایشان کاشته شده است را میرباید" (مرقس ۴:۱۵).
اینها کسانی هستند که آمده و به کلیسای ما یکی دو بار سر زده اند. آنها کلام خدا یعنی پیام نجات را می شنوند. ولی "پرندگان آمده آنها را خوردند" (مرقس ۴:۴). پرندگانی که بذرها را خوردند معرف شیطان و اهریمنان او هستند. "شیطان میآید و کلامی را که در دلهایشان کاشته شده است را میرباید" (مرقس ۴:۱۵).
به آنها می گوییم که مسیح روی صلیب مرد تا بهای گناهانشان را بپردازد. ابلیس به آنها می گوید، "شما هیچ گناهی ندارید. شما آدمهای خوبی هستید." پس ابلیس با کار کردن روی ذهنشان کلام را به سرعت می دزدد. ما می گوییم، "مسیح از مرگ برخاست تا به شما حیات ابدی ببخشد." ابلیس می گوید، "آنرا باور نکنید! فقط یک افسانه است، یک داستان تخیلی." در نتیجه کلام توسط ابلیس به سرعت از ذهنشان برداشته می شود. عیسی گفت که ابلیس "دروغگو" است (یوحنا ۸:۴۴). او به شما دروغ می گوید تا شما را از باور کردن به انجیل و نجات پیدا کردن دور نگه دارد. او می خواهد شما را برده خودش نگهدارد!
هر یکشنبه افراد گمشده زیادی را می آوریم تا انجیل را بشنوند. بیشتر آنها هیچوقت دیگر برنمی گردند. ما به آنها پیام نجات را می دهیم. به آنها ناهار (یا شام) و حتی یک جشن تولد بزرگ می دهیم. آمدن به کلیسا را راحت کردیم. ولی بیشتر آنها چیزی از موعظه را بخاطر نمی سپارند. چرا؟ چون "شیطان میآید و کلامی را که در دلهایشان کاشته شده است را میرباید،" به این دلیل! بعضی ها چندین بار می آیند بدون آنکه موعظه ها اثری روی آنها داشته باشند. چرا؟ چون هر بار به ابلیس گوش می دهند و او کلام را از قلبشان می رباید. ما حتی متن کلمه به کلمه خطابه را به آنها می دهیم تا به خانه ببرند و بخوانند. آیا واقعاً آنرا می خوانند و بطور جدی راجع به آن فکر می کنند؟ نه، اینکار را نمی کنند. می دانم که خیلی از آنها به محض رسیدن به منزل آن متن را داخل سطل زباله می اندازند. از آن خبر دارم. ولی ما به کارمان ادامه می دهیم. چرا اینکار را می کنیم؟ چون عیسی گفت، "به شاهراهها و کوچه باغها برو و با اصرار همه را دعوت کن که بیایند" (لوقا ۱۴:۲۳). چون خداوند به ما گفت،
"تو کلام مرا به ایشان خواهی گفت، خواه بشنوند و خواه نشنوند، زیرا ایشان خاندان سرکشی هستند" (حزقیال ۲:۷).
همینطور که بیشتر وارد "ایام آخر" می شویم، مردم بیشتر علیه خداوند سرکش می شوند. در نتیجه ابلیس و اهریمنانش بیشتر می توانند کلام خدا را از قلب و ذهن مردم بربایند. چهل سال پیش می توانستید علامتی بیرون بگذارید که می گفت، "خواندن کتاب مقدس همینجا راس ساعت ۷ بعدازظهر." خیلی از جوانها تنها با خواندن آن جور علامت ها می آمدند. بله می دانم. من کلیسایی را نزدیک سان فرانسیسکو با هیپی ها شروع کردم. آنها گناهکار بودند. واقعاً گناهکار بودند. ولی همانقدر که بد بودند، خیلی بهتر از جوانهای امروز بودند! امروزه بیشتر جوانها چنان قلب سرسختی دارند که با پتک هم نمی توانید واردش بشوید! ولی ما ادامه می دهیم، "خواه بشنوند، خواه نشنوند" – چون خدا به گفته اینکار را انجام بدهیم! و هر چند وقت یکبار کسی را از بین برگزیدگان پیدا می کنیم که انجیل را شنیده و نجات پیدا می کند. ولی در حالیکه این عصر به پایان می رسد و این دنیای فعلی به انتها نزدیک می شود، این افراد نیز نادرتر و کمیاب تر می شوند. من به این نتیجه رسیده ام، حداقل اینجا در آمریکا، که خدا مردم را با "عمل گمراهی [که] می فرستد تا دروغ را باور کنند" (دوم تسالونیکیان ۲:۱۱) مورد قضاوت قرار می دهد. با اینحال نیز می دانیم که خدا، با فیض وسوسه انگیز، برگزیدگان را فرا خواهد خواند، حتی در این ایام شیطانی و اهریمنی! ما دنبال یک جمعیت بزرگ نیستیم. اینجا و آنجا دنبال عده قلیلی هستیم که خدا انتخاب کرده تا نجات پیدا کنند. زیرا عیسی گفت، "شما مرا برنگزیده اید بلکه من شما را برگزیده ام" (یوحنا ۱۵:۱۶). خدا افرادی را که برگزیده با فیض پرجلالش خواهد آورد! هللویاه! ولی آنها را که خدا برنگزیده "شیطان می آید و کلامی را که در دلهایشان کاشته شده است را می رباید" (مرقس ۴:۱۵). شما چطور؟ آیا شما یکی از برگزیدگان خدا هستید – یا شما اجازه می دهید شیطان کلام را از دلهایتان برباید – و می روید تا در گناهانتان زندگی کنید و بمیرید؟ زیرا عیسی گفت، "دعوت شدگان بسیارند اما برگزیدگان کم هستند" (متی ۲۲:۱۴).
.II دوم، آنها که مژده انجیل را می شنوند و با خوشحالی آن را قبول می کنند، ولی وقتی دچار وسوسه می شوند آنرا ترک می کنند، آنها گمشده اند.
مرقس ۱۷-۴:۱۶ را باز کنید.
"دانههایی که در زمین سنگلاخ میافتند، مانند کسانی هستند که به محض شنیدن کلام خدا با خوشحالی آن را قبول میکنند اما کلام در آنها ریشه نمیگیرد و دوامی ندارد و وقتی به خاطر کلام زحمت و یا گرفتاری برای آنها پیش میآید فوراً دلسرد میشوند" (مرقس ۱۷-۴:۱۶).
این افراد که به مثابه زمین سنگلاخ هستند با گروه اول متضاد هستند. آنها انجیل را با شادی و سرور می پذیرند. به کلیسا می آیند و آنرا دوست دارند. سرودها را فوراً با شور و حرارت می خوانند. به جلسات دعا می آیند. به ماموریت های بشارتی می روند. این عالی است! آنها عاشق اینکار هستند! متن خطابه ها را به منزل می برند و با دقت آنرا می خوانند.
ولی یک چیزی کم دارند. آنها "ریشه ندارند." در مسیح ریشه ندارند، "در او ریشه بگیرید و رشد کنید" (کولسیان ۲:۷). و "دوامی ندارد." دکتر ج. ورنان مک چی گفت، "آنها واقعاً هیجان زده می شوند، ولی رابطه حقیقی با مسیح ندارند. این فقط یک احساس برانگیخته شده است" (Thru the Bible, note on Matthew 13:20, 21).
پس از مدتی متوجه می شوند که بودن در کلیسا برای آنها دردسر ساز هم بوده. یک اتفاقی می افتد و فکر می کنند که نمی خواهند به کلیسا بیایند. وقتی بخاطر بودن در کلیسا دچار مشکل و جفا می شوند "فوراً دلسرد می شوند." یعنی در عمل "فوراً ترکش می کنند" (رجوع به نسخه تفسیر جدید). این اتفاق اغلب در طی "تعطیلات" کریسمس و سال نو می افتد. آنها می دانند که ما می خواهیم به مهمانی کریسمس، مراسم شب کریسمس و مراسم شب سال نو بیایند. برنامه ریزی هم می کنند که بیایند. ولی بعد اتفاقی می افتد، به مهمانی دیگری با غیرایمانداران دعوت می شوند یا چیز دیگری پیش می آید. آنها تسلیم این دنیا می شوند – و این شروع کار است، اولین بار کمی "رنجش" و سختی دارد. آیا وقتی بخاطر "تعطیلات" دچار وسوسه می شوید، شما هم اینجا را "ترک می کنید؟ آیا با دوستان گمشده به مهمانی دنیوی، پر سروصدا و همراه با رقص می روید؟ آیا با دوستان گمشده به لاس وگاس و جای دیگر می روید؟ هر سال عده کمی را می بینیم که در مسیح ریشه ندارند و در طول تعطیلات فوراً دلسرد شده و اینجا را ترک می کنند.
دکتر دیوید ف. ولز یک الهیدان اصلاحی معروف است. او گفته، "این [افراد] قصد ندارند مبلغی را برای تعهد شخصی بپردازند که لازمه ایمان آوردن به پیام است... این [به اصطلاح] 'بازگشت کرده ها' از اینکه زندگی شان به این شکل زیر و رو بشود خودداری می کنند. ظاهراً خیلی ها امروزه در آمریکا اینطور هستند" (David F. Wells, Ph.D., The Courage to be Protestant, Eerdmans Publishing Company, 2008, p. 89).
دکتر ج. ورنان مک گی این افراد را چنین خطاب کرد، "مسیحیان آلکا- سلتزر (داروی ضد اسید معده م.). جوش و خروش زیادی دارند... آنها با مسیح رابطه حقیقی ندارند. فقط یک احساس برانگیخته است. آنها گروه زمین سنگلاخ هستند" (رجوع به ماخوذ بالا).
.III سوم، آنها که مژده انجیل را می شنوند، ولی با نگرانی های زندگی و عشق به مال دنیا و هوی و هوس و چیزهای دیگر خفه می شوند، گمشده اند.
مرقس ۱۹ ،۴:۱۸ را باز کنید،
"دانههایی که در میان خارها میافتند مانند کسانی هستند که کلام را میشنوند اما نگرانیهای زندگی و عشق به مال دنیا و هوی و هوس و چیزهای دیگر داخل میشوند و کلام را خفه میکنند و آن را بی ثمر میسازند" (مرقس ۱۹ ،۴:۱۸).
دکتر مک گی گفت، "ابلیس آمد و مردم کنار جاده را در چنگش گرفت و جسم آمد و افراد زمین سنگلاخ را از آن خود ساخت، ولی دنیا آمد و کلام را در این گروه از شنوندگان خفه کرد. نگرانی های دنیا نفوذ می کنند... متوجه شدم که بزرگمردان زیادی اجازه داده اند نگرانی های این دنیا سبب شوند که کلام خدا بیرون رانده شود" (رجوع به ماخذ بالا).
دیده ایم که بارها این اتفاق افتاده است. شخص جوانی به کلیسا می آید و بنظر می رسد که بازگشت کرده است. بعد از مدتی، فارغ التحصیل شده و شروع می کند به پول درآوردن. بچه دار می شود. هوی و هوس چیزهای دیگر پیدا می کند. از انجیل تفسیری جدید نقل قول می کنم که این موضوع را روشن کنم. انجیل می گوید آنها "کلام را می شنوند، ولی نگرانی های این زندگی، عشق به مال دنیا و هوی و هوس چیزهای دیگر داخل می شوند و کلام را خفه می کنند."
افراد زیادی حدود بیست سال پیش کلیسای ما را ترک کردند. مردی به نام الیواس اینجا را ترک کرد و یک کلیسای دیگر را شروع کرد. به دیگران می گفت که من خیلی سختگیر بودم. به آنها گفت که لازم نیست به مراسم عصر یکشنبه بروند. تنها چیزی که لازم داشتند مراسم صبح بود و ناهار دسته جمعی بعد از آن. لازم نبود که افراد گمشده را به کلیسا بیاورند. فقط لازم بود که خودشان بروند – و آنهم وقتی که برایشان راحت بود. عالی بود! آنها از دست این واعظ سختگیر پیر آزاد بودند! ولی خیلی زود بسیاری از آنها آن کلیسا را هم ترک کردند. یکی از آنها به آقای پرودام گفت، "این کلیسا مثل ایستگاه سر راه می ماند که مردم را به طرف دنیا هدایت می کند." این چیزی بود که در "انشقاق کلیسای الیواس" رخ داد. ممکن است دوباره این اتفاق بیافتد؟ بله، ممکن است – اگر نگرانی های این دنیا، عشق به مال و هوی و هوس چیزهای دیگر کلام را در زندگی شما خفه کند، ممکن است! بله، این اتفاق برای اعضای کلیسایی که مثل زمین خارزار هستند رخ خواهد داد! بله، چنین خواهد شد!
حالا، دوباره به دکتر ج. ورنان مک گی گوش بدهید،
این سه نوع خاک نمایانگر سه نوع ایمانداران نیست – آنها اصلاً ایماندار نیستند! آنها کلام را شنیده اند و فقط اعتراف به دریافت آن کرده اند... به عبارت دیگر آنها نجات پیدا نکردند... فقط یک چهارم واقعاً نجات یافتند. صادقانه بگویم، در طی خدمت روحانی خودم حتی از این مقدار هم کمتر دیده ام (McGee, ibid., pp. 73, 75).
آنها مثل بمب این خبر را می ترکانند که نجات پیدا کردند. ولی اصلاً آدمهای نجات یافته ای نیستند! من کاملاً با دکترمک گی موافقم. او راجع به این آدمهای گمشده گفت، "من آنها را از نوع جنوب کالیفرنیا رده بندی می کنم" از نوع مبشرین گمشده (رجوع به صفحه ۷۳). دکتر دیوید ف. ولز گفت، "آنها نمونه [مثال] مارک و برچسبی با عنوان 'مسیحیت لایت' هستند که اینهمه کلیساهای انجیلی تبلیغش را می کند... کمتر از ده درصد آنها تصور ضعیفی دارند از اینکه شاگرد مسیح بودن از لحاظ کتاب مقدس یعنی چه" (Wells, ibid., p. 91). آمین به آن!
.IV چهارم، آنها که مژده انجیل را می شنوند، قبول می کنند و ثمر می آورند، کسانی هستند که نجات پیدا می کنند.
به آیه ۲۰ نگاه کنید،
"و دانههایی که در خاک خوب میافتند به کسانی میمانند که کلام را میشنوند و از آن استقبال میکنند و سی برابر و شصت برابر و صد برابر ثمر میآورند" (مرقس ۴:۲۰).
این آدمها چه کسانی هستند؟ شاید آسانتر باشد که چند نفر را اسم ببرم. اینها کسانی هستند که باید آنها را پیروی کنید. اینها آدمهایی هستند که باید در زندگی از آنها الگوبرداری کنید. آنها آدمهایی مثل دکتر کیگن و خانمش، دکتر چن و خانمش، آقا و خانم گریفیت، آقا و خانم سانگ، آقا و خانم منسیا، خانم سالازار (بخصوص او!)، آقا و خانم ساندرز، آقا و خانم الیوچی، آقا و خانم پرودام، آقا و خانم لی، خانم هایمرز، آقای زابالاگا، سرجیو ملو، امی زابالاگا، لارا اسکوبار، جان سامویل کیگن هستند – آدمهایی مثل اینها! فقط می توانم چندتایی از آنها را نام ببرم! نمونه آنها را دنبال کنید و پشیمان نخواهید شد! آمین! هللویاه! جلال بر نام عیسی!
این راه با ایمان به مسیح شروع می شود. با اعتماد به مسیح رشد می کند. با اعتماد به مسیح در شاگردی جریان پیدا می کند. همانطور که در آن سرود قدیمی خوانده می شود، "در هر چه روی می دهد به او توکل نما، در همه چیز به عیسی توکل نما!" هیچیک از سه گروه اول به عیسی اعتماد نکردند! آنها به خودشان اعتماد می کردند. به این دلیل بود که "ول کردند" و کلیسای ما را ترک کردند. آنها به عیسی اعتماد نکردند. آنها به افکار خودشان و احساس خودشان اعتماد کردند. از اعتماد به خودتان دست بردارید – و شروع به اعتماد به مسیح کنید. حالا به او ایمان بیاورید و او شما را با خون گرانبهایش از تمام گناه پاک خواهد کرد! الان به او اعتماد کنید و بلافاصله حیات جاودان را از آن خود خواهید ساخت! آمین! هللویاه! جلال بر نام عیسی! دکتر چن لطفاً ما را در دعا هدایت کنید.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی می نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را برای ایشان قید بفرمایید، در غیر اینصورت نمی تواند به شما جواب بدهد. اگر این خطابه شما را برکت داد، دکتر هایمرز می خواهد اینرا از طرف شما بشنود، ولی وقتی برای دکتر هایمرز می نویسید به او بگویید که اهل چه کشوری هستید. ایمیل دکتر هایمرز این است (اینجا را کلیک کنید) rlhymersjr@sbcglobal.net می توانید به هر زبانی برای دکتر هایمرز بنویسید، اما اگر می توانید به زبان انگلیسی بنویسید. اگر می خواهید با پست برای او بنویسید، آدرس او چنین است: P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. می توانید با شماره تلفن ۰۴۵۲-۳۵۲ (۸۱۸) با او تماس بگیرید.
( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.
متن دستنویس این خطابه ها از حق چاپ برخوردار نیست. شما می توانید بدون اجازه دکتر هایمرز از آنها استفاده
کنید. اما تمام پیامهای ویدیویی دکتر هایمرز و تمام ویدیوهای دیگر کلیسای ما، از حق چاپ برخوردارند و فقط با
گرفتن اجازه قابل استفاده هستند.
آیات خوانده شده پیش از موعظه توسط آقای آبل پرودام: لوقا ۱۵-۸:۱۱.
سرود تک نفره پیش از موعظه توسط آقای بنجامین کینکید گریفیت:
(If I Gained the World” by Anna Olander, 1861-1939")
طرح کلی مَثَل کارنده THE PARABLE OF THE SOWER دکتر ر. ل. هایمرز I. اول، آنها که مژده انجیل را می شنوند و بلافاصله آنرا فراموش می کنند، گمشده اند، II. دوم، آنها که مژده انجیل را می شنوند و با خوشحالی آن را قبول می کنند، ولی وقتی III. سوم، آنها که مژده انجیل را می شنوند، ولی با نگرانی های زندگی و عشق به مال دنیا و IV. چهارم، آنها که مژده انجیل را می شنوند، قبول می کنند و میوه می آورند، کسانی هستند |