هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابهها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.
متن مکتوب این خطابهها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت میکنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا میکنند ولی زود از آن دست میکشند و به وبسایتمان مراجعه میکنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت میکند. متن دستنویس خطابهها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه میشود. این خطابهها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین میتوانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظههای دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور میتوانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی مینویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net میباشد.
آلکسامنوس و خدایشALEXAMENOS AND HIS GOD دکتر ر. ل. هایمرز خطابه کلیسای باپتیست لوس آنجلس "هر که بخواهد فخر کند باید به خداوند فخر نماید" |
از دو فصل ابتدای اول قرنتیان چه چیزی می توانیم یاد بگیریم؟ یکی از جالبترین چیزهایی که یاد می گیریم درباره مسیحیان اولیه است. ممکن نیست این دو فصل را بخوانید و متوجه نشوید که مسیح مرکز ثقل آنها است. آنهایی که فکر می کردند حکیم و خردمندند، مسیح را انکار کردند، "پیام صلیب برای آنانی که در راه هلاکت هستند پوچ و بی معنی است ولی برای ما که در راه نجات هستیم قدرت خداست" (۱:۱۸). "اما ما مسیح مصلوب شده را اعلام می کنیم" (۱:۲۳). "مسیح قدرت خدا و حکمت اوست" (۱:۲۴). "مسیح را برای ما حکمت، نیکی مطلق، پاکی و آزادی گردانیده است" (۱:۳۰). "زیرا من تصمیم گرفته بودم تا زمانی که در میان شما هستم همه چیز جز عیسی مسیح مصلوب شده را فراموش کنم" (۲:۲). دکتر ورنان مک گی می گوید،
پولس وارد بحث های فلسفی نشد... او فقط می خواست که صلیب مسیح را موعظه کند. موعظه او راجع به نجات دهنده ای مصلوب بود. این نوع از رسالت کلیساست که امروز شدیداً مورد نیاز است (J. Vernon McGee, Th.D., Thru the Bible, volume 5, Thomas Nelson Publishers, 1983, p. 13; note on I Corinthians 2:2).
"هر که بخواهد فخر کند باید به خداوند فخر نماید" (اول قرنتیان ۱:۳۱).
واژه یونانی که "فخر" ترجمه شده به معنای "لاف زدن" است – گزافه گویی، غلو کردن. رسول می گوید که مسیح را بزرگ کنید – راجع به مسیح غلو کنید – درباره مسیح لاف بزنید – "به خداوند فخر کنید." مسیحیان اولیه آنقدر راجع به مسیح صحبت می کردند که غیرایمانداران می گفتند آنها یک یهودی مرده را می پرستند! دکتر مایکل گرین گفته، "یک نمونه از این عزم و اراده [یعنی از مسیح سخن گفتن] که ما را تحت تاثیر قرار می دهد در اقامتگاه خادمین سلطنتی تپه پالاتین روم وجود دارد. یک تصویر از اوایل سده سوم هست که [توسط یک پسر بچه] با دست کشیده شده. این تصویر، پسر بچه ای را ایستاده در حال عبادت و با دست بلند کرده نشان می دهد. چیزی را که دارد می پرستد یک شخصی است روی صلیب، یا مردی با سر الاغ. زیر آن به شکل ناخوانایی نوشته شده، 'الکسامنوس خدایش را می پرستد.' کاملاً واضح است که یکی از این پسربچه های خدمتکار، مسیحی بوده و از آن هم شرمنده نبوده. دوستان مدرسه ای او با غرض ورزی بخاطر عقیده اش او را مسخره کرده اند. ولی او شرمنده [شرمسار] نبود... یک نوشته دیگر با خط دیگر [گفته] 'الکسامنوس ایماندار است.' شاید این جواب خودش در قبال آن تصویر توهین آمیز بوده باشد. فکر می کنم که همینطور هم بوده" (Michael Green, D.D., Evangelism in the Early Church, William B. Eerdmans Publishing Company, 1970, pp. 174, 175).
من یک کپی از آن قطعه تصویر را دارم که مستقیماً از اصل آن گرفته شده. این عکس دقیقاً همان است که اواخر سده دوم با دست روی دیوار اتاق خادمین جوان تپه پالاتین در روم باستان کشیده شده.
وقتی به این نقاشی قدیمی نگاه کردم اشک در چشمانم جمع شد. در این روایت می توانیم پسربچه ای ۱۰ تا ۱۲ ساله را مجسم کنیم که بر سر ایمانش به عیسی ایستاده! و پسر بدجنس دیگری که تصویر او را در حال پرستش عیسی کشیده بود – با سر یک الاغ! با خودم فکر کردم، "خدا را برای پسری مثل الکسامنوس شکر می کنم!" پسرها و دخترهایی اینچنین بودند که پیغام مسیح را در سرتاسر دنیای روم پخش کردند! الکسامنوس، منتظر روزی هستم که تو را در آسمان ملاقات کنم! دعا می کنم جوانهایی مثل او در کلیسایمان داشته باشیم – مردان و زنان جوانی که لاف مسیح را بزنند – و برای آنها مهم نباشد که چقدر این نسلی که خدا را فراموش کرده آنها را مسخره و مورد استهزاء قرار بدهد!
خانواده دوگار را آزردن و بدون محاکمه محکوم کردند. آنها نوزده تا فرزند دارند. دوازده سال پیش یکی از پسرها بطور ناشایستی دو تا از خواهرانش را لمس کرد. والدینش او را به اداره پلیس کشیدند. او فقط ۱۵ سال داشت، در نتیجه پرونده مختومه اعلام شد. چند هفته پیش یکی از روسای پلیس بی مغز یک شهر کوچک در آرکانزا این پرونده مخدومه شده را باز کرد و آن را به رسانه ها داد. آنها هم این خانواده را به روز سیاه کشیدند و خانه آنها را "خانه وحشت" خوانده اند. چرا اینکار را می کنند؟ چون خانواده دوگار عضو کلیسای باپتیست هستند – چون آنها مسیحی هستند!!! آن دو تا خواهر به خبرگزاری فاکس رفتند چون می دانستند که آنجا تنها جایی بود که نسبت به آنها عادلانه رفتار خواهند کرد. این خانمهای جوان به خبرگزاری فاکس رفتند تا از والدینشان دفاع کنند. بعد صورت زشت و دیو زده خانم ووپی گلدبرگ را دیدم که سر آنها فریاد می زد. "خدا را وسط نکشید!" "مسیحیان را بگیرید! بگیریدشان! بگیریدشان!" – از آن وقتی که دختران مسیحی را در آن میدانهای نمایش روم باستان جلوی شیران می انداختند تا تکه پاره کنند چیزی عوض نشده! ووپی گلدبرگ شبیه نرون و یا کالیگولا بود! "مسیحیان را بکشید! بگیریدشان! بگیریدشان! بگیریدشان!" خداوند کمکمان کند – با آدمهای مثل آنها که رسانه ها را اداره می کنند! در این روزهای مشقت بار و شیطانی، هر جوانی که امروز صبح اینجا آمده بگوید، " الکسامنوس ایماندار است."
"هر که بخواهد فخر کند باید به خداوند فخر نماید" (اول قرنتیان ۱:۳۱).
هیچ انسان فانی قابل قیاس با او نیست،
هیچ یک از فرزندان آدمیان؛
عادل تر است از هر عادلی،
که نظم آسمانی را پر می کند،
که نظم آسمانی را پر می کند.
زندگی ام را مدیون او هستم و نفسم را،
و هر شادمانی که دارم؛
او مرا بر موت چیره می گرداند،
و مرا از هلاکت می رهاند،
و مرا از هلاکت می رهاند!
(“Majestic Sweetness Sits Enthroned” by Samuel Stennett, 1727-1795).
می توانید رسانه های جناح چپ را داشته باشید! می توانید ووپی گلدبرگ و کل جماعت لیبرال، متنفر از خدای هالیوود را داشته باشید! می توانید همه اینها را داشته باشید! هیچ چیزی برای ارایه دادن ندارند! هیچی! هیچی! هیچی! – "الکسامنوس ایماندار است!" "الکسامنوس ایماندار است!" "الکسامنوس ایماندار است!" چنین باشد ای خداوند! بگذار چنین باشد!
"هر که بخواهد فخر کند باید به خداوند فخر نماید" (اول قرنتیان ۱:۳۱).
ما به کلیسا نمی آییم که سرگرم بشویم. نمی آییم که "گروه عبادتی" را ببینیم که مثل بازیگران کلوپهای شبانه لاس وگاس آواز می خوانند. نمی آییم که طنز یا داستان هایی درباره اصلاح کردن خود بشنویم. می توانیم طنزهای خیلی بهتری را از جیمی فالون بشنویم. می توانیم داستان هایی از اصلاح کردن خود را در مجله ریدرز دایجست بخوانیم. به کلیسا نمی آییم که موسیقی راک "مسیحی" ما را مات و متحیر کند. این چیزها توخالی هستند. اینها روح و جان ما را لمس نمی کنند. فقط یک مزه خاک اره در دهان ما باقی می گذارند. اینها پوچ و توخالی و برای اتلاف وقت هستند!
من و همسرم یکبار برای مراسم کلیسایی شنبه شب در یک کلیسای عظیم در قلب ارنج کانتی نزدیک سن دیگو بودیم. موسیقی آنجا کر کننده بود. شما را مجذوب می کرد. کاملاً موسیقی راک بود. با هیجان و اوج خارق العاده ای هم تمام شد. بالاتر از هر چیزی بود که تا آنوقت شنیده بودم.
بعد مردم مرخص شدند و رفتند. آنها گیج و منگ، هاج و واج و کشان کشان مثل مرده های متحرک در فیلم "شب مردگان زنده" بنظر می رسیدند. هیچ لبخندی بر لب کسی نبود. کسی صحبت نمی کرد. کسی احوالپرسی نمی کرد. تنهایی آمده بودند – برای اینکه سرگرم بشوند. تنهایی هم از آنجا خارج شدند. دکتر دیوید ولز گفته، "تنهایی یک بلای جدید است. این بلای در انزوا بودن، ریشه نداشتن، بخصوص تعلق نداشتن به جایی ولی کلا به همه چیز وصل بودن است. این مصیبت تنها بودن است، دیده نشدن و فقط رانده شدن با یک دنیای بی تفاوت است" (David F. Wells, Ph.D., The Courage to be Protestant, Eerdmans, 2008, p. 33).
دکتر ولز یک الهیدان بزرگ بود و او درست می گوید. "تنهایی یک بلای جدید است." ولی آن کلیسای معظم جوابی برای تنهایی نداشت. تنها چیزی که داشت یک گروه راک بود – و مردم هم که تلوتلو خوران و تنها از آنجا خارج شدند – مثل حالتی که بعد از بازی در ورزشگاه داجر به بعضی ها دست می دهد! جواب چیست؟ جواب آن کلیسایی است که بر محور خود عیسی مسیح قرار داده شده. مسیح پاسخ این سوال است – نه موسیقی راک. مسیح جواب است – نه یک جماعت بزرگ و تنها! این کلیساهای عظیم چیزی برای ارایه ندارند! هیچی! هیچی! هیچی! فقط یک کلیسای مسیح- محور، مسیح- اعلام کننده و مسیح- جلال دهنده جواب این سوالات را دارد! جواب همیشه و همواره در خود عیسی مسیح است. آن پسر بچه ای که در انتهای سده دوم زندگی می کرد این را می دانست. به این دلیل است که "الکسامنوس خدایش را می پرستد!" برای این است که "الکسامنوس ایماندار است!"
"هر که بخواهد فخر کند باید به خداوند فخر نماید" (اول قرنتیان ۱:۳۱).
راجع به نجات چطور؟ می شنوید آن واعظین "بزرگوار" درباره نحوه نجات پیدا کردن صحبت کنند؟ خدایا، می شنوم که راجع به هر چیز دیگری صحبت می کنند! راجع به روح القدس حرف می زنند. در مورد چطور احساس خوبی داشته باشید حرف می زنند. اینکه چطور موفق باشید حرف می زنند. شخصی هست به اسم جوزف پرینس که حتی راجع به فیض حرف می زند. ولی چه کسی راجع به نجات حرف می زند؟ من چیزی نمی شنوم! کی راجع به صلیب حرف می زند؟ من چیزی نمی شنوم! کی راجع به خون حرف می زند؟ من چیزی نمی شنوم! کی تمام موعظه اش راجع به عیسی است؟ من چیزی نمی شنوم!
یک دوست فقیری از کوبا چند روز پیش ایمیلی برایم نوشت. این خطابه ها به سراسر دنیا می روند – به بیش از ۲۰۰ کشور و ۳۲ زبان. خلاصه این کوبایی جوان نوشت. او گفت که خودش را تسلیم مسیح کرد و تعمید گرفت. ولی یکی از دوستانش بعد راجع به برگزیدگی به او گفت. این مسئله او را اذیت کرد. می گوید که شنیدن درباره برگزیدگی سبب شد که راجع به نجاتش شک کند. من نمی فهمم! بنظر من برگزیدگی باید بیشتر به شما درباره نجاتتان اطمینان بدهد. این مسئله به شما ربطی ندارد. فقط به مسیح بستگی دارد! آمین! ولی او بعد شروع به تماشای پل واشر کرده و از جان مک آرتور شروع به خواندن کرده. همینطور خطابه های ری کامفورت را می خواند، "فیض عجیب." این چیزها فقط او را بیشتر گیج کردند. پس به ما ایمیل نوشت و گفت، "فکر می کنم که لازم است کتابهایی را راجع به شریعت و تفکر و آمادگی برای احساس محکومیت کردن از گناه برای من معرفی کنید." او ادامه داده که "لازم است که عمق شریعت را بفهمم." در ادامه جواب من به او را می خوانید،
دقت کن که حتی یکبار هم اسمی از مسیح نبردی! نامه طویلی از محکومیت گناه و شریعت برای من نوشتی بدون اینکه حتی یکبار نامی از عیسی، کارهای او برروی صلیب یا خون شوینده گناه او ذکر کنی! این دامی است که بیشتر کالوینیست های جدید پهن می کنند. دقت کن که می توانی پل واشر و جان مک آرتور را برای ساعتها بخوانی و راجع به شریعت به تفکر بپردازی، بجای اینکه راجع به عیسی مسیح فکر کنی! گله و شکایت من از مردانی مثل واشر، مک آرتور و ری کامفورت همین است. آنها واعظین خوب شریعت اند تا انجیل! (اینجا را کلیک کنید تا خطابه من را بخوانید، "پیغام بسیار تکان دهنده یک جوان! – پاسخ من به پل واشر!").
بعد دو تا از خطابه هایم را برایش فرستادم: "خود عیسی مسیح" و "راجع به مسیح چه فکر می کنی؟" این است آنچه او لازم دارد – خود عیسی مسیح! و شما هم همین را لازم دارید – خود عیسی مسیح!
"هر که بخواهد فخر کند باید به خداوند فخر نماید" (اول قرنتیان ۱:۳۱).
هیچ انسان فانی قابل قیاس با او نیست،
هیچ یک از فرزندان آدمیان؛
عادل تر است از هر عادلی،
که نظم آسمانی را پر می کند،
که نظم آسمانی را پر می کند.
مرا دید که در عمق محنت فرو رفتم،
و برای نجاتم شتافت؛
بخاطر من صلیب شرم را حمل نمود،
و تمام غصه هایم را بردوش کشید،
و تمام غصه هایم را بردوش کشید.
چون از کرامت او به من می رسد
چنین شواهدی از محبت الهی،
اگر هزاران قلب داشتم که فدا کنم،
خداوندا، همه را فدایت می کردم.
خداوندا، همه را فدایت می کردم.
نزد عیسی آمدن خیلی آسان است. آن پسر بچه در روم باستان نزد او آمد – پس تو هم می توانی!
الکسامنوس خدایش را می پرستد! خدایش روی صلیب به میخ کشیده شده و رنج می کشد تا جزای گناه الکسامنوس را بپردازد.
رابرت هایمرز خدایش را می پرستد! خدایش روی صلیب به میخ کشیده شده و رنج می کشد تا جزای گناه رابرت هایمرز را بپردازد.
الکسامنوس خدایش را می پرستد! خدایش عیسای ناصری است. خدایش از آسمان پایین آمد تا روی صلیب بمیرد و جزای گناه الکسامنوس و تو را بپردازد. خدایش عیسی است که با جسم و کالبدش از مرده ها قیام کرد و حالا در آسمان است – و دست راست پدر نشسته است.
الکسامنوس خدایش را پرستش می کند. دنیا می گوید خدای او سر یک الاغ دارد! دنیا الکسامنوس را مسخره می کند و برای پرستش عیسی به او می خندد. ولی او روی دیوار دیگر می نویسد، " الکسامنوس ایماندار است." چرا ایماندار است؟ چون خدایش، عیسی، گفت "هیچ کس نزد پدر جز بوسیله من نمی آید" (یوحنا ۱۴:۶).
الکسامنوس خدایش را می پرستد. و تمام دنیای روم از هم می پاشد و سقوط می کند. و تمام بت ها سرنگون می شوند. و تمام چیزهای مجلل ذوب می شوند. و مسیح برتر از خرابه های کالسیوم (ورزشگاه بزرگ روم م.) و پارتنون (معبد روی تپه آکروپلیس م.) بلند کرده می شود.
"هر که بخواهد فخر کند باید به خداوند فخر نماید" (اول قرنتیان ۱:۳۱).
الکسامنوس خدایش را می پرستد. و طبق نبوت کتاب مقدس، امواج دریاها به خروش و زمین به لرزش درمی آید، ماه به رنگ خون برمی گردد و ساختمانها و صخره ها و کوهها متزلزل شده ریزش خواهند کرد. نظامهای حاکم زمین ذوب می شوند. و آدمیان در حفره ی صخره ها از ترسشان پنهان می شوند. و همه دارند اشتباه می کنند. و آن پسر راست می گوید. "الکسامنوس ایماندار است." آیا به خدای او ایمان دارید؟ آیا به عیسی اعتماد می کنید و با خون گرانبهایش از گناهانتان پاک می شوید؟ دعا می کنم که چنین کنید. در نام او می طلبم، آمین.
اگر این خطابه شما را برکت داد، لطفا به دکتر هایمرز ایمیل بفرستید و به او بگویید – (اینجا را کلیک کنید) rlhymersjr@sbcglobal.net. می توانید به هر زبانی برای دکتر هایمرز بنویسید، اما اگر می توانید به زبان انگلیسی بنویسید.
( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمز را هر هفته در اینترنت بخوانید
به آدرس www.realconversion.com مراجعه کنید و روی
Sermon Manuscript کلیک کنید.
You may email Dr. Hymers in English at rlhymersjr@sbcglobal.net – or you may
write to him at P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. Phone him at (818)352-0452.
آیه ای که پیش از موعظه توسط آقای آبل پرودام قرائت شد از: اول قرنتیان ۳۱-۱:۲۶.
سرود تک نفره پیش از موعظه توسط آقای بنجامین کین کید گریفین:
“Majestic Sweetness Sits Enthroned” (by Samuel Stennett, 1727-1795).