هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابهها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.
متن مکتوب این خطابهها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت میکنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا میکنند ولی زود از آن دست میکشند و به وبسایتمان مراجعه میکنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت میکند. متن دستنویس خطابهها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه میشود. این خطابهها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین میتوانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظههای دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور میتوانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی مینویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net میباشد.
هدایای مردان حکیمTHE GIFTS OF THE WISE MEN دکتر ر. ل. هایمرز موعظه کلیسای باپتیست لوس آنجلس "و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی درافتاده، او را پرستش کردند و ذخایر خود را گشوده، هدایای طلا و کندر و مر به وی گذرانیدند" (متی ۲:۱۱). |
وقتی در کلاس پنجم بودم، در یک نمایشنامه مربوط به عید میلاد در یک مدرسه معمولی اینجا در لوس آنجلس نقش یکی از مجوسیان را بازی کردم. البته، این موضوع به اوایل ۱۹۵۰ برمی گردد. از آن زمان ACLU و دیگر موسسات شیطانی هرگونه اشاره به داستان عید میلاد در مدارس ما را ممنوع کرده اند. آنها واژه "کریسمس" را منع کرده اند. می توانیم بگوییم شیطانی هستند چون قاطعانه "هالوین" را تبلیغ می کنند، اما هر کاری که بتوانند می کنند تا مانع از این شوند که بچه های ما در عید میلاد و عید قیام درباره مسیح فکر کنند. سابق بر این رسم بود بگویند "تعطیلات عید پاک" – اما حالا می گویند "تعطیلات بهاری"!
بهرحال در آن نمایش من یکی از مجوسیان بودم. ما باید سرودی را می خواندیم که آقای گریفیت سرودند بنام، "ما سه پادشاه شرق هستیم." یکی از پسرهای دیگر، وقتی تنها بودیم، چند کلمه ای هم اضافه کرد و گفت "ما سه پادشاه شرق هستیم و سیگار ده سنتی می کشیم." راستش هیچوقت نمی توانم به این سرود گوش کنم و آنچه آن پسر گفت را بیاد نیاورم! او صدای خیلی بدی هم داشت. در واقع وحشتناک بود! بالاخره مجبورش کردم خیلی آرامتر بخواند که کمی سرود را بهتر کرد. ولی من کنجکاو بودم بدانم که این سه پادشاه کی هستند و چرا چنین راه طولانی را برای دیدن عیسای طفل سفر کردند.
جناب پرودام همین الان داستان مجوسیان و عیسای طفل را از باب دوم انجیل متی خواند. جریان خیلی ساده است. مجوسیان با دنبال کردن ستاره ای از شرق آمدند. گفته نشده چند مجوسی آنجا بودند. تصاویری که روی کارتهای کریسمس می بینیم، سه نفر از آنها را نشان می دهد. اما کتاب مقدس نمی گوید که سه نفر آنجا بودند. ایده سه نفر مجوسی از این واقعیت ناشی می شود که آنها سه هدیه طلا، کندر و مر به عیسای طفل دادند. ولی دکتر مک گی می گوید که باید خیلی بیشتر از سه نفر بوده باشند. او می گوید که سه مجوسی نمی توانستند "هیرودیس را ناراحت کرده یا اورشلیم را به وجد آورند" (Thru the Bible; note on Matthew 2:1). دکتر مک گی می گوید که تعداد زیادی از آنها باید آنجا بوده باشند.
این مجوسیان از بابل آمدند. دانیال ۲:۲۷ راجع به "مجوسیان و منجمان" سخن می گوید. دانیال بعنوان یک جوان در میان همین "حکیمان،" یعنی مجوسیان بابل آموزش دیده بود. دانیال در سنین پیری اش به ریاست این خردمندان نایل شد. وقتی مسیح بدنیا آمد، حکیمان آنجا بودند. آنها احتمالا یک نسخه از کتاب دانیال را بهمراه داشتند. وقتی که آنها دانیال ۲۶-۹:۲۴ را می خواندند احتمالا درمورد آمدن مسیح یهودیان اطلاع داشتند. وقتی ۶۹ هفته سال نزدیک به اتمام بود، آنها باید راجع به آمدن مسیح فکر کرده باشند. بعد ستاره ای را دیده اند که هیچوقت قبل از آن ندیده بودند. آن ستاره ماورا طبیعی بود. آنها اعتقاد داشتند که این نشانه ای در آسمان بود که مسیح، پادشاه یهودیان، آمده بود. به اورشلیم سفر کردند و هدایای خود را برای او آوردند. وقتی به اورشلیم رسیدند، کاتبان آیه ۵:۲ از کتاب میکاه را برایشان خواندند که مسیح می بایست در بیت الحم بدنیا بیاید که نزدیک اورشلیم است. سپس ستاره دوباره ظاهر شد و "پیش روی ایشان می رفت تا فوق آنجایی که طفل بود رسیده، بایستاد" (متی ۲:۹). می دانیم که آن ستاره ماورا طبیعی بود چون حرکت می کرد و آنان را بسوی عیسی هدایت می کرد. حالا متی ۲:۱۱ را از کتاب مقدس باز کنید. در کتاب مقدس اسکافیلد صفحه ۹۹۵ است. درحالی که من آنرا می خوانم لطفا بایستید،
"و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی درافتاده، او را پرستش کردند و ذخایر خود را گشوده، هدایای طلا و کندر و مر به وی گذرانیدند" (متی ۲:۱۱).
لطفا بنشینید.
از این باب در انجیل متی می توانیم چند درس یاد بگیریم. برای مثال، می توانیم تضاد میان هیرودیس پادشاه شریر را با آن مردان حکیم ببینیم. هیرودیس حسادت می کرد و می ترسید تاجش را از دست بدهد. هیرودیس یهودی نبود. او عدومی بود و مقامش بعنوان پادشاه را از دولت روم خریده بود. به این دلیل بود که می خواست طفل را پیدا کند که مجوسیان او را "پادشاه یهودیان" می خواندند (متی ۲:۲). اما او نمی خواست که عیسی را پرستش کند. او می خواست که وی را به قتل برساند تا او را از گرفتن تاج و تختش باز دارد. مجوسیان می خواستند عیسی را عبادت کنند ولی هیرودیس پادشاه می خواست او را بکشد.
می توانم موعظه ای داشته باشم و نشان بدهم که امروز دنیا همین واکنش را نسبت به عیسی بروز می دهد. آدمهای شریر، مثل آنها که در مدرسه ACLU کار می کنند، می خواهند از شر مسیح خلاص شوند. سرودهای ایام عید میلاد را ممنوع می کنند و حتی در برخی اماکن عمومی هم اینکار را انجام می دهند. صحنه های مربوط به میلاد مسیح را ممنوع می کنند. حتی واژه "کریسمس" را چون نام مسیح در آن است ممنوع کردند. می توانم در موعظه ای نشان بدهم کسانی را که شبیه هیرودیس هستند و کسانی که شبیه آن حکیمان مجوسی هستند که عیسی را محبت نمودند و خواستند او را عبادت کنند.
یا حتی می توانم مجوسیان را با کاتبان مقایسه کنم. کاتبان می دانستند که عیسی در بیت الحم بدنیا می آمد، اما برای دیدن او به آنجا نرفتند. آنها راجع به عیسی می دانستند، ولی آن مسیر کوتاه تا بیت الحم را برای رفتن و عبادت او طی نکردند. آن مردان حکیم یا مجوسی راهی طولانی را پیمودند تا به جایی که عیسی بود برسند. فراموش نکنید که آنها سفری طولانی و سخت را بر پشت شتران طی کردند. سفر بر پشت شتر آسان و راحت نیست. می دانم چون وقتی من و آیلینا به مصر رفته بودیم، من سوار شتر شدم. اطراف هرم بزرگ و نزدیک ابوالهول را بر پشت شتر سواری کردم. حداقل چیزی که می توانم بگویم این است که تجربه ناخوشایندی بود! می توانم موعظه ای در این خصوص داشته باشم تا –کاتبان را که می دانستند عیسی کجا بود اما آنجا نرفتند، با آن مردان حکیمی که سفری طولانی و سخت را پشت سر گذاشتند تا عیسی را پیدا کنند مقایسه کنم. می توانم کاتبان را نسبت بدهم به "بچه های کلیسا" که کلام خدا را می دانند ولی به عیسی ایمان ندارند – در مقایسه با جوانانی که دنیوی هستند و با مشکلات زیادی دست بگریبانند تا به نزد عیسی بیایند.
یا می توانم موعظه سومی داشته باشم – در خصوص یهودیانی که او را رد کردند، مثل کاری که صاحب مهمانخانه و کاتبان کردند – با غیر یهودیان بابلی که با مشکلات بیشمار آمدند تا او را پیدا کنند. می توانم آن مردان حکیم را با مردم جهان سوم مقایسه کنم (در چین، در کشورهای مسلمان، در جنگلهای کامبوج و ویتنام) – که با مشکلات زیادی روبرو شدند تا مسیح را پیدا کرده و عبادت کنند. می توانم موعظه کنم که آمریکایی ها، و غرب بطور کل، در هر گوشه ای کلیسایی دارد اما دماغشان را بالا می گیرند و راهشان را کج می کنند. این مسیله بخصوص در طول عید میلاد خیلی مشخص می شود.
ما کسانی را داشتیم که عملا ً با ما جنگیدند و حرفهای وحشتناکی را بر علیه من زدند که چرا به جوانان گفتم در شب میلاد و شب سال نو در کلیسا باشند! یک خانمی بود هر کاری توانست کرد که پسرش را از کلیسا بیرون بکشد. وقتی پسرش کلیسا را ترک کرد به یک گروه خلافکار پیوست و به قتل رسید. بعد همان خانم، که او را از کلیسا بیرون کشیده بود، با گریه آمد و از من خواست که مراسم تدفینش را انجام بدهم – وقتی که دیگر برای نجاتش خیلی دیر شده بود! البته، من مراسم بخاک سپاری اش را انجام دادم، ولی برای نجات پسرش خیلی دیر شده بود! چه آدمهای نادانی! اینها ترجیح می دهند که بچه هایشان در شب میلاد و شب سال نو در گروههای خدانشناس باشند تا در کلیسا. شکسپیر در کتاب "رویای یک شب نیمه تابستان" از دهان "پاک" می گوید، "چه نادانند این انسانهای فانی!" چه حقیقت تلخی! آنها مثل آن کاتبان نمی توانند ببینند – و بعضی مثل هیرودیس پادشاه شروراند! نگذارید کسی مانع شما شود تا در شب میلاد و شب سال نو به کلیسا بیایید! اجازه ندهید شما را از کلیسا بیرون بکشند که به مهمانی میخواره ها یا برنامه دیگری ببرند! نگذارید با شما چنین رفتاری کنند! نگذارید با شما چنین رفتاری کنند! محکم باشید و مثل آن مردان حکیم مجوسی بر حرفتان بایستید! مثل آن کاتبان بی ایمان و هیرودیس گناهکار کلیسا را از دست ندهید! کلام خدا می گوید،
"از میان ایشان بیرون آیید و جدا شوید و چیز ناپاک را لمس مکنید تا من شما را مقبول بدارم، و شما را پدر خواهم بود و شما مرا پسران و دختران خواهید بود؛ خداوند قادر مطلق می گوید" (دوم قرنتیان ۱۸، ۶:۱۷).
"از میان ایشان بیرون آیید" و در شب میلاد و شب سال نو با قوم خدا باشید! با مسیحیان باشید و مسیح را عبادت کنید – نه با خدانشناسان در عیاشی دنیوی، در مهمانی آبجوخوری یا هرزگی غیرمسیحی! تمامش کنید! بیایید و مسیح را در شب میلاد و سال نو ستایش کنید! بیایید و همچون آن مردان حکیم مجوسی تنها مسیح را بپرستید!
بیایید، او را ستایش کنیم،
بیایید، او را ستایش کنیم،
بیایید، او را ستایش کنیم،
مسیح خداوند را.
بایستید و با من بسرایید!
بیایید، او را ستایش کنیم،
بیایید، او را ستایش کنیم،
بیایید، او را ستایش کنیم،
مسیح خداوند را.
(“O Come, All Ye Faithful,” translated by Frederick Oakeley, 1802-1880).
آمین! می توانید بنشینید.
اما بجای موعظه در خصوص آن موضوعات، من درباره متن مربوط به متی ۲:۱۱ صحبت خواهم کرد،
"و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی درافتاده، او را پرستش کردند و ذخایر خود را گشوده، هدایای طلا و کندر و مر به وی گذرانیدند" (متی ۲:۱۱).
I. اول، آنها به خانه درآمدند.
متن می گوید، "وقتی به خانه درآمدند." ممکن است که شما بگویید "ولی مگر مسیح در اصطبلی بدنیا نیامد و مگر او را روی آخوری نگذاشتند؟" بله، چنین بود. انجیل لوقا می گوید،
"پسر نخستین خود را زایید. و او را در قنداقه پیچیده در آخور خوابانید؛ زیرا که برای ایشان در منزل جای نبود" (لوقا ۲:۷).
اما آن مردان حکیم مجوسی به اصطبل نیامدند و عیسی را در آخور نیافتند. خیر، ایشان "به خانه" آمدند (متی ۲:۱۱). آن حکیمان همزمان با شبانان نیامدند. شبانان عیسای طفل را در اصطبل و آخور پیدا کردند جایی که علوف برای حیوانات می گذارند. شبانان اندکی پس از تولد عیسی رسیدند. اما آن مردان حکیم دیرتر رسیدند. آنها وقتی رسیدند که یوسف و مریم و عیسای کودک به داخل خانه ای کوچک جابجا شده بودند، چون تمام خانه ها آنزمان کوچک بودند. ولی حالا در یک خانه بودند.
دکتر مک گی گفته است شاید چندین ماه بعد از تولدش آن مردان حکیم آمدند و هدایا برایش آوردند. ممکن است آنها ستاره را در وقت تولد مسیح دیده باشند. بعد تصمیم گرفتند که به دیدنش بروند و آن چند ماهی باید طول کشیده باشد. چیزی که این مطلب را ثابت می کند این است که عیسی ختنه هم شده بود و یک جفت کبوتر هم به معبد اهدا شده بود (لوقا ۲:۲۴). این حقیقت که آنان بره ای اهدا نکردند، نشان می دهد که خیلی فقیر بودند. اگر آن مردان حکیم قبلا ً با هدایای گرانشان آمده بودند، می توانستند که یک بره اهدا کنند. این رویدادها نشان می دهد که مجوسیان چندین ماه پس از تولد عیسی به دیدنش آمدند.
باید به شما بگویم که آن ستاره یک "نو اختر" عجیبی بود که فرهنگ لغات می گوید "ستاره ای که ناگهان نور افشانی اش افزایش می یابد و سپس بعد از چند ماه به حالت اولش کم نور می شود" (Merriam-Webster’s Dictioary). آنها این ستاره را در شرق دیدند. بعد بنظر می رسد که ناپدید شده است. وقتی که مجوسیان به اورشلیم رسیدند، آن ستاره دوباره نمایان شد. وقتی دوباره ستاره را دیدند "بی نهایت شاد و خوشحال گشتند" (متی ۲:۱۰). اما آن ستاره عادی نبود. حرکت می کرد "تا فوق آنجایی که طفل بود رسیده، بایستاد" (متی ۲:۹). برخی مفسرین آنرا با نور "شکینا" (حضور خدا) در عهد عتیق و ستون آتشی که شب هنگام فرزندان اسراییل را در بیابان راهنمایی می کرد و "پیش روی قوم... می رفت تا راه را به ایشان دلالت کند و شبانگاه در ستون آتش" مقایسه می کنند (سفر خروج ۱۳:۲۱).
آن مردان حکیم راهی طولانی را پیمودند. فداکاری زیادی کردند و از سختی ها و ناملایمات زیادی گذشتند تا در آن خانه محقر در بیت الحم به نزد عیسی بیایند. بیایید تا مثل آنان و دنباله رو ایشان باشیم و در شب میلاد مسیح در کلیسا باشیم – بجای اینکه به مهمانی یا برنامه دنیوی دیگری شتابان باشیم! آن سرود دسته جمعی را دوباره بخوانیم! بایستیم و بخوانیم.
بیایید، او را ستایش کنیم،
بیایید، او را ستایش کنیم،
بیایید، او را ستایش کنیم،
مسیح خداوند را.
II. دوم، آنها به روی درافتاده و او را پرستش کردند.
"و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی درافتاده، او را پرستش کردند..." (متی ۲:۱۱).
برخی به اصطلاح "علما" و فرقه ها گفته اند که پرستش عیسی امری نادرست است. آنها می گویند که ما فقط باید خداوند را پرستش کنیم. این امر نشان می دهد که آنها به کلام خدا بی توجه هستند چون عیسی تجسم یافته خدا است – خدا در جسم انسان! یوحنای رسول در باب اول یوحنا از عیسی بعنوان "کلمه" یاد می کند. و رسول می گوید،
"و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد، پر از فیض و راستی؛ (و جلال او را دیدیم، جلالی شایسته پسر یگانه پدر)" (یوحنا ۱:۱۴).
چارلز وسلی در سرود زیبای کریسمسش گفته است،
ببین الوهیت را بخود جسم گرفته،
جلال بر خدای تجسم یافته،
خوشحال است چون بنی آدمی گشته در میان آدمیان ساکن،
عیسی، خداست با ما.
بشنوید! می خوانند فرشتگان خبردهنده،
"جلال بر شاه تازه تولد یافته."
(“Hark, the Herald Angels Sing” by Charles Wesley, 1797-1788).
حالا، توجه کنید که مردان حکیم "طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی درافتاده، او را پرستش کردند" (متی ۲:۱۱). دکتر ج. ورنان مک گی گفته است، "اگر زمانی بوده که می بایست مریم را پرستش می کردند، این همان زمان بوده است. ولی آنها او را پرستش نکردند – آنها مردان حکیم و دانایی بودند! آنها عیسی را پرستش کردند..." (ibid.; note on Matthew 2:11). کلام خدا هیچوقت به ما نمی گوید که مریم باکره را پرستش کنید یا در دعا به او توسل بجویید! او را باید بعنوان مادر عیسی احترام گذاشت ولی هیچوقت او را پرستش نمی کنیم و یا در دعا به او متوسل نمی شویم.
بیایید، او را ستایش کنیم،
بیایید، او را ستایش کنیم،
بیایید، او را ستایش کنیم،
مسیح خداوند را.
به ما گفته شد که وقتی شاگردان، مسیح قیام کرده را در جلیل دیدند،
"و چون او را دیدند، پرستش نمودند..." (متی ۲۸:۱۷؛ لوقا ۲۴:۵۲).
آمین! بیایید همه او را در شب میلاد و در کلیسا پرستش کنیم زیرا که تنها او در ایام عید میلاد و در طول سال شایسته پرستش ماست.
III. سوم، هدایا به وی گذرانیدند.
"و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی درافتاده، او را پرستش کردند و ذخایر خود را گشوده، هدایای طلا و کندر و مر به وی گذرانیدند" (متی ۲:۱۱).
"هدایا... به وی گذرانیدند" دکتر جان ر. رایس اشاره می کند که،
آنها به روی صورت خود افتاده و او را پرستش کردند! سپس با اشک شادی و لبانی مرتعش و تپش قلبی شدید از ذوق شادی، صندوقچه هایشان را با انگشتانی لرزان گشودند و بند هایی که با آنها خزینه هایشان را پوشانده بودند باز کردند و بهترین چیزهایی را که داشتند به خداوند عیسی مسیح ارایه دادند! (John R. Rice, D.D., “Gifts of the Wise Men,” I Love Christmas, Sword of the Lord Publishers, 1955, p. 47).
سپس دکتر رایس ادامه می دهد،
آنها گنجینه هایشان را باز کردند و هدایایشان را به خداوند عیسی دادند. و من امروز از شما می خواهم... عیسی مسیح را به عمیق ترین رازهای قلبتان دعوت کنید، گنجینه هایتان را نمایان کنید و بهترین هایتان را به او ارزانی بدارید، آری، همه چیز را به او بسپارید و شادمانی کنید که او از روی لطف [منتی گذارد و] آنها را بردارد (ibid., p. 48).
من همیشه آن سرود قدیمی فرانسس هاورگال را دوست داشتم که می گفت، "جانم را بگیر و بگذار چنین باشد،"
جانم را بگیر و بگذار چنین باشد، خداوندا، تقدیس شده برای تو؛
دستانم را بگیر و بگذار بحرکت درآیند
با انگیزه محبت تو، با انگیزه محبت تو.
لبانم را بگیر و بگذار پر شوند از پیامهایی برای تو،
نقره و طلای من را بردار،
نه از زیاد دریغ خواهم کرد، نه از کم دریغ خواهم داشت.
محبت مرا بگیر، خداوندا، گنجینه اش را به پای تو می ریزم،
جانم را بگیر و خواهم بود
تا به ابد، از آن تو، تا به ابد از آن تو.
(“Take My Life, and Let it Be” by Frances R. Havergal, 1836-1879).
همه چیز برای عیسی! همه برای عیسی!
همه توان فدیه داده وجودم؛
همه چیز برای عیسی، همه برای عیسی!
همه ایام و همه ساعاتم.
(“All For Jesus” by mary D. James, 1810-1883).
اگر مفهومی در این سرودها نهفته باشد یقیناً به ما می آموزند که در کلیسا باشیم ومسیح را در شب میلاد پرستش کنیم – بجای آنکه به یک مهمانی غیرکلیسایی برویم!
وقتی که مجوسیان عیسی مسیح را پرستش می کردند، به او طلا و کندر و مر هدیه دادند. اینها هدایای گرانقیمتی محسوب می شدند، بهترین چیزهایی که این مردان حکیم داشتند. طلا نشانگر احترام به یک پادشاه است. کندر نوعی بخور قیمتی است. یکی از پدران کلیسا بنام اریگن (۲۵۴-۱۸۵) گفته است که آن بخور الهی بود. اریگن در برخی موارد در اشتباه بود، ولی در این مورد درست می گفت. کندر به عیسی بعنوان خدای تجسم یافته اشاره می کند. مر نیز نوعی ادویه بود که توسط یهودیان در زمان تدفین مردگان مورد استفاده قرار می گرفت. در یوحنا ۱۹:۳۹ می خوانیم که نیقودیموس با خود مر آورده و برروی بدن عیسی "به رسم تکفین یهود" گذاشت. طلا برای پادشاه. کندر برای خدای تجسم یافته. مر برای او که می بایست رنج کشیده و بر صلیب میمرد تا تاوان کامل گناه ما را بپردازد. لطفا بایستید و سرود شماره پنج از کتابچه سرودتان را بخوانید،
بیایید، ای تمامی مومنان، شاد و پیروز،
بیایید، به بیت الحم بیایید!
بیایید و او را بنگرید، پادشاه فرشتگان؛
بیایید، او را ستایش کنیم، بیایید او را ستایش کنیم،
بخوانید، دسته فرشتگان، در وجد و پیروزی بخوانید!
بخوانید، تمامی شما میزبانان گرامی آسمان اعلا؛
جلال بر خداوند، جلال بر اعلی علیین؛
بیایید، او را ستایش کنیم، بیایید او را ستایش کنیم،
بیایید او را ستایش کنیم، مسیح خداوند را.
ای خداوند، به پیشواز تو می آییم، که امروز صبح متولد شدی،
عیسی، تمامی جلال به تو داده شده؛
کلمه پدر، حالا در جسم ظاهر شده،
بیایید او را ستایش کنیم، بیایید او را ستایش کنیم،
بیایید او را ستایش کنیم، مسیح خداوند را.
(“O Come, All Ye Faithful,” translated by Frederick Oakeley, 1802-1880).
و اگر تاکنون نجات نیافته اید، بسوی او بیایید! به او ایمان آورید و او گناه شما را خواهد بخشید و با خون گرانبهایش شما را پاک خواهد ساخت! آمین. دکتر چن، لطفاً ما را در دعا هدایت کنید.
( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمز را هر هفته در اینترنت بخوانید
به آدرس www.realconversion.com مراجعه کنید و روی
Sermon Manuscript کلیک کنید.
You may email Dr. Hymers in English at rlhymersjr@sbcglobal.net – or you may
write to him at P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. Phone him at (818)352-0452.
آیاتی که پیش از موعظه توسط آقای آبل پرودام قرائت شد از: متی ۱۰-۲:۱.
سرود تک نفره پیش از موعظه توسط آقای بنجامین کین کید گریفین:
"We Three Kings" (by John H. Hopkins, Jr., 1820-1891)
طرح کلی هدایای مردان حکیم THE GIFTS OF THE WISE MEN دکتر ر. ل. هایمرز "و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی درافتاده، او را پرستش کردند و ذخایر خود را گشوده، هدایای طلا و کندر و مر به وی گذرانیدند" (متی ۲:۱۱). (دانیال ۲:۲۷؛ متی ۹، ۲:۲؛ دوم قرنتیان ۱۸، ۶:۱۷ ) I. اول، آنها به خانه درآمدند، لوقا ۲۴، ۲:۷؛ متی ۱۰، ۲:۹؛ خروج ۱۳:۲۱. II. دوم، آنها به روی درافتاده و او را پرستش کردند، یوحنا ۱:۱۴؛ متی ۲۸:۱۷؛ لوقا ۲۴:۵۲. III. سوم، هدایای به وی گذرانیدند، یوحنا ۱۹:۳۹. |