هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابهها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.
متن مکتوب این خطابهها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت میکنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا میکنند ولی زود از آن دست میکشند و به وبسایتمان مراجعه میکنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت میکند. متن دستنویس خطابهها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه میشود. این خطابهها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین میتوانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظههای دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور میتوانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.
هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی مینویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net میباشد.
بی حرمتی ناجی THE SAVIOUR’S SHAME
|
این موعظه برگرفته از یکی از سه نکات موعظه « شاهزاده واعظین» اسپورگیون است. به امید اینکه به شما برکت ببخشد!
من همیشه با خودم فکر می کردم که چرا واعظین امروزی در یکشنبه های نزدیک به عید پاک درباره رنجهای عیسی مسیح صحبت نمی کنند. آنها در یکشنبه های نزدیک به عید پاک درباره چیزهای دیگر که برای شخص خودشان اهمیت دارد صحبت می کنند. و یکدفعه در روز عید پاک درباره رستاخیز عیسی مسیح صحبت می کنند!
دکترمیکاییل هورتون میگوید که حتی بعضی از کلیساهای بشارتی در روز عید پاک درباره رستاخیز عیسی صحبت نمی کنند! او راجع به یک مرجع روحانی که از یک کلیسای لیبرال بازدید می کرد، حرف می زد. فکر کرد که در باره انجیل خواهد شنید ولی بجای آن موعظه ای درباره اینکه « چطور عیسی مسیح برای پیروزی بر مشکلات زندگی به ما قوت می دهد». و بعد دکتر هورتون راجع به مرجع روحانی دیگری گفت که دریک کلیسای « باور مسیحیت» چیزی درباره اینکه عیسی چطوربر موانع بر سر راهش غلبه کرد ، صحبت کرد. «پروفسور متودیست رفت و گفت که این تجربه به او ثابت کرد که معتقدین کتاب مقدس آزادی بیشتری دارند که درباره روانشناسی مرسوم ، سیاست و یا مسایل اخلاقی حرف بزنند تا راجع به انجیل» ( دکتر مایکل هورتون، مسیحیت بدون مسیح: انجیل جایگزین کلیسای آمریکایی، بکر بوکس ٢٠٠٨، صفحات ٢٩ ، ٣٠)
.امروزه موعظه های محدودی درباره رنج ومرگ عیسی مسیح وجود دارد. دلیل آن هم این است که موعظین فکر می کنند تمام کسانی که به کلیسا می روند، مسیحی هستند- و بنابراین لازم نیست که درباره مصائب عیسی بشنوند. این همان اشتباهی است که کلیساهای آلمانی درقرن نوزدهم مرتکب شدند. لوییس او.برستو می گوید که موعظه کردن در آن زمان در آلمان در مسیر اشتباهی افتاد و آن هم بدلیل این بود که فکر می کردند همه کسانی که به کلیسا می روند نجات یافته اند. دکتر برستو می گوید، « حضارغسل تعمید یافته در کلیسا ، حضار مسیحی فرض می شوند و اینچنین باید خطاب بشوند... این ممکن است توضیح تقریبی از بی تاثیر بودن موعظه های آلمانی باشد» ( نماینده موعظین مدرن، مکمیلان، ١٩٠٤ ، ص. ١١ ). امروزه بیشتر واعظین بپتسیت فکر می کنند که تمام کسانی که به کلیسا می آیید ، مسیحی هستند و به این دلیل نیازی به موعظه کردن درباره رنج و مرگ عیسی مسیح نمی بینند. من مطمئنم که این باعث شده است که موعظه ها حالت آیه-به-آیه ظعیفی داشته باشند.
من همچنین فکر می کنم حتی افراد نجات یافته نیز نیاز دارند که درباره رنج عیسی بشنوند. حواری پطروس می گوید،
« زیرا که برای همین خوانده شدهاید، چونکه مسیح نیز برای ما عذاب کشید و شما را نمونهای گذاشت، تا در اثر قدمهای وی رفتار نمایید» ( اول پطروس ٢: ٢٢ ).
تعداد زیادی از افراد کلیسا حاظر نیستند که هیچ رنجی را تحمل کنند. آنها حتی در کلیسای بعد از ظهر و جلسات وسط هفته شرکت نمی کنند. یک دلیلش می تواند این باشد که آنها در مورد رنج عیسی مسیح یادآوری نشده اند- که حواری پطروس می گوید « نمونهای گذاشت، تا در اثر قدمهای وی رفتار نمایید». یک شخصی به من شکایت می کرد که باید چهل دقیقه رانندگی کند تا به کلیسایش برسد. من بهش گفتم که این برایش خوب است. از حق نگذریم که « مسیح نیز برای ما عذاب کشید و شما را نمونهای گذاشت، تا در اثر قدمهای وی رفتار نمایید». ما تنها در صورتی می توانیم حواریون قوی باشیم که برای عیسی متحمل رنج بشویم، همانطور که در رومیان ٥: ٣ – ٥ از ما خواسته شده است. این ما را به متنمان بر می گرداند که به ما می گوید عیسی مسیح چگونه برای نجات ما متحمل رنج و شرمندگی شد.
« و به سوی پیشوا و کامل کنندهٔ ایمان، یعنی عیسی نگران باشیم که بجهت آن خوشی که پیش او موضوع بود، بیحرمتی را ناچیز شمرده، متحمل صلیب گردید و به دست راست تخت خدا نشسته است» ( عبریان ١٢ : ٢ ).
من امشب آن کلمات « بیحرمتی را ناچیز شمرده» را بررسی می کنم،. معنی یونانی کلمه « ناچیز شمردن» ، « به حساب نیاوردن » و یا « بی ارزش کردن » است. الیوت می گوید « معنی لغوی اش بسیار شدید است، ، بیحرمتی را ناچیز شمرده، متحمل صلیب گردید؛ بی حرمتی چنان مرگی بر شادی که برای وی بوجود آمد، چربید» ( چارلزجان الیوت، ویراستار، تفسیر الیوت بر تمام کتب مقدس، جلد هشتم، انتشارات خانه زوندروان، ص. ٣٣٦؛ نوشته ای بر عبریان ١٢ : ٢ ).
هدف من امشب این است که به شما رنج عیسی دربی حرمتی را نشان بدهم. چه افتضاحی که عیسی مسیح باید بی حرمت بشود در همان روزی که بخاطر نجات ما متحمل عذاب بسیاری شد. یوسف هارت این موضوع را بخوبی فهمید. او گفت،
ببین که با چه صبری عیسی می ایستد،
در این مکان بسیار مهیب مورد توهین قرار گرفت
گناهکاران دستهای خداوند را بستند،
و بر روی خالقشان خدو انداختند.
(«مصائب وی» نوشته یوسف هارت، ١٧١٢ – ١٧٦٨ ؛ تغییر داده شده توسط روحانی).
برای منفعت ما و برای رستگاری ما، عیسی به چهار حالت مورد بی حرمتی قرار گرفت.
I. اول ، به توهینهای شرم آور بر علیه عیسی فکر کنید.
وی عاری از گناه بود. هیچ کار اشتباهی نکرده بود. حتی پیلاطوس، فرماندار رومی هم همین را گفت. پیلاطوس به مدعین وی گفت، «در این شخص هیچ عیبی نمییابم» ( لوقا ٢٣ : ٤ ). «من در این شخص هیچ عیبی نیافتم». ( یوحنا ١٨ : ٣٨ ). با اینحال عیسی با بدترین شکل ممکن محکوم شد. وی توسط سنهدرین به گناه کفر محکوم شد. آیا وی می توانست به خداوند کفر بگوید؟ کسی که در حالیله از بدنش عرق خون جاری بود با صدای بلند فریاد کشید، « ای پدر ... نه به خواهش من بلکه به ارادهٔ تو» ( لوقا ٢٢: ٤٢). نه عیسی هیچوقت هیچوقت به پدرش، خداوند، کفر نگفت. آنقدر این موضوع با شخصیتش مغایرت داشت که سوزش این توهین بزرگ و شرم آور را احساس کرد.
و بعد وی را به خیانت محکوم کردند. آنها گفتند که وی بدلیل اینکه بر علیه امپراطور رومیان عمل می کند، خائن است. آنها گفتنتد که وی مردم را به تنش انداخته است و به آنها گفته است که وی پادشاه است، آنها را ترک کرد و برای دعا کردن به بیابان رفت. وی به پیلاطوس گفت، « پادشاهی من از این جهان نیست» ( یوحنا ١٨ : ٣٦ ). وی هیچوقت مردم را برعلیه دولت نمی شورانید. ولی وی را به آن چیز محکوم کردند.
II. دوم، به استهزای شرم آوری که عیسی متحمل شد ، فکر کنید.
وی همچنین متحمل استهزای شرم آوری شد. وی توسط سربازان لخت شده بود. بدنش دو بار لخت شده بود. با اینکه نقاشان بدن وی بر روی صلیب را با لنگ نقاشی می کنند ولی وی در اصل لخت بود. وی برای پوشاندن بدنش از چشمهای شریران واز دهان استهزا کنندگان تبهکار چیزی نداشت. آنها بر روی پوششش شرط بسته بودند در صورتیکه وی هیچ چیزی برای پوشاندن خودش بر روی صلیب نداشت.
آنها حتی طبیعت وی به عنوان پسر خدا را استهزا کردند. انها گفتند، « ای کسی که هیکل را خراب میکنی و در سه روز آن را میسازی، خود را نجات ده. اگر پسر خدا هستی، از صلیب فرود بیا» ( متی ٢٧ : ٤٠ ). آنها بر سرش داد کشیدند،
«بر خدا توکّل نمود، اکنون او را نجات دهد، اگر بدو رغبت دارد زیرا گفت، پسر خدا هستم! و همچنین آن دو دزد نیز که با وی مصلوب بودند، او را دشنام میدادند» ( متی ٢٧ : ٤٣ – ٤٤ ).
زمانیکه وی را بطور شرم آوری استهزا می کردند، عیسی هیچ چیزی نگفت- چون «، بیحرمتی را ناچیز شمرده، متحمل صلیب گردید» ( عبریان ١٢ : ٢).
دوباره می گویم که وی را تمسخر کردند و به عنوان شاه اسرائیل وی را مورد استهزا قرار دادند. وی شاه آنان بود، اما به وی توهین کردند، وی را تمسخر کردند، و او را بی حرمت کردند. وی شاه شاهان و خدای خدایان بود. وی می توانست هزاران فرشته انتقامجو را برای نابود کردن آنها صدا کند. وی می توانست فریادی بکشد که زمین باز بشود و تمام آنها را ببلعد« زنده به گور فرو رفتند» با کورا، کسی که بر علیه موسی سخن گفت ، همانطور که آنها برضد عیسی سخن گفتند ( اعداد ١٦ : ٣٣ ). وی می توانست از آسمان آتش بفرستد تا همه شان را زنده زنده بسوزاند، همان کاری که الیاس برای سربازان آحب انجام داد ( دوم پادشاهان ١ : ٩- ١٠ ). با اینحان برای دفاع از خودش « دهان خود را نگشود» ( اشعیا ٥٣ : ٧ ).
آنها حتی به عنوان یک پیامبر وی را به شکل شرم آوری استهزا کردند. چشمان وی را بستند. سپس با مشت به صورتش زدند و گفتند، « ای مسیح، به ما نبوّت کن! کیست که تو را زده است؟» ( متی ٢٦: ٦٨ ). ما حالا پیامبران را دوست داریم. پیامبر اشعیا با پیشگویی هایش درباره عیسی و دانش عمیقش درباره رستگاری روحمان ، ما را به وجد می آورد، چقدر باید احساس تاثربکنیم وقتی عیسی پیامبررا چشم بسته، کتک خورده و تحقیر شده درقصر کشیشان اعظم می بینیم!
اما وی به عنوان کشیش هم تحقیر را تحمل کرد. عیسی برای این به این دنیا آمد که کشیش ما باشد و قربانی شود. اما آنها کشیش بودنش را هم تحقیر کردند. تمام رستگاری در دستان کشیشان بود. حالا به وی می گویند، « اگر تو مسیح هستی خود را و ما را برهان». وی بزکترین کشیش اعظم بود. وی بره خداوند بود. وی بره خداوند بود که گناهان جهانیان را از بین برد! چقدر منزجر ککنده است که وی باید استهزا آنان را تحمل کند! د حالیکه متحمل صلیب گردید، «بی حرمتی را نا چیز شمرد» ( عبریان ١٢ : ٢ ).
III. سوم، به تازیانه ها و مصلوب شدن شرم آوری که وی را رنج داد، فکر کنید.
وی حتی با تازیانه هایی که خورد ، مورد استهزا بیشتری قرار گرفت. بسیاری ازبنیانگذاران کلیساهای قدیم توصیف بسیار وحشتناکی از تازینه هایی که وی متحمل شد، می کنند. ما تمی توانیم قضاوت کنیم که آیا چیزی که گفتند مستدل بوده است و یا نه! اما تازیانه هایی که به وی زدند باید وحشتناک بوده باشد، چون پیامبر اشعیا می گوید،
« و حال آنكه به سبب تقصیرهای ما مجروح و به سبب گناهان ما كوفته گردید. و تأدیب سلامتی ما بر وی آمد و از زخمهای او ما شفا یافتیم» ( اشعیا ٥٣ : ٥ ).
باید تازیانه های بسیار مهیبی بر پشت وی بوده باشد- چون پیامبر اشعیا آنها را «زخم» ، «کبودی»، « تنبیه» و « مارک» خوانده است. و هر بار که ضربه های تازیانه را به وی وارد می کرد، شکنجه گر با صدای مهیبی قهقه می زد. هر بار که خون از زخمهای وی می ریخت و گوشت از دنده های وی جدا می شد ، صدای خوشحالی و خنده از جمع بلند می شد که درد وی را دردناکتر کنند. و وی همچنان برای ما و برای رستگاری ما بی حرمتی را ناچیز شمرد!
و بعد وی به صلیب آمد. وی را با میخ به صلیب کشیدند. در خشم و غضب دیوانه وارشان آنها به خندیدن و مسخره کردن وی ادامه دادند! کشیشهای اعظم و منشیهای آنها نشستند و به پزمرده شدن وی نگریستند. می توانم آنها تصور کنم که می گفتند، «وی دیگر هیچگاه با تعداد زیادی جمع نخواهد شد!» « هه ،هه ،هه آن دستهایی که جذامی ها را لمس کرد و شفایشان داد، و آن کسی که دوباره زنده شد!» وی را مسخره کردند. و بالاخره، وقتی که گفت، «تشنه ام»، به وی سرکه ترش دادند- حتی دهان تشنه و لبهای ترک خورده اش را مسخره کردند!
ببین که عیسی چگونه صبور می ایستد،
در این مکان مهیب مورد تمسخر قرار گرفته است!
گناهکاران دستان قادر مطلق را را بسته اند،
و بر صورت خالقشان خدو انداختند.
با خار معبدش زخمی و بریده شد،
خون از هر قسمت جاری شد؛
پشتش از تازیانه های مهیب زخمی شد،
اما تازیانه های مهیبتر قلبش را پاره پاره کردند.
صلیب! صلیب! امروزه وقتی آن کلمات را می شنویم هیچ شرمندگی به ذهنمان خطور نمی کند. ولی در زمان عیسی مسیح، صلیب ترسناکترین و مهیبترین تنبیه زمانه بود. این روش مجازات فقط برای جانیان استفاده می شد- برای برده ای که صاحبش را کشته باشد، برای یک خائن، برای بدنرین جانی. صلیب مرگ را بسیار درناک و مهیب می کرد. به صلیب کشیده شدن برای جانیان بود- یک جانی، یک قاتل ، یک شورشی. یک روش بسیار طولانی و درناک برای مردن بود. دردنیای سلطنت رومیان، به صلیب کشیده شدن بدترین و وحشیانه ترین نوع شکنجه بود. ما نمی توانیم بفهمیم که چقدر مردن بر روی صلیب شرم آور بود. اما رومیان و یهودیان می دانستند. و عیسی مسیح می دانست که چه حالت شرم آوری است که لخت و عریان به صلیب کشیده شود. و به صلیب کشیدن یهودیان حتی بدتر از بقیه هم بود. وی باید صلیب خودش را خودش در خیابانها حمل می کرد. وی درکنار دو دزد به صلیب کشیده شد و این به آن معنا است که وی به بدی آن دو بود. اما با اینحال وی بی حرمتی را ناچیز شمرده و صلیب را تحمل کرد- برای رستگاری ما و برای بودن به عنوان یک مثال!
IV. چهارم، بیایید حتی به صلیب عیسی نزدیکتر بشویم و جزییات بیشتری از شرمندگی اش ببینیم.
آن صلیب! آن صلیب! با فکر کردن به آن قلبمان ازتاسف پر می شود! چوب زمخت بر روی زمین قرار گرفت. عیسی به پشت خوابانده شد. چهار سرباز دستهای عیسی را به آن میخکوب می کنند. وی شروع به خونریزی می کند. وی را بلند می کنند. انتهای صلیب را در خاک فرو می کنند. بازوهای وی از جا در رفته اند. استخوانهایش ازمفصل جدا شده اند. وی از شرم عریان بودنش در میان جمعی که به وی خیره شده بودند آویزان می شود. آفتاب سوزان بر روی بدنش می تابد. تب تمام وجودش را فرا می گیرد. زبانش خشک می شود وبه ثق دهانش می چسبد. درد آنقدر زیاد است که تقریبا غیر قابل تحمل است.
بدتر از همه، وی یک چیز ی که به شهیدان قوت می دهد را از دست داده بود. وی حضور خداوند را از دست داده بود. حالا خداوند وی را کفاره گناهان ما قرار می دهد. و حالا «خداوند را پسند آمد كه او را مضروب نموده، به دردها مبتلا سازد. چون جان او را قربانی گناه ساخت« ( اشعیا ٥٣ : ١٠ ). اینجا عیسی را می بینیم که – مورد تبعید خواوند قرار گرفته است و از از جانب دوستانش انکار شده است!
میخکوب شده بر روی چوب زمخت،
در معرض زمین و زمان قرار گرفته،
تصویری از زخمها و خون،
تصویر غم انگیزی از عشق زخم دیده.
نجوا! چقدرفریادهایش وحشت زده است
فرشته های متاثر، وقتی که می بینند؛
دوستانش وی را در شب انکار کردند،
و حالا خداوند هم وی را انکار می کند!
اینجا عیسی تنها است. حواریونش از ترس فراری شده اند. خداوند وی را تنبیه کرده و رویش را بر گردانده است. عیسی تنها مانده است تا با پای خودش به دستگاه شراب سازی پا بگذارد و جامه هایش را به خون خودش آغشته کند! به نفع ما و برای رستگاری ما ، وی مضروب شد، له شد و نابود شد ، روحش حتی در برابر مرگ شرمگین شد.
در قدیم وقتی عیسی به این شکل تو.صیف می شد، مردان و زنان می گریستند. حتی بعضی وقتها در مراسم کلیسا می گریستند. اما امروزه این چیزها را فقط در کتابهای تاریخ می خوانیم. نسل شما هزاران هزار جانی را در تلویزیون دیده اید، و یک دانه اشک هم نریخته اید. نسل شما در خون پنجاه و پنج میلیون بچه سقط شده غوطه ور است، و حتی نمی تواند یک آه تاسف بکشد، چون نسل شما از احساسات طبیعی تهی است و فقط می تواند یک نگاه توخالی به مسائل بیاندازد. اگر شما از یک نسل عادی بودید، ازمصائبی که عیسی مسیح متحمل شد قلبتان به درد می آمد.
دوستان منف فقط به این موضوع توجه کنید که عیسی مسیح برای شما و برای رستگاری شما متحمل آن همه رنج و عذاب شد. وی صلیب را تحمل کرد و برای شما بی حرمتی را ناچیز شمرد.
«لکن خدا محبّت خود را در ما ثابت میکند از اینکه هنگامی که ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح در راه ما مرد. پس چقدر بیشتر الآن که به خون او عادل شمرده شدیم، بهوسیلهٔ او از غضب نجات خواهیم یافت» ( رومیان ٥ : ٨ – ٩ ).
لطفا بایستید و آخرین سرود را از روی برگه بخوانید.
وقتی که من صلیب شگرف انگیز را مشاهده می کنم،
جایی که شاهزاده جلال جان داد،
غنی ترین سودم را می شمارم اما ضرر،
و بر روی غرورم خفت و خواری روانه می کنم.
منعش کن، خداوندا، که من باید ببالم،
مرگ عیسی مسیح را نجات بده، خدای من؛
تمام چیزهای بیهوده که مورد نظر من هستند،
من آنها را قربانی خون وی می کنم.
ببین، از سر وی، از دستهای وی، از پاهای وی،
تاسف و عشق سرازیر می شود؛
آن عشق و تاسف با یکدیگر نیامیختند،
یا آن خارها تاج غنی نساختند؟
تمام قلمرو طبیعت مال من بود،
که هدیه ای بسیار ناچیز بود؛
عشق بسیار شگفت انگیزو الهی،
جان من ، زندگی من و تمام داریی های من را می طلبد.
(«وقتی که من صلیب شگرف انگیز را مشاهده می کنم» نوشته دکتر اسحاق واتس، ١٦٧٤ – ١٧٤٨ ).
( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمز را هر هفته در اینترنت بخوانید
به آدرس www.realconversion.com مراجعه کنید و روی
Sermon Manuscript کلیک کنید.
You may email Dr. Hymers in English at rlhymersjr@sbcglobal.net – or you may
write to him at P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. Phone him at (818)352-0452.
خواندن از روی کتاب مقدس قبل از موعظه توسط آقای آبل پرودهوم: متی ٢٦: ٥٩ – ٦٨ .
تکخوانی قبل از موعظه توسط آقای بنجامین کینسید گریفث:
«اشتیاق وی» ( نوشته جوزف هارت ١٧١٢ - ١٧٦٨).
طرح کلی بی حرمتی ناجی THE SAVIOUR’S SHAME نوشته دکتر ر. ل. هایمرز، جونیور « و به سوی پیشوا و کامل کنندهٔ ایمان، یعنی عیسی نگران باشیم که بجهت آن خوشی که پیش او موضوع بود، بیحرمتی را ناچیز شمرده، متحمل صلیب گردید و به دست راست تخت خدا نشسته است» ( عبریان ١٢ : ٢ ). ( اول پطروس ٢ : ٢١ ) I. اول ، به توهینهای شرم آور بر علیه عیسی فکر کنید، لوقا ٢٣: ٤ ؛ یوحنا ١٨ : ٣٨ ؛ لوقا ٢٢ : ٤٢ ؛ یوحنا ١٨ : ٣٦ . II. دوم، به استهزای شرم آوری که عیسی متحمل شد ، فکر کنید. متی ٢٧: ٤٠، ٤٣ – ٤٤؛ اعداد ١٦ : ٣٣ ؛ دوم پادشاهان ١: ٩ – ١٠؛ اشعیا ٥٣ : ٧ ؛ متی ٢٦: ٦٨ . III. سوم، به تازیانه ها و مصلوب شدن شرم آوری که وی را رنج داد، فکر کنید. اشعیا ٥٣ : ٥. IV. چهارم، بیایید حتی به صلیب عیسی نزدیکتر بشویم و جزییات بیشتری از شرمندگی اش ببینیم. اشعیا ٥٣ : ١٠ ؛ رومیان ٥ : ٨ – ٩ . |